چه کسی جانشین بطحایی می شود ؟

شیرزاد عبداللهی‪-‬ ▪️شیوه استعفای سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش جلوه دیگری از روحیه و طرز فکر ژلاتینی و سیال او است. تیپ‌هایی مانند بطحایی که پرورش یافته سیستم پر از زد و بند اداری هستند هر چند ادای تکنوکرات‌ها را در می‌آورند اما فاقد سواد‌، شجاعت و تخصص تکنوکرات‌های واقعی‌اند. وقتی تکنوکرات‌های اصلی با چوب غربزده و لیبرال و فتنه‌گر از میدان رانده می‌شوند، فضا برای بالا آمدن این تیپ از مدیران (تکنوکرات‌های آفتاب‌‎پرست) هموار می‌شود. این تیپ مدیران که پرورده سیستم اداری هستند در موقعیت‌هایی خاص از جبهه پایداری تندروترند و در موقعیت‌های دیگر بسیار لیبرال و منتقد و مخالف ظاهر می‌شوند. آنها در همه بخش‌های حکومت در حال پیشروی هستند.
▪️تعادل قوای داخل نظام‌، دو گزینه در برابر روحانی قرار داده : 1- معرفی شخصی مکتبی مانند حجت‌الاسلام علی ذوعلم رئیس سازمان پژوهش و تالیف کتاب‌های درسی از افراد نزدیک به جبهه پایداری و از منصوبان آقای بطحایی در سال قبل . 2- معرفی یکی از افراد حلقه بسته مدیران آموزش و پرورش از گروه تکنوکرات‌های قلابی و آفتاب‌پرست. روحانی به احتمال زیاد به گزینه دوم تن می‌دهد. بعد از آمدن وزیر جدید جدا از شعار و برنامه که تشریفاتی است‌، به طور قطع وزیر جدید در دو حوزه عزل و نصب مدیران و تغییر ساختار اداری وارد عمل خواهد شد. عزل و نصب‌های جدید تابع برآیند فشارهای نمایندگان مجلس‌، مقامات استانی از امام جمعه تا استاندار و برخی از تشکل‌های فرهنگیان خواهد بود. تغییر ساختار اداری هم بیماری مزمن وزرای این وزارتخانه است.
▪️علی ربیعی سخنگوی دولت در روزهای آتی با تشکل‌های فرهنگیان جلسه می‌گذارد. قابل پیش‌بینی است که در این جلسه ربیعی بعد از شرح مصیبت اقتصادی می‌پرسد که حالا چه کسی را به جای بطحایی معرفی کنیم؟ تشکل‌ها نباید وارد بحث تعیین مصداق شوند. حکایت برخی تشکل‌ها که به خاطر نفوذ اعضای خود در بافت مدیریتی دنبال بطحایی راه افتادند و حتی او را دانشمند نامیدند، عبرت‌آموز است. این گونه تشکل‌ها حالا ممکن است فدایی شخص دیگری شوند. اما اینها در جامعه مدنی و بین معلمان بازنده‌اند. تشکل‌ها باید معیارهای خود را بیان کنند، هر چند ممکن است معیارها از سقف انتظار دولت بالاتر باشد. تجربه معرفی فرد توسط تشکل‌ها در انتخاب سه وزیر آموزش و پرورش دوره روحانی تجربه‌ای ناکام است.
▪️مشکلات آموزش و پرورش را می‌توان در دو دسته کلی طبقه‌بندی کرد : 1- انتظارات حداکثری مقامات سیاسی و مذهبی و حوزه‌های علمیه و بخشی از مردم از آموزش و پرورش در خصوص تولید انسان تراز حکومت اسلامی 2- فقدان یا کمبود امکانات مادی از ساختمان مدرسه تا تجهیزات تا گرفتاری‌های معیشتی معلمان و... تضاد بین انتظارات آرمانی و واقعیت‌های مادی باعث شده که از وزیر تا مدیر مدرسه گرفتارنوعی ریاکاری نهادینه شوند. چهره رسمی و رو به مقامات آموزش و پرورش، مکتبی است‌، اما چهره واقعی و روبه جامعه آموزش و پرورش‌، ناکارآمد‌، با معلمانی اغلب ناراضی و گرفتار دخل و خرج و دانش‌آموزانی متاثر از آموزه‌های عرفی و بی‌اعتنا به آموزه‌های مذهبی و درگیر با آسیب‌های اجتماعی است. تضاد بین واقعیت و آرمان گاهی به صورت پدیده ساسی مانکن ظاهر می‌شود.


▪️بخش‌هایی از آموزش و پرورش مانند نهادهای پرورشی‌، گزینش‌ها‌، حراست‌، سازمان پژوهش و تالیف کتاب‌های درسی، هیات‌های رسیدگی به تخلفات اداری و...، حتی اگر در ظاهر مدیر غیر اصولگرا داشته باشند، منطقه نفوذ اصولگرایان تندرو هستند. اما بخش پر چالش اداری و مالی آموزش و پرورش در اختیار غیرمکتبی‌ها است. با این حال اغلب معاونان وزیر و مدیرکل‌ها و روسای ادارات و حتی شخص وزیر خود را با باد قدرت هماهنگ می‌کنند. آنها می‌دانند که بخش انتخابی قدرت ناپایدار است و به همین دلیل خودشان را با بخش غیر انتخابی قدرت تطبیق می‌دهند. در واقع وزیر آموزش و پرورش‌، وزیر بخش اداری و مالی وزارتخانه است.
▪️وزیر جدید اگر اقتدارگرا نباشد از نظر فکری زیر سایه اقتدار اصولگرایان است و شمشیر 2030 و ساسی مانکن بالای سر او آویخته است. به دلیل شرایط کشور هر وعده معیشتی که وزیر بدهد نوعی فریب است. جابه‌جایی وزیر آموزش و پرورش معنا و مفهوم سیاسی یا رفاهی ندارد. بطحایی هم بازنده است. اگر دلیل کنار رفتن بطحایی کاندیدا شدن در انتخابات مجلس باشد به دلیل وانهادن مسئولیت وزارت آدم قابل اعتمادی نیست و اگر در نامه به رئیس جمهور دروغ گفته است و دلیل استعفایش چیز دیگری باشد باز هم نمی‌شود به او اعتماد کرد. بطحایی از نردبان مزایای اداری تا آخرین پله بالا رفت و بعید نیست حالا خواسته است که بخت خود را در حوزه نمایندگی مجلس هم امتحان کند. باید منتظر ماند تا ببینیم بطحایی از کدام لیست انتخاباتی سر در می‌آورد؟