عباس‌سلیمی‌نمین در گفت‌وگو با «همدلی» مطرح کرد: نقش نسبیِ شورای‌نگهبان در عدم اقتدار مجلس

همدلی| گروه سیاسی‌ سعید شمس: انتخابات یازدهمین دوره مجلس ‌شورای ‌اسلامی در شرایطی در ماهِ پایانیِ سالِ جاری برگزار می‌شود که مجلس‌نشینان فعلی در خلال انتخاباتی پرشور برای پوشیدن ردای نمایندگی تعیین شدند. انتخاباتی که جریان اصلاحات با تکیه بر «رای لیستی» بعد از 12سال از حاشیه‌نشینی در مسند قانون‌گذاری دارای کرسی‌هایی شدند که برای آنها امکان تصمیم‌سازی و تاثیرگذاری داد. با این حال، شرایطی که ناشی از خروج آمریکایِ‌ِ ترامپ از برجام است، موجب شده تا نارضایتی‌ای ملوس و غیر قابل ‌انکار در جامعه به وجود بیاید. همین فضا، تردیدها برای تداوم توفیق انتخاباتی را برای اصلاح‌طلبان افزایش داده و به همان میزان، اصول‌گرایان را به این امید رسانده که در مجلس یازهم «اکثریتِ مطلق» در مجالس سه‌گانه هفتم تا نهم را با وقفه‌ای 4 ساله تکرار کنند.
صحبت‌های «عباس‌سلیمی‌نمین» در گفت‌وگو با «‌همدلی‌» نشان از این دارد که امید زیادی به پیروزی جریان اصولگرایی در انتخابات هشتمین روز از اسفندماه سال جاری دارد. مدیر دفتر مطالعات تاریخ با گفتن اینکه «جامعه در وضعیتی که بیگانگان در پی دخالت هستند، در مسیر آنها قرار نخواهد گرفت. وقتی در مسیر آنها قرار نگیرد، طبعا به شیوه‌های غیرقانونی پشت کرده و شیوه‌های قانونی را پی خواهد گرفت. درست است، جامعه نارضایتی‌هایی دارد و این نارضایتی هم محسوس است، اما اگر حس کند که نارضایتی در مسیر نفی استقلال و هویت خودش قرار گرفته است، برای اینکه مطالبه دشمنان و بدخواهان به سرانجام نرسد، دشواری‌ها را فراموش کرده و حرکتی را انتخاب می‌کند تا بتواند از هویت خودش و اختیارات خودش بیشتر استفاده کند » به استقبال پرسش‌های طرح شده می‌رود:
تصور شما از فضای انتخاباتیِ انتخاباتِ هشت اسفند چه نوع تصوری است؟
نوع عملکرد مجلس‌دهمی‌ها و البته اهتمامی که آمریکا و جامعه‌جهانی برای تحمیل بحران‌ها به جمهوری‌اسلامی دارد، من را به این تصور می‌رساند که مردم حضوری همه‌جانبه در پای صندوق‌های رای خواهند داشت. به‌ هرحال در فضای داخلی، برخی ضعف‌ها و سستی‌های منتخبین دوره قبل باعث می‌شود، مردم درصدد بربیایند تا تغییراتی را صورت بدهند. در بُعد بیرونی هم تلاش برای دخالت در امور داخلی، طبیعتا افکار عمومی دنبال این می‌روند با توسل به مشارکت به جهانیان این پیام را بدهند که ایرانی‌ها در شرایط سخت هم بر نمی‌تابند، کشورهای دیگر برای‌شان تصمیم‌سازی کنند.بنابراین هر دوی این شرایطی تاثیرگذار خواهد بود تا مردم با ابزار صندوق‌ رای دنبال کاهش مشکلات و مانع‌ها باشند.


این نظر شما در شرایطی است که مردم در حالی که ناراضی‌اند، رغبت چندانی برای رای دادن نشان نمی‌دهند.
این ذهنیت برای زمانی است که «تغییر شرایط» با شیوه دیگری ممکن باشد. باید این را در نظر داشت، جامعه در وضعیتی که بیگانگان در پی دخالت هستند، در مسیر آنها قرار نخواهد گرفت. وقتی در مسیر آنها قرار نگیرد، طبعا به شیوه‌های غیرقانونی پشت کرده و شیوه‌های قانونی را پی خواهد گرفت. درست است، جامعه نارضایتی‌هایی دارد و این نارضایتی هم محسوس است، اما اگر حس کند که نارضایتی در مسیر نفی استقلال و هویت خودش قرار گرفته است، برای اینکه مطالبه دشمنان و بدخواهان به سرانجام نرسد، دشواری‌ها را فراموش کرده و حرکتی را انتخاب می‌کند تا بتواند از هویت خودش و اختیارات خودش بیشتر استفاده کند که این چیزی نیست جزء‌ سیر در مسیر انتخابات. به همین دلیل معتقدم، ما در این دوره انتخابات را انتخاباتی پرشور خواهیم دید.
اما مردم سابقه پشت کردن به صندوق‌های رای را دارند.
نه. مثلا بعد از پایان دوره آقای هاشمی که تورم زندگی را برای همه سخت کرده بود و رویگردانی از آن مرحوم چشمگیر شده بود که باعث شد،‌ ایشان در سال 72 به مراتب کمتر از دوره اول رای بیاورد، مردم اما در انتخابات حضوری پرشور داشتند تا از تاثیرگذاری خودشان دفاع کنند و با توسل به تاثیرگذاری خودشان، صحنه سیاسی را تنظیم کنند.
در شرایط فعلی،‌ کدام طیف می‌توانند منتظر تعداد رای‌های بیشتری باشند؟
این بستگی به نوع حضور انتخاباتی احزاب سیاسی و چگونگی تببین شرایط کنونی به مردم دارد. همچنین مهم است که متناسب با خواسته‌های مردم به تشریح برنامه‌های خود بپردازند. البته اعلام برنامه یا داشتن یکی از عوامل است. احزاب اگر در ارتباط با نارضایتی عمومی،‌ اگر بتوانند شعارهای درست و منطبق بر واقعیت را بدهند و همچنین درباره رفتار کشورهایی که دنبال تحریم‌های شکننده هستند، واکنشی مناسب نشان بدهند و رویکرد درستی را عرضه بدارند، طبیعتا می‌توانند رای‌های بخش عظیمی از جامعه را جلب کنند.
اصولگرایان با اینکه در دهه هشتاد توفیق‌هایی پی‌درپی را تجربه کردند،‌ در دههِ جاری در سه انتخابات شکست خوردند. آنها در چه شرایطی به استقبال انتخابات مجلس یازدهم می‌روند؟
جامعه از اینکه نیروهای ارزشی اصولگرایان که دارای سابقه خوبی در دفاع از سلامت جامعه بودند در مجلس به عنوان یک حضور ندارند، ناراضی و ناراحت‌اند. من فکر می‌کنم، ابراز پشیمانی حتی در برخی از اصلاح‌طلبان هم وجود دارد که چرا در مجلس چهره‌هایی چون احمد توکلی و... نیستند که طبیعتا محروم شدن آنها از مجلس‌نشینی از غنا‌ و اعتبار مجلس کاسته و هم سلامت مجلس را به مخاطره انداخته است و دیگر نمی‌توانند از بسیاری از انحرافات در درون قوه مقننه جلوگیری کنند. الان فکر می‌کنم، هر دو جناح مهم سیاسی از اینکه مجلس از این چهره‌های موثر خالی شده است، ناراضی‌اند. اصولگرایان اگر بتوانند با شعارهای درست، ریزشی که ناشی از ضعف دولت و ناتوانی دولت است،‌ آنها را جذب کنند، قادر خواهند بود بار دیگر اکثریت مطلق در بهارستان را از آن خود ببینند.
البته ذهنیتی معتقد است که سقف رای اصولگرایان کوتاه است و فقط در صورت مشارکت پایین می‌توانند موفق شوند. آنها این را هم مثال می‌زنند که حدادعادل با همان میزان رایی که در انتخابات مجلس ششم آخر شد، در انتخابات هفتم و هشتم به عنوان منتخب اول تهران به مجلس راه یافت.
من این را قبول ندارم و دقیق نمی‌دانم. یعنی اگر شما بتوانید بخش غیرسیاسی جامعه را جذب کنید، می‌توانید در انتخابات احتمال موفقیت‌تان را بیشتر کنید. در واقع هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرایان جایگاه مشخصی در بین افکار عمومی دارند و شانس و موفقیت‌شان برای پیروزی زمانی بیشتر خواهد شد که بتوانند رای‌های غیرسیاسی را به سمت خود هدایت کنند. همچینن به این هم توجه کنید، اصلاح‌طلبان یک اشتباه بدی را مرتکب شدند که اصرار به رای لیستی بود. رای لیستی باعث یاس و ناامیدی در جامعه شد. اصولگرایان اما در آن روزها اصرار به این داشتند که مردم با شناخت رای بدهند. جامعه امروز به این شناخت رسیده است، رای لیستی یعنی نفی فهم و تاثیرگذاری جامعه. در چنین حالتی قطعا اصولگرایان می‌توانند این ادعا را داشته باشند که دعوت‌شان در گذشته دعوتی درست بود و جامعه از عناصر شاخص و تاثیرگذار محروم شده است. واقعا امروز نوعی سرخوردگی به واسطه حضور نیروهای ناکارآمد در مجلس و شورای شهر ملموس است. به عنوان مثال، شهردار تهران استانداری را که به دلیل بی‌توجهی به مردم گرفتار در سیل برکنار شده بود، به سمت بزرگتر از سمت قبلی‌اش در استان گلستان، منصوب کرد تا مردم این حس را پیدا کنند که به آنها بی‌توجهی شده است. وقتی اعضایی که سابقه چندانی ندارند، به شورا راه پیدا می‌کنند شهرداری را انتخاب می‌کنند که بتوانند با او وارد معامله شوند. دقیقا به همین دلیل، با شهردار شدن محسن هاشمی مخالفت کردند. چون می‌دانستند، محسن هاشمی وجهه بالایی دارد و آدمی نیست که بخواهد با شواری ‌شهری‌ها وارد معامله شود.
خب زمانی هم که امثال آقای توکلی در مجلس یا چمران در شورای‌شهر بودند هم چنین انتصاب‌هایی به کرات افتاده بود و از این پس هم خواهد افتاد.
هر زمانی که چنین رفتارهایی باشد، باید مورد نکوهش قرار داد تا مردم احساس نکنند به آنها دهن‌کجی شده است. در هر حال تبعات رای لیستی باعث شده تا من فکر کنم، امروز مردم به سمت اصولگرایان بروند و برای رای به افراد شناخته‌شده اصولگرایان را برای حضور در مجلس یازدهم انتخاب کنند.
پس شما اعتقاد دارید، عملکرد مجلس دهم بدتر از مجالس اصولگرای هفتم تا نهم است؟
قطعا، در این هیچ تردیدی نداشته باشید که آفات در مجلس کنونی خیلی بیشتر رشد کرده است. مثلا زدوبندهای سیاسی و برخی از اقدام‌ها کاملا معلوم است که برای منفعت‌طلبی است.
این روند غلط در همه دوره‌ها مشاهده شده است.
شک نکنید، مجلس ‌دهمی‌ها خیلی‌خیلی بیشتر در کار زدوبند هستند. به طوری‌که در هیچ دوره‌ای رابطه و معامله دولت و مجلس به این روشنی نبوده است و باعث شده تا حتی برای مردم عادی تنزل شان نماینده‌ها بَین شده است. در چنین حالتی، مردم آرامش‌شان را از دست داده و همیشه نگران تصمیم‌هایی هستند که منافع‌شان را به خطر می‌اندازد. چرا که مجلس باید بر اساس منافع ملی با دولت در تعامل باشد که هر اتفاقی غیر این، شایسته شان مجلس نیست.
قبول دارید، رویکرد شورای‌نگهبان در به وجود آمدن چنین فضایی سهم دارد؟ واضح است، اصلاح‌طلبان نمی‌توانند چهره‌های شاخص‌شان را وارد کارزار انتخاباتی کنند؟
من هم قبول دارم، شورای‌ نگهبان در عدمِ اقتدار لازم مجلس تا حدی نقش دارد. اما شرایط اصلاح‌طلبان این‌طور نیست که با قحط‌الرجال روبه‌رو شوند. به عنوان مثال، چهره‌ای چون آقای راغفر هم کارشناسی برجسته و هم انسانی سالم است. اما آقای خاتمی مجبور بود تا به همه گروه‌های سیاسی درون اصلاح‌طلبی سهم می‌داد و قانع‌شان می‌کرد. پس تصمیم‌های شورای ‌نگهبان تنها مسبب لیست پر ایراد جریان اصلاحات نیست.
با این توضیح‌هایی که شما می‌دهید، این سئوال مطرح می‌شود که چرایی اینکه غالب رای مردم به حساب اصلاح‌طلبان ریخته می‌شود در چیست؟
الان دیگر این‌طور نیست و در شرایط کنونی، خیلی از آنهایی که به اصلاح‌طلبان رای داده‌اند از کار خود پشیمان شده‌اند.
پشیمان هم بشوند، رای خودشان را به اصولگرایان نمی‌دهند و خب!‌ مجلس به مانند مجالس هفتم تا نهم محصول انتخاباتی سرد خواهد بود.
اگر اصولگرایان هوشمندانه و دقیق عمل کنند، شاید این بار بتوانند رای‌های بیشتری را در سبد خود ببینند.
شما هم می‌دانید، احتمال چنین حالتی خیلی پایین است.
معلوم نیست، شاید هم بالا باشد.
سئوال آخر؛ نظام چطور می‌تواند مردم را ترغیب به رای دادن کند؟
من فکر می‌کنم، در شرایطی که بیگانه دنبال این است تا حاکمیت را از داخل به خارج از مرزهای کشور بکشد، مردم همت کرده و از قدرت، هویت و قدرت ملی خود با حضور همه‌گیر در انتخابات دفاعی جدی خواهد داشت و ضعف‌های موجود به حاشیه رانده خواهد شد. در واقع باید گفت، رای مردم، پاسخی کوبنده و دندان‌شکن به زیاده‌خواهیِ بیگانگان خواهد بود.