ایران؛ سربلند از بازی در شرایط نابرابر

علی مغانی

بعد از برد 5 گله ایران مقابل سوریه در همین ستون نوشتم که قضاوت درباره ویلموتس و ارزیابی او با یکی دو بازی ممکن نیست و باید کمی صبورتر باشیم اما بعد از دو بازی، می‌توان نشانه‌هایی از رویکرد و سلیقه فنی ویلموتس (و نه میزان تأثیر او) در تیم ملی را دریافت.
از نمایش تیم ملی بعد از دو بازی دوستانه برابر سوریه و کره جنوبی، می‌توان اینطور استنباط کرد که ایران با ویلموتس، میل بیشتری به هجوم دارد، مدافعان چپ و راست آزادانه‌تر در حملات شرکت می‌کنند و در قیاس با تیم ملی زمان کی‌روش، اصطلاحاً تیم ملی «بالاتر» بازی می‌کند.


اما مهمترین تغییری که با ورود ویلموتس اتفاق افتاده، تفاوت در سیستم پایه تیم ملی است؛ ایران در سال‌هایی که کارلوس کی‌روش را بالای سر خود می‌دید، تقریباً هیچ وقت با 2 مهاجم نوک به زمین نرفت و به طور معمول تیم ملی را با دو روش 1-3-2-4 و 1-4-1-4 در زمین می‌دیدیم. یعنی بازی با یک مهاجم نوک اما ویلموتس در این دو بازی، تیم ملی را با سیستم پایه 2-4-4 به زمین فرستاده و این مهمترین تغییر تیم ملی به لحاظ فنی است؛ یعنی بازی با 2 مهاجم مرکزی.
بازی‌های جام ملت‌های آسیا در قطر را به یاد بیاورید. تیم ملی معمولاً با سه هافبک مرکزی (امید ابراهیمی، احسان حاجی‌صفی و اشکان دژاگه)، دو وینگر (علیرضا جهانبخش و مهدی طارمی) و سردار آزمون به زمین می‌رفت اما در این دو بازی که ویلموتس روی نیمکت نشسته، دو هافبک مرکزی یعنی امید ابراهیمی و حاجی‌صفی را داریم، دو وینگر در چپ و راست (جهانبخش و ترابی یا امیری) و دو مهاجم مرکزی (طارمی و انصاری‌فرد). این روش بازی، علاوه بر بازی با سوریه، در برابر کره جنوبی هم تکرار شد و تا دقیقه 91 که مسعود شجاعی به جای طارمی به زمین آمد، همچنان ادامه داشت. یعنی ویلموتس در چهار تعویض قبلی، به چیدمان و سیستم تیم دست نزد و فقط نفر را با نفر تعویض کرد.
این نکته بسیار مهم را هم در نظر بگیریم که سیستم‌های فوتبال چه 3-3-4 باشد، چه 2-4-4 و یا هر فرم دیگری، هیچ کدام به این معنی نیست که یکی ویژه بازی دفاعی باشد و دیگری مناسب برای فوتبال هجومی. یعنی تیمی که در سیستم پایه با سه مهاجم ارنج می‌شود، الزاماً هجومی‌تر از تیمی نیست که با یک مهاجم به زمین رفته اما آنچه از این دو بازی برداشت می‌شود، این است که در مقام مقایسه بین دو مربی سابق و فعلی تیم ملی، ویلموتس به فوتبال هجومی تمایل بیشتری دارد و تیمش ظرفیت بیشتری برای خلق موقعیت‌های متعدد دارد.
در همین بازی با کره جنوبی، اگرچه برنده نشدیم اما نسبت به بازی‌هایی که در چند سال گذشته در سئول پیروز شده بودیم، موقعیت‌های خطرناک بیشتری ساختیم. این را هم در نظر بگیریم که کره جنوبی، با پائولو بنتو در یک سال گذشته فقط یک بازی مقابل قطر را باخته و در 10 بازی گذشته، فقط 3 گل خورده بود. کره همین هفته گذشته استرالیا را در یک بازی دوستانه شکست داد و در فیفا‌دی فروردین امسال هم کلمبیا را با کارلوس کی‌روش و همه ستارگانش مغلوب کرده بود.
و بالاخره اینکه بازی ایران و کره جنوبی که از همان اول هم معلوم بود چندان «دوستانه» نیست و هر دو تیم به اندازه کافی انگیزه پیروزی دارند، در شرایطی نابرابر برگزار شد. نابرابر از این حیث که خردادماه، ماه‌های ابتدایی فصل فوتبال شرق آسیاست و از 11 نفری که در این بازی در ترکیب اصلی کره جنوبی قرار گرفتند، 8 نفر در لیگ‌های کره، ژاپن، چین و ایالات متحده شاغل هستند و الان در «شرایط مسابقه» هستند اما تمام بازیکنان تیم ملی ایران یا در لیگ داخلی هستند یا در لیگ‌هایی مطابق با تقویم لیگ‌های اروپایی و در پایان خردادماه، فصل فوتبالی‌شان تمام شده و دوره استراحت را سپری می‌کنند. با در نظر گرفتن این نکته، طبیعی بود که هر چه به آخر بازی نزدیک می‌شدیم، تیم ما از نظر بدنی افت کند و کره‌ای‌ها به بازی مسلط شوند. در مجموع آنچه که از تیم ملی برمی‌آید، نشانه‌های امیدوارکننده‌ای است و حداقل نشانه‌هایی از آنچه که بعضی‌ها به آن اصرار داشتند و می‌گفتند «تیم ملی ایران بعد از رفتن کی‌روش ویران می‌شود» در این تیم دیده نمی‌شد.