سفر آبه، آغاز یک ماموریت

تلاش برای کم اهمیت جلوه دادن سفر نخست وزیر ژاپن به تهران، تلاش مشکوکی است، در حالی که این سفر را در راستای مناسبات دوجانبه و مسائل بین‌المللی ایران مهم می‌دانم. معتقدم این سفر یک سفر یک ماموریتی نیست. آنطور که در دنیا تحلیل می‌شود این سفر را میانجیگرایانه ارزیابی کرده‌اند ولی ما در ایران معتقدیم که باید بیشتر مسائل دوجانبه را پیش ببریم و در هنگامه نودمین سالگرد مناسبات ایران و ژاپن انتظاری که از ژاپن داریم به‌ویژه در مسائل اقتصادی و غیره، عملیاتی شود. آنچه بُعد میانجیگرایانه این سفر را تقویت کرد، موضعی بود که دونالد ترامپ در توکیو گرفت. در طول سه سال گذشته، ترامپ بارها مواضع تندی علیه ایران اتخاذ کرده و تنها یکبار در توکیو بعد از نشست با نخست وزیر ژاپن، مواضع نرمی را نسبت به ایران اتخاد کرد و از آن زمان عملا آمریکایی‌ها دیگر شرط‌های برهم زننده دوازده‌گانه‌ای که مایک پمپئو مطرح کرده بود را مطرح نکردند. به عبارتی مناسبات ایران و آمریکا وارد فاز دیگری شد که به گفته ترامپ، آمریکا فقط در موضوع هسته‌ای با ایران مسأله دارد که آنهم نه به شرط بلکه به عنوان بحث مطرح می‌کنند. لذا همین موضع باعث شد که عملا این سفر بیشتر جنبه میانجیگرایانه‌اش عمده شود و در واقع دو دسته افراد سعی کردند نام میانجیگری روی این سفر نگذارند؛ یک دسته افرادی که نگاهشان منافع ملی نیست و به سمت منافع جناحی می‌نگرند و هدفشان ضربه زدن به دولت است. کسانی هستند که حتی از پایین آمدن نرخ ارز ناراحتند و این ناراحتی را اعلام می‌کنند و فکر می‌کنند صرف فشار به مردم باعث می‌شود که آنها در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده برنده شوند. نگاه وقیحانه سیاسی که منافع ملی فدای منافع جریانی می‌شود. دسته دومی هم که ابا دارند میانجیگری را مطرح کنند را افراد منصفی می‌دانم. کسانی که معتقدند اگر عنوان میانجیگری به این سفر بدهیم و عملا بعد از آن اتفاقی نیفتد، ممکن است آثار منفی بر فضای مثبت دیپلماسی که وجود دارد، داشته باشد. تحلیل واقعی که ارائه می‌دهم، دغدغه گروه دوم را وصل به نتیجه می‌کند و درعین حال نوعی روشنگری نسبت به اقدام وقیحانه گروه اول هم هست. در حقیقت سفر نخست وزیر ژاپن نشان دهنده اهمیت موضوع ایران و تفاوت آن با همه چالش‌هایی است که در گذشته آمریکایی‌ها شروع کردند و نتوانستند مدیریت کنند. اینکه این سفر تقویت کننده دیپلماسی‌ای است که بعد از مدیریت تنش بین ایران و آمریکا روز‌به‌روز دارد تقویت می‌شود و در آینده باز هم نخست وزیر ژاپن و مواردی از این نوع، تقویت کننده دیپلماسی‌ای خواهد بود که ایرانی‌ها دنبال می‌کردند و همانا دیپلماسی از موضع قدرت است. فلذا شینزو آبه تک ماموریتی به ایران نیامده ولی ماموریتش هم با این سفر پایان نمی‌پذیرد. آقای آبه در ایران با واقعیت مسائل مقاومت ایرانی‌ها آشنا می‌شود و نتایج را به آمریکایی‌ها هم خواهد رساند. آنچه از نخست وزیر ژاپن انتظار می‌رود و قطعا مقامات جمهوری اسلامی ایران از او می‌خواهند این است که چراغ سبزهای آقای ترامپ را بی‌سابقه می‌دانیم منتها این چراغ سبزها باید در جنبه عملی هم ادامه پیدا کند. یعنی به عبارتی آبه باید ضامن چراغ سبزهای عملی‌ای باشد که در آینده آمریکایی‌ها نشان دهند که بازگشت عملی و اثربخش از تحریم یکی از این نتایج باشد. معتقدم آبه بعد از این سفر تلاش خواهد کرد تا آمریکایی‌ها را متقاعد کند که عملا فشار بر ایران را تقلیل دهند در غیر اینصورت ماموریت آبه حتما نتایج دلخواه حتی آمریکا را هم به دنبال نخواهد داشت. سفر مهمی که نشان دهنده اهمیت موضوع است. این سفر نشان می‌دهد که دیپلماسی به یک مسیر بی‌بازگشت بین ایران و آمریکا تبدیل شده و خوشبختانه به‌ویژه اینکه بخشی از طرف‌های ثالث در منطقه که فقط دنبال چالش بودند، جایگاهشان الان با طرف‌های ثالث مثبت و قوی‌تری مثل ژاپن عوض شده. درواقع مناسبات ایران و آمریکا را طرف‌های ثالث بیش از حد بحرانی کرده‌اند و باید آن را از حوزه بحران خارج کرد و وارد یک فضای مثبت نمود.
* رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس