روزنامه همدلی
1398/03/22
زمان حفظ امالقرا
احسان اقبالسعید- بخش گستردهای از ذهنیت مردمان خاورمیانه و تحلیلگران جهانی حول مدار انتهای تنش میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده به خود مشغول کرده است. نواها و باورها در این باره گوناگون است، از احتمال یک جنگ تمام عیار یا پایین آمدن لهیب آتش، مواجهه دوسر طیف تحلیلها را تشکیل میدهد. در این میانه برخی کشورها هم قصد میانجیگری و ترمیم روابط یا کاستن از تنش را دارند که البته میان این گروه از بازیگران هم انگیزهها متفاوت است. گروهی در پی آنند که با پوشیدن ردای پیر خیراندیش اعتباری برای سرزمین خود کسب کنند و ذهنیت موجود از کشورشان در فضای جهانی را از بین ببرند و شانیتی افزونتر برای خود دست و پا کنند. عراق میخواهد سیمای سرزمین درگیر نزاعهای قومی - مذهبی و نفیر بمب و خون را با قامت یک میانجی مقبول و مسئول میان یک ابرقدرت جهانی و قدرقدرت منطقهای جایگزین کند. عمانیها که مهمترین و باپرستیژترین نقش جهانیشان واسطهگری ومیانجیگریاست. ژاپن هم میخواهد پس از جنگ جهانی دوم که با تسلیم تمام عیار و تعظیم مودبانه شرقی در برابر ژنرالهای آمریکایی بود و حتی از داشتن ارتش هم محروم شد از یک تولیدکننده کالای باکیفیت و همراه درونگرای ایالات متحده به نقشی جدیدتر و با پرنسیپتر هبوط کند و نقش مهمتری در عرصههای غیراقتصادی داشته باشد. فارغ از نیات میانجیگران یک نکته باریکتر ز مو را میتوان به یاد آورد و آن اینکه میانجیگری در میان طرفینی معنا دارد که دیدگاهها اندکی یا بیش از آن به هم نزدیک شده باشد و تنها رودربایستی و دعواهای شانیتی یا کارکرد داخلی حفظ نزاع در داخل مانع گفتوگوی مستقیم است و میانجی نقش رساندن به یکدیگر و کاهش تنش را بر عهده میگیرد، اما در نزاعی که طرفین حتی بر سر نقطه شروع بازی هم اتفاق ندارند و دم از نزاع ماهیتی و کارکردی میزنند، میانجیگری احتمالا نقش پررنگی نخواهد بود.دستگاه دیپلماسی درکنار ارکان نظامی کشور منطقیترین راه ممکن را در این تقابل در پیش گرفتهاند. توامان بر توان کشور برای دفاع در عین شروع کننده نبودن تاکید کردهاند. یک نکته مهم که نباید مورد تغافل قرار بگیرد این است که تقابل میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده یک نزاع ابدیست و این که گمان شود یک معاهده، یک توافق و یک دیدار و پینگپنگ مشابه کار هنری کسینجر و چین کمونیست پایان همه کدورتها و آغاز فصل پسرخالگیاست، بیش از حقیقت به اوهام میماند. اگر کمی به عقب بازگردیم هم مشاهده میکنیم که توافق الجزایر برای آزادی دیپلماتهای آمریکایی در ایران پس از 444 روز و همین طور ترکیب کیک، انجیل و کلت مکفارلین تا برجام و... هم تنها پایان یک فصل و منفذی تا شروع فصل بعدی بودهاند. انقلاب اسلامی سال 1357 و استقرار یک نظام مبتنی بر روایت تجدیدنظرطلب و دینی در ایران موجب متفاوت شدن نوع مواجهه تهران با واشنگتن و اذنابش در منطقه شده است. تهران طی چهاردهه گذشته و خصوصا بعد از کوتاه آمدن آخرین رهبران عرب در برابر رژیم تلآویو و مرکز اعتراض و تلاش مستمر برای تغییر مناسبات قدرت و دیکتههای فرامنطقهای بوده است. ایران حضور قدرتهای فرامنطقهای در خاورمیانه را نمیپذیرد و از آن مهمتر تحمل نمیکند و رژیم موشهو منوشه و آریل را هم نامشروع و جعلی میداند، نقش نظامی اقتصادی ایالات متحده در منطقه و پیوندهای وثیقش با کشورهای عرب خلیج فارس نمایان است، نقش و نفوذ و اهمیت تلآویو و و دلبستگانش هم در ایالات متحده از خورشید نیمروز نمایانتر است. اینکه گمان شود این مرافعه و مواجهه به این آسانی قابل حل است، خود نوعی از ساده دلی است. اما جمهوری اسلامی ایران که پس از انقلاب و عبور از پیچ ناآرامیها و جنگ در بهترین شرایط نفوذ و حضور منطقهای خود قرار دارد هم باید با حزم زیادتر با این شرایط یگانه و خاص مواجه شود. اول این که تحریمها و فشارها گسلها و حقایق اقتصادی-سیاسی و البته اجتماعی کشور را نمایان کرد و باید برای رفع یا بهبود این شکاف یا به روایتی گسلها تلاش وافر بهخرج داده شود. ایران امالقرا یا مرکز و منادی جهان اسلام انقلابی و تجدیدنظرطلب قطعا و حتما در دورانهای مکرر بحران با ایالات متحده نباید چنین نقاط ضربهپذیری را داشته باشد و میتوان با دست یافتن به یک توافق فصلی دیگر مشابه آنچه پیشتر ذکر شد، نسبت به درونگرایی حداکثری در عین حفظ مواضع انقلابی و برقررای نسبتهای معقول میان آنها برای یک دوران خاص به دنبال ضماد و بهبود برای رنجهای درونی بود. اول این که تحریمهای گسترده وقتی که شامل تنها صادرات مهم و جدی کشور یعنی نفت شد، میزان آسیبپذیری کشور را به خوبی نمایان ساخت. کشوری که داعیه تجدیدنظرطلبی و حقخواهی برآمده از باورهای شیعه و شهادت طلب حسینی دارد، باید در فکر منابع اقتصادی معتنابه و لاینقطع باشد و این یک اصل غیرقابل خدشه است. چین تا چند دهه قبل که یک اقتصاد شکننده و فقیر داشت، چندان شعارهای انقلابیاش محل توجه و اعتنا نبود، اما غول اقتصادی بیدار شده چین، امروز جهان را وادار به در نظرگرفتن منافع پکن در تصمیمات مهم جهانی کرده است. طراحی یک الگوی اقتصادی که هم مدیریت منابع و محیطزیست و هم زیست حداقلی شرافتمندانه برای جمهور مردمان ایران در آن تعبیه شده باشد گام اول است. درگیریهای مکرر سالهای بعد از انقلاب تصمیمسازان را از یک طراحی اقتصادی مشخص بازداشته است و اقتصاد ایران عملا هیچ مدل مشخصی از سرمایهداری –سوسیالیسم یا حتی اقتصاد دینی نیست، اما مضرات هر دو مورد اول را به تمامی دارد. نمیتوان در نقش امالقرا با ابرقدرت دنیای سرمایهداری مبارزه کرد، اما مناسبات اقتصادی را به تمامی به سرمایهداری و لیبرالیسم اقتصادی و تماما اخلاق و مضرات آن واگذار کرد و البته بخش بزرگی از خود کارگزاران هم ذوب در این الگو شوند و اگر فرمایشاتی هم میفرمایند از سر رودربایستی و حفظ صندلی است. اگر قدری سرد شدن لهیب آتش، برای بازنگری و افکندن طرحی نو در همین موارد فوق هم باشد، میتواند دور بعدی آتش کین را گلستان کند و اگر هم نه که تنها یک فاصله است میان تکرارها و البته صدمات و خدمات تکراری.
سایر اخبار این روزنامه
زمان حفظ امالقرا
به بهانه 12 ژوئن روز جهانی مبارزه با کار کودکان کودکان کار همچنان کار میکنند
«همدلی» به بهانه تشکیل دو جبهه جدید در اردوگاه اصولگرایان و اصلاحطلبان، عدم به اجماع رسیدن اصولگراها را بررسی کرد
عباسسلیمینمین در گفتوگو با «همدلی» مطرح کرد: نقش نسبیِ شوراینگهبان در عدم اقتدار مجلس
گزارش کاشت تریاک در جنگلهای فارس بوی تریاک از بلوطستان
جمشید پژویان: مردم سِر شدهاند
تندروی در کشور به عادت تبدیل شده است
معیشت و انتخابات بررسی تاثیر مشکلات معیشتی در مشارکت عمومی
اسدالله بادامچیان در گفتوگو با «همدلی» : رویکرد بازاریان موتلفه تعاملی بود
تندروی در کشور به عادت تبدیل شده است
زمان حفظ امالقرا
اعدام رسانهای یک متهم