سینما قربانی بزرگ قوانین ناقص درحوزه فرهنگ

نیلوفر ساسانی
خبرنگار
آمار فیلم‌های خوب که در سبد اکران بالا می‌رود، تنور رقابت داغ‌تر می‌شود و البته فضای تبلیغاتی هم فعال‌تر. فضای تبلیغات اما همیشه واقعی نیست و گاه آنقدر کاذب است که فرهنگ را به چالش کشیده و بازار رقابتی ناسالم می‌سازد. با آغاز اکران عید فطر امسال و نمایش عمومی چند فیلم شاخص، همان‌طور که انتظار می‌رفت فضای دوقطبی ایجاد شد و اعتراض به ناعدالتی در تخصیص سالن‌های سینما و بیلبوردهای تبلیغاتی و... را در پی داشت. همچنین در اتفاقی عجیب یک فیلمساز از استخدام روبات‌های کامنت‌گذار علیه فیلم‌های در حال اکران خبر داد. تبلیغات فریبنده و تخریبی و بالا گرفتن زمزمه‌ها درباره مسائل پشت پرده در سینما موضوعی است که در گفت‌وگو با محمد مهدی عسگرپور، کارگردان و تهیه‌کننده سینما مطرح کرده‌ایم.
دغدغه فروش امری طبیعی برای گردش سرمایه و حفظ صنعت سینماست اما در چند سال اخیر تکاپو برای فروش بیشتر آنقدر پررنگ شده که فضای رقابتی ناسالم بین فیلم‌ها ایجاد کرده و کار به تبلیغات تخریبی رسیده است؛ اقداماتی که به‌طور طبیعی از مناسبات سالم فرهنگی فاصله دارد. به اعتقاد شما عمده دلیل ایجاد این فضای ناسالم رقابتی در وضعیت امروز اکران چیست؟


در شرایطی که حوزه‌های سیاسی و اجتماعی و... درگیر این فضای ناسالم است عجیب است که توقع داشته باشیم سینما فارغ از این مسائل، در وضعیت طبیعی بوده (مقصود بخش عرضه است و نه تولید) و دغدغه فعالان آن هنر و ارتقای سطح فرهنگی باشد. بر حسب همین شرایط افرادی وارد این حوزه شده‌اند که کارشان بیزینس و تجارت است و طبیعی است که در وهله اول به کسب درآمد فکر ‌کنند. تا چند سال پیش وقتی کسی تصمیم می‌گرفت حرکت اجتماعی و فرهنگی در حوزه سینما انجام دهد امید داشت همه همکاران فعالانه و خیرخواهانه همراهش شوند اما الآن اگرچه برخی شخصاً فعالیت‌های خیرخواهانه هم دارند اما چنین همراهی و حرکت گروهی در سینما امری محال شده چون اولین پارامتر در همه مناسبات مسأله مالی شده است. پس مشکل فقط در سینما نیست بلکه فرهنگ عمومی جامعه است. این رفتارها تبعات باور ملتی است که بخشی از آرمانهایش از دست رفته و با واقعیت‌های تلخ در جامعه روبه‌رو شده است. در چنین فضایی طبیعتاً نمی‌توان شاهد رقابت منصفانه در این حوزه‌ها بود. دیگر کشورها به صراحت باور دارند که با عرصه‌ای مواجهند که کسب درآمد حرف اول را می‌زند و نه بحث‌های آرمانی بنابراین تلاش می‌کنند قانون مناسب با آن را تصویب کنند تا با جنگلی مواجه نشوند که همدیگر را می‌درند و خون و خون‌ریزی راه نیفتد. قانون می‌گذارند تا حق و حقوق هر کس معلوم شود اما ما چنین موارد قانونی نداریم چون فکر می‌کنیم در جامعه آرمانی داریم زندگی می‌کنیم، در صورتی که مختصات جامعه ما دیگر آرمانی نیست. برای این جامعه باید دوباره قانون نوشت. در این شرایط نمی‌توانیم همکارانمان را به تقوای الهی توصیه کنیم و بگوییم که در این حرکت فرهنگی اعمال خوب و انسانی را رعایت کنند، حداقل یک نفر جنگ و بازی راه می‌اندازد و بقیه را هم درگیر می‌کند. در حوزه فرهنگ بشدت خلأ قانونی داریم البته یکسری مقررات و آیین نامه‌ها هم وجود دارد که درست اجرا نمی‌شود. به شکل طبیعی الآن وظیفه دولت است که در نبود مواد قانونی کمک کند تا بازار تنظیم شود اما به نظر می‌رسد به یک بی‌عملی رسیده که شاید از سر بی‌انگیزگی یا از ترس اعتراض بخش خصوصی باشد. نگرانی مدیران مربوطه این است که وقتی از این معبر رد می‌شوند کت و شلوارشان خیس نشود و اتوی لباسشان چروک برندارد تا این جاده را به سلامت طی کنند. مدیری نداریم که به میدان بیاید، حضور داشته باشد، دیده شود، حرفهایش شنیده شود و عمل کند. قانونگذار هم که مشغول چیزهای دیگر است خب چه توقعی دارید که در اکران سینما به شکل طبیعی رفتار متمدنانه و برگرفته از دیدگاه معرفتی و دینی داشته باشیم و افراد با سرمایه‌شان این گونه رفتار کنند؛ البته برخی از کسانی هم که وارد عرصه سینما شده‌اند نگاه تاجرانه دارند، در هر جای دنیا که «بیزینس من‌»ها وارد کار می‌شوند تحت شرایط مدل فیلمسازی قرار می‌گیرند اما در اینجا همه می‌خواهند قواعد را مدل خودشان عوض کنند بنابراین با آشفته بازاری مواجهیم که آنچه شما اشاره کردید بخش کوچکی از آن است.
بله امروز وارد هر موضوع و ماجرایی در حوزه سینما شویم حرف از مسائل پشت پرده و دست‌های پنهان در میان است. عجیب است حوزه‌ای که عنوان فرهنگ را یدک می‌کشد تا این میزان با دست‌های آلوده و اسرار پشت پرده تنیده شده.
وقتی از حوزه فرهنگ و به‌طور مشخص سینما صحبت می‌کنیم لابد از کشوری صحبت می‌کنیم که فرهنگ عامه‌اش تا حدی شکل مشخص خودش را دارد و بعد از آن ما راجع به فرهنگ به شکل خاص‌تر صحبت می‌کنیم اما به کشور خودمان رجوع کنید و ببینید فرهنگ عامه چه وضعیتی دارد. نهادهای رسمی که انگار مدت‌هاست دکمه خاموش را زده و کاری به فرهنگ عمومی جامعه ندارند. فرهنگ عامه چطور شکل می‌گیرد؟ فرضاً سیستم اصرار دارد خودروهای بی‌کیفیتش را در کوتاه ترین فرصت بفروشد یعنی ولعی در جامعه ایجاد می‌کند و جنگ تنازع بقا شکل می‌گیرد و مردم برای ثبت خرید خودرو پراید تلاش می‌کنند، خب این فرهنگ تأثیرش را در رانندگی می‌گذارد و الی آخر و به تدریج شاهد فرهنگی در جامعه هستیم که فکر می‌کند برای رسیدن به یک موجود بی‌کیفیت باید تا مرز فنا پیش رفت و یا درگیر شد. در این بساط دیگر نوبت به صحبت درباره فضای فرهنگی در سینما و اینکه چرا به مسائل مالی و سیاسی آلوده شده نمی‌رسد. در کشوری که فرهنگ عامه آن تا این میزان دچار مشکل شده انتظار اینکه چه سینمای خوبی داریم، کارگردانانشان فهمیده‌اند، تهیه‌کننده‌ها باشعورند، پخش کننده‌ها حق هم را ضایع نمی‌کنند، تبلیغات و رقابت در فضای سالم شکل گرفته و... خنده‌دار است.
اما شفافیت در برخی مسائل که اتفاقاً برای سینمای امروز با سابقه 40 ساله پس از انقلاب امر معمولی است، می‌تواند گره‌گشا باشد. به عنوان مثال همین ارائه آمار دقیق از میزان فروش فیلم‌ها. چرا با وجود مکانیزه شدن فروش بلیت همچنان با آمار نادرست و غیرواقعی مواجه هستیم. در اولین روز اکران عید فطر در ابتدا اعلام شد که فیلم «سرخپوست» فیلم پرفروش روز بوده است و بعد از آن برخی کانال‌ها با تکذیب این خبر از صدرنشینی «ما همه با هم هستیم» خبر دادند.
بله این مشکل صنف هم هست. قبلاً باید آمار و ارقام را از دولت می‌گرفتیم اما الآن صنف وجود دارد و اتفاقاً صنف باید مراقبت کند اما این را هم در نظر بگیرید که برخی از اصناف دچار همان مسائلی هستند که پیش از این گفتم. بخصوص صنف‌هایی که گردش پول در آن شغل، آدم‌ها را به جان هم می‌اندازد. بیست سال است تهیه‌کننده‌ها با هم دعوا دارند، صنف پخش‌کنندگان شکل نمی‌گیرد، شکل هم که می‌گیرد هر گروه منکر گروه دیگر می‌شود. همه اینها به این خاطر است که مقام تنظیم‌کننده و مقرراتی که باعث می‌شود صنف تشکیل شود و فعالیتش را درست انجام دهد وجود ندارد. یک عده می‌گویند باید در وزارت کار ثبت شویم و یک عده می‌گویند ثبت در وزارت کار در شأن ما نیست، وزارت ارشاد هم انگار نه انگار که طرف مذاکره است، مشغول تماشاست. صنف‌ها جایگاه قانونی ندارند و به همین دلیل با بی‌قاعدگی محض مواجهیم. نمی‌توان توقع داشت صنف مسائل سینماگران را پیگیری کند در حالی که جایگاه قانونی مشخصی ندارد. وقتی صنف جایگاه قدرتمند ندارد، نمی‌تواند بازار را تنظیم کند و گزارش هم بدهد. از چه گزارش بدهد؟ باید با سینماداران در ارتباط باشد. الآن که سینمادارها خودشان را سالار اصلی سینما می‌دانند، می‌گویند همه کارگران باید کار کنند تا ما زندگی کنیم.
با شروع فصل جدید اکران، رکوردشکنی فیلم‌ها بحث محوری اخبار این حوزه می‌شود. کانال‌های خبری و فضای مجازی با ارائه آمار بعضاً غلط روی این مسأله آنقدر مانور می‌دهند که رضایت مخاطب و کیفیت فیلم فراموش می‌شود. فروش خوب دلیل بر خوب بودن فیلم نیست اما همین اخبار فضای تبلیغاتی برای فیلم‌ها ایجاد می‌کند. در چنین فضایی رسانه‌های جدی‌تر و بخصوص منتقدان چگونه می‌توانند به مرجعی برای مخاطبان عام تبدیل شوند.
تأکید من باز هم بر همان اصلی است که گفتم. نمی‌شود توقع داشت که یک جریان غلط به بخش منتقدان که رسید اصلاح شود. تعداد کمی از منتقدان و نویسندگان سینمایی شناخته شده هستند و تلاش می‌کنند جانب انصاف را رعایت کنند و نقش مرجعیت را هم دارند اما تعداد زیادی از نویسندگان در حوزه سینما فاقد این مشخصات هستند. در جشنواره فیلم فجر حدود 2 هزار صندلی به منتقدان اختصاص پیدا می‌کند در حالی که تعداد منتقدان جدی با ارفاق به بیش از 20 نفر هم نمی‌رسد. تعداد زیادی از همین 2 هزار نفر در یک گوشه در اتاقی نشسته‌اند و با وجوه دریافتی پخش کننده یا کارگردان بدون این که فیلم را بفهمند فضایی ایجاد می‌کنند که در جهت منافع آنها کاربرد هم دارد. در سال‌های اخیر تعدادی از آنها خیلی تخریبی و فحاشانه عمل می‌کنند. برای من عجیب این است که برخی از آنها از کجا پول می‌آورند. من شخصی را می‌شناسم که سامانه پیامکی و سایت دارد و معمولاً به دیگران دشنام می‌دهد، برایم جالب بود که زیست این آدم چطور است چون این نوع فعالیت‌ها هزینه بالایی دارد، در حالی که فهمیدم آدم پولداری هم نیست. این حجم پول برای تخریب مجموعه سینما از کجا می‌آید سؤال است.