سید کاظم اکرمی در گفت و گو با همدلی: رئیس‌جهور علاوه بر قرآن ،باید شاهنامه هم بخواند

همدلی| سیدکاظم اکرمی عضو مجلس تدوین قانون اساسی و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی از شهرستان بهار و کبودرآهنگ که سمت وزیر آموزش و پرورش در کابینه مهندس موسوی را هم در کارنامه‌اش دارد، در گفت‌وگو با همدلی درباره بحث «لزوم اعمال در تغییر قانون اساسی» و همچنین دلیل برخی ناکارآمدی‌هایی که موجب نارضایتی عمومی شده است، به پرسش‌های طرح شده پاسخ می‌گوید:
شما عضو مجلس تدوین قانون اساسی بودید. سوال این است، مهمترین بحث آن مجلس که درباره‌اش تشتت رای وجود داشت، کدام بحث بود؟
خب! آن جلسه‌ها، جلسه‌هایی فشرده بود. اما می‌توان گفت، مهم‌ترین آنها بحث درباره ولایت فقیه بود که نظرات مختلفی طرح شد. به عنوان مثال آقای مقدم مراغه‌ای این‌طور گفت که تا امام هستند، مشکلی ندارم، اما نگران بعد از امام هستم. همچنین کسانی مثل‌ مرحوم سحابی و آقای حجتی‌کرمانی در مورد نحوه‌ اجرای اختیارات ولایت ‌فقیه نقدهایی داشتند. البته در کنار این موضوع، بحث آزادی هم داغ شد که در نهایت با درایت شهید بهشتی حقوق حقه ملت تصویب شد. یا مثلاً درباره شکنجه، مرحوم آیت‌الله‌مشکینی می‌گفت، مگر می‌شود به دشمن خرابکار چیزی نگوییم که آقای بهشتی پاسخ دادند، هر کسی را بگیرند با هر بهانه‌ای شکنجه می‌کنند. بنده هم ‌با ‌این‌ موضوع مخالفتی جدی داشتم. به هر صورت یک چالشی جدی بین آقایان روحانی‌ای که به ظاهر ‌فقه خیلی توجه داشتند، با جمعی که به حقوق مردم توجه داشتند، پیش آمده بود.
این که گفته می‌شود، فوت آقای طالقانی در مسیر قانون اساسی تاثیر بسزایی داشت را چقدر قبول دارید؟


آقای طالقانی دیدگاه‌های خاص خودش را داشت، دیدگاه‌هایی قویاً بر پایه و اساس مردم‌سالاری. اینکه آن مرحوم چطور می‌توانست این مساله را با ولایت فقیه تطبیق بدهد، مبهم است.
بازنگری قانون اساسی بحثی است که هر ازگاهی مطرح می‌شود. نظر شما در این باره چیست؟
اگر چه قانون اساسی برگرفته از مبانی فرهنگی ایرانی و همچنین اصول اسلامی است؛ اما آیه قرآن نیست که نتوان عوض‌اش کرد. زمانی عده‌ای بر اساس برداشت‌های خود تصمیم‌هایی گرفته‌اند و خب! یک روز ‌دیگر با توجه به تحولات جهانی و داخلی طبیعی است در مواردی نیاز به تغییر باشد تا در راستای پیشرفت جامعه خللی وارد نشود. رصد قانون‌هایی که لازم است تغییر کنند، کار دشواری نیست.
به نظر می‌رسد آنهایی که افکار سنتی دارند، حرف‌شان بیشتر خریدار دارد.
البته در جامعه ما بیشتر روحانیون هستند که برابر تغییر مقاومت می‌کنند و خب! حرف‌شان هم به قول شما خریدار دارد. حتی فقه پویای امام در حوزه خیلی جا نیفتاده است. به عنوان مثال مسایل بانکی و‌ ده‌ها موضوعی که با آنها درگیر هستیم، در فقه ما نبودند و روزگار،‌ روزگار کشاورزی بود و به همین دلیل قوانین فقه متوجه عصر کشاورزی است و حالا که دنیا به دنیایی صنعتی تبدیل شده، لازم است تغییرهایی در قانون به وجود آید تا قوانین با مختصات حال هماهنگی‌های ‌لازم را داشته باشد. انواع مشارکتی که امروز در جهان‌ است یا فضای دیجیتالی که در آن قرار داریم، فکر نو، حکم نو و قوانین نو‌یی را طلب می‌کند. یک آقایی به نام عباس موسویان در سخنرانی‌ای می‌گوید، فقها توقع دارند در دو خط نسبت ‌به حلال یا حرام بودن یک بحث اقتصادی اعلام نظر کنیم که نمی‌شود. بله، من هم قبول دارم سنتی‌ها سمبه پر زورتری در جامعه ما دارند؛ آن‌هم ‌در حالی که در دنیایی که هر لحظه در حال تغییر و تحول است، مطالعه کمی دارند. در شرایطی که در سوره الرحمن آمده است، «همه هستی هر لحظه از خداوند درخواست ‌دارد» و به لحاظ فلسفی هیچ چیزی مانا نیست‌، پس ما‌ حتماً باید با این تحولات آشنا باشیم.
برای اینکه یک نظام همه ‌بایدها و‌ نبایدها را لحاظ کند، ۴۰ سال کافی است؟
حتما کافی است. ۴۰ سال یعنی ۴۰ تا ۳۶۵ روز که واقعا در این مدت خیلی کار می‌توان ‌انجام ‌داد. آنهایی که می‌گویندهنوز‌ زود‌ است، مردم و‌ شرایط مردم را نمی‌شناسند. اگر فضا برای اظهارنظر و‌ حتی اعتراض فراهم شود، آن موقع است که مطالبات شنیده می‌شوند و ‌در نتیجه، امیدها برای کاهش مشکلات بیشتر خواهند شد.
ما ‌اگر به سخنان ‌شهید مطهری و‌‌ شهید بهشتی که برای ‌انقلاب خون داده‌‌اند، دقت و عمل کنیم، قطعا شرایط بهتری خواهیم داشت. مرحوم مطهری تاکید داشت، آزادی نقد و نظر لازم است و همچنین به جوانان حزب‌اللهی توصیه می‌کرد، فکر ‌نکنید‌ اسلام با بستن زبان مردم باقی می‌ماند.‌ اسلام با همین گفت‌وگوها پیشرفت ‌داشته است. یکی از معضلات هم این است، در این کشور شایسته‌سالاری جا نیفتاده است. اگر قرار باشد، شایسته‌ها امور را بر عهده بگیرند، مطمئنا خیلی از ایرادها حل و در نتیجه خیلی از انتقادها از بین خواهد رفت.
شما اشاره کردید، مردم ‌باید بتوانند نظرات خود را بیان کنند. چند وقت پیش آقای روحانی گفتند، قانون معطل ماندهِ قانون‌اساسی درباره برجام اجرایی شود. اما این بحث با مخالفت‌های بسیار شدیدی مواجه شد.
این کشور مال این مردم است و‌ مسئولان را هم همین مردم انتخاب کرده‌اند. خب! بالاخره اینکه نظر مردم جاری و ساری شود، نه تنها تابو نیست،‌ بلکه حقوق حقه مردم است. امیرالمومنین در جنگ صفین در نظر داشت تا ابن‌عباس را برای شور انتخابات کند، اما وقتی مردم ابوموسی‌اشعری را برگزیدند، احترام گذاشت که همه می‌دانند آن انتخاب چقدر اشتباه بود. اما از نظر حضرت علی، چون در نهایت اراده عمومی به کرسی نشست، آن قضیه در نهایت ‌اتفاقی مثبت بود. حتی با وجودی که انتخاب اشعری باعث شد تا امیرالمومنین ضرر کند. اما این ‌نوع ‌کارها بود که ‌بعد از ۱۴۰۰سال همچنان الگویی برای جامعه بشری هستند. امام علی دقیقاً سفارش پیغمبر را اجرا کردند که فرموده بودند، نظر مردم را ارجح‌تر از هر چیزی بدان.
این ذهنیت است که گروهی نظام را نسبت به ایران در اولویت می‌دانند.
خب! نظام هم‌ در ایران جاری است. متاسفانه چنین نگاه عالی موجب شده تا توجه به دین ‌روز به ‌روز کمتر شود. متاسفانه گروهی حتی به خود اجازه می‌دهند تا علنی از بی‌ارزش بودن مطالبات مردم سخن بگویند. این در حالی است که مُرِ قانون اساسی حق را در هر شرایطی به مردم می‌دهد. به همین دلیل دغدغه اصلی مجلس باید اجرای بی‌حرف و حدیث تمامیت قانون اساسی باشد. البته من به عنوان ‌یک معلم دانشگاهی بازنشسته از همه ‌نمایندگانی که در مجلس خدمت صادقانه کرده‌‌اند، تشکر می‌کنم. اما پژوهش‌گاه مجلس حتماً باید چالش‌های عمومی را رصد کرده و در اختیار نمایندگان قرار‌ بدهند تا آنها تدابیر لازم را بیندیشند. مقام‌ معظم‌رهبری هم همیشه از مشکلات مردم می‌گویند. اما متاسفانه کمتر تلاشی را در راستای ترمیم وضعیت شاهد هستیم.
اگر‌ تمایل دارید، به بحث روز بپردازیم. اصلاح‌طلبان بعد از سه دوره حاشیه‌نشینی در پارلمان، در انتخابات مجلس دهم کرسی‌های نسبتا قابل توجهی را به دست آوردند. عملکرد فراکسیون امید در مجلس دهم را چطور می‌بینید؟ به هر حال، آقای خاتمی هم چند وقت پیش گفتند، دیگر نمی‌توان به راحتی مردم را برای حضور در پای صندوق رای ترغیب کرد.
اینها به عملکرد دولت و حاکمیت بستگی دارد. مردم حتماً نگرانی‌های زیادی دارند و به همین دلیل لازم است دولت همه هم‌و‌غم‌اش را به کار بگیرد تا حداقل مشکلات بیشتر از این نشوند. البته در کنار دولت، نهادهای دیگر هم باید تلاش کنند تا نشاط و سلامت مردم حفظ شود تا جامعه همچنان انگیزه مشارکت در اتفاقات ملی را داشته باشد. من امیدوارم چنین شود و در پایان سال جاری انتخابات پرشور دیگری در کارنامه جمهوری‌ اسلامی ثبت شود.
*شما به نهادهای غیردولتی اشاره کردید‌. یکسری از این نهادها در شرایطی فعال‌اند که قرار نیست به لحاظ قانونی پاسخگو باشند که این حالت طبیعتاً مشکل‌ساز است.
متاسفانه در روزی که قانون ‌اساسی به تصویب می‌رسید، به این مورد توجهی نشد. الان هم ‌لازم است با تغییر در قانون این معضل و معضلات دیگر اصلاح شوند. متاسفانه گروهی تا حرفی از تغییر یا رفراندوم زده می‌شود، گویی خطا و گناهی بد رخ داده است. آن هم در شرایطی که این روش پیغمبر است. در جنگ احد‌ مگر پیامبر نظر ‌مردم را که برخلاف نظر خودشان بود، نپذیرفت؟ ما‌ که از حضرت محمد بالاتر نیستیم؟ خب! چطور می‌شود ما اعتقاد داریم که همه باید نظر و رای ما را سمعا و طاعتا قبول کنند؟
شما به عنوان یکی از مدیران دهه شصت، دوره فعلی با دوره جنگ را چطور قیاس می‌کنید؟
اگر ‌مدیریت‌ها مثل آن ‌روز ‌باشد، می‌توان گفت مشکلات قابل حل است. به عنوان مثال کوپن در شرایطی که کشور به تازگی دوران جنگ ‌را پشت سر گذاشته بود، با وجود ‌اینکه حتی ساعت‌ها در صف می‌ایستادند، توانست تا حد زیادی کمبودها را برطرف کند. الان هم باید مشکلات ‌بررسی ‌شود و‌ برای هر کدام راه‌حل‌هایی ‌در نظر گرفته شود.
برای رسیدن به چنین شرایطی، لازم است مدیرانی لایق روی کار بیایند. اینکه یک مدیری قرآن‌‌ خوانده، کافی نیست.‌ به نظرم رئیس‌جمهوری ‌باید شاهنامه را هم ‌خوانده ‌باشد.‌ یک مدیر ‌باید ‌از سلامت نفس، سلامت رفتاری و سلامت گفتاری برخوردار باشد.‌ روزی که من برای ‌رای اعتماد به مجلس رفتم، به مرحوم هاشمی گفتم، اینکه من‌ را از سال‌ها پیش می‌شناسید، کافی نیست. اگر می‌خواهید وزارت آموزش و پرورش درست اداره شود، بروید تحقق کنید که ‌ادعاهای من‌ راست است یا دروغ؟ به میرحسین هم گفتم اینکه من نماز و‌ روزه‌ام قطع نمی‌شود، کافی نیست. شما باید به سلامت نفس من اعتقاد ‌لازم داشته باشید.‌ یکی از مدیران من در شرایطی که در همدان با حقوق ۲۴ هزارتومانی بر سر کار بود، ‌بعد ‌از آمدن ‌به وزارتخانه حقوقش ۱۴‌‌هزارتومان‌‌ بود.‌ من‌‌ یک روز پاداش هزارتومانی برایش در نظر گرفتم که گفت، لازم نیست، ‌‌من سرباز انقلابم. الان ‌هم به چنین مدیرانی احتیاج داریم.
همچنین ‌با توجه به شرایط بسیار بدی که در آن قرار داریم، حتما باید علمای قم در کنار سایر مسئولان نسبت به مشکلات حساسیت نشان بدهند تا بلکه ‌انشاءالله بتوانیم آرامش و‌ آسایش را به مردم تا حد لازم برگردانیم.
در این سال‌ها خیلی پیش آمده است که مدیریت دهه شصت خوب و ایده‌آل توصیف شده ‌است.
در دهه شصت مدیرانی بر سر کار بودند که تحت تاثیر سخنان و توصیه‌های چهره‌های شاخصی چون‌‌ مطهری، بهشتی، طالقانی و دکتر بهشتی خود را تقویت کرده بودند و سلامت نفس را برای خودشان واجب می‌دانستند. همچنین آگاهی بالایی از قرآن و دین داشتند‌‌. در واقع مثل الان نبود که برای تسهیل در ورود به دانشگاه از جوانان خواسته شود در حفظ قرآن تلاش کنند. آن روزها قرآن را برای فهم می‌خواندند و به همین دلیل وقتی مسئولیت گرفتند، طوری کار کردند که بعد از ۳۰سال همچنان نام‌شان به نیکی یاد می‌شود. یعنی یک روزی دین الگو بود و در نتیجه در رفتار افراد اثرگذار بود.‌ باید تحولات فرهنگی و اخلاقی این ۴۰سال به طور در دقیق بررسی شود تا ببینیم کجای کارمان مشکل داشت که به این وضعیت دچار شده‌ایم. در دوره مسئولیت یک ‌سفر کاری به سوئیس داشتم. در یک خیابان بسیار طویل حتی یک پلیس هم نبود، چون مردم در آن کشور یاد گرفته‌اند در هر شرایطی به قانون احترام بگذارند. یکی از دوستان ‌من‌ از همان کشور سوئیس در آزمون ‌شرکت کرده ‌بود. تعریف می‌کند، که خودنویس گرانقیمتش را در محل امتحان جا گذاشته بود، وقتی ‌بعد از چند روز ‌برگشته‌ بود، خودنویس سر جایش بود. خب! وقتی ‌این‌ را با ‌اختلاس‌های چند هزار میلیارد تومانی مقایسه می‌کنیم، متاسفانه این‌طور نتیجه‌گیری می‌کنیم که به لحاظ فرهنگی در وضعیت بسیار بدی قرار داریم. جالب است، بدانید در سوئیس پلیس مخفی وجود دارد و کسی نمی‌داند نفر دست راستی‌اش پلیس است یا آنکه در سمت چپش ایستاده‌ است. من به شهربانی وقت گفتم، تعدادی از کارمندان خو‌ش‌نام بازنشسته آموزش و پرورش را معرفی می‌کنم، شما آنها را مامور کنید، در حالی‌که برای کار شخصی در معابر تردد می‌کنند، در صورت مشاهده تخلفی آن را به شهربانی گزارش کنند که متاسفانه به این پیشنهاد توجهی نشد.‌ برای پایان گفت‌وگو یک خاطره‌ای از شهید رجایی را به نقل از مدیر کل اراک آموزش و پرورش تعریف می‌کنم. ایشان می‌گوید، یک ‌روز به ‌دیدار رجایی رفته بود که ایشان گفت، دیشب در خمین چه خبر ‌بود که وقتی گفته بود، از کجا خبر دارید، شهید رجایی گفته بود، من در هر شهر افرادی را به کار گرفته‌‌ام تا هر آنچه ‌اتفاق می‌افتاد را گزارش ‌کند. خب! اگر ‌همه مسئولان در دستگاه‌ها یا ارگان‌های تحت ‌مدیریتی خود ‌این‌طور عمل کنند، حتما دزدی‌ها و رفتارهای ضرر‌‌رسان کمتر ‌خواهد شد. من که حدود ۵سال در زندان شاه بودم و سخنان بزرگانی چون طالقانی، شریعتی، مطهری و... را شنیده‌‌ام، با‌ دیدن شرایط فعلی عذاب می‌‌کشم.