روزنامه همدلی
1398/03/19
بازخوانی روایت داریوش شایگان از شاعرانگی ایرانیان
همدلی|دیروز( شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸) هم اندیشی ملی با عنوان «بازخوانی روایت داریوش شایگان از شاعرانگی ایرانیان» در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تهران برگزار شد. سید جواد میری در کانال تلگرامی خود در مورد این نشست نوشت: «در این نشست روایت داریوش شایگان از هویت ملی و ایرانیت و نوع تبیین این مفهوم در بستر تجدد را که در کتاب «پنج اقلیم حضور» مطرح کرده مورد نقد و بازخوانی قرار گرفت.» گزارش تفصیلی این نشست فردا در همین صفحه منتشر می شود. اما به بهانه این رویداد، مرروی خواهیم داشت بر نظریه شاعرانگی ایرانیان:«چه راهی در سنت برای انسان گشوده است؟ یا آیین جوانمردی فردوسی را باید در پیش گیرد، یا به سیر و سلوک تصاعدی عشق در نزد حافظ و مولوی مشرف شود، یا چون خیام کنج عزلت گزیند، یا آنکه با برخورداری از همگی اینها در این دنیا بزید و به نصایح و اندرزهای استاد سخن [سعدی] گوش جان سپارد...به عبارتی، با مدارای حکیمانه انسان اجتماعی روبرو شویم.»
شایگان در کتابِ پنج اقلیم حضور در مقام یک متفکر به پنج شاعران بزرگ ایرانی (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ) پرداخته است.
شایگان و پنج شاعر ایرانی
فردوسی احیاگر هویت ایرانیان است. از نظر شایگان، فردوسی «سرنمون زمان روایی حماسه» است. در شاهنامه قهرمان به سطح اسطوره و شاعرانه میرسد و فردوسی او را به مرتبه انسان کامل میرساند.
در شاهنامه که بر مبنای «ثنویت» نیروهای اهورایی و اهریمنی است، «نوع خاصی از زمان حضور به میان میآید که طرحانداز جهان است، جهانی که از مرگ فرا میرود، و پهلوان با گذر از آن صاحب مرگ خویش و در حقیقت حاکم سرنوشت خود میشود.»
به دید شایگان، شعر خیام نوعی از جهانبینی ایرانی است که از تعارض در اندیشه نبوغآمیز شاعر برخوردار است و مجموعهای از تناقضاتی مانند «شک و ایمان، اطاعت و عصیان، و لحظه و ابدیت» است: «خیام نه عارف به معنای متعارف کلمه است...و نه فیلسوفی مشاییست، نه فقیه است و نه شاعر عهد خود...او به دقت تمام زیر ظاهر دانشمندش پنهان بود.»
از نظر شایگان، عصاره فکری مولوی، «یکی از بزرگترین عرفای تمام زمانها»، در نخستین شعر او دیده میشود، جایی که به فراق اشاره میکند: «جدایی نی از نیستان، جستوجوی عاشقانه موطن، درد، شرحه شرحه شدن از فراق و دورماندن از اصل خویش، جملگی انگیزههای سالکی است که او را در ماجرای غربت و دورماندن از ماوای اصلیاش به پیش میراند تا روزگار وصل خویش را بازجوید.» بنابراین به تعبیر شایگان، زمان حضور مولوی در غم غربت و دورافتادگی از اصل خلاصه شده است، ویژگی ای که در ایرانیان همچنان پایدار است.
به گمان شایگان، سعدی زندگی اجتماعی پویایی داشت. در میان شاعران ایرانی اغلب آنها عزلتنشین بودند، کمتر به سفر تن میدادند، اما سعدی در این میان، تنها شاعری است که اهل معاشرت و سرد و گرم روزگار چشیده بود. به همین خاطر، روابط اجتماعی و حمکت عملی و اخلاق در جهانبینی سعدی وارد شد.
حافظ آخرین شاعری است که شایگان در این کتاب به او پرداخته است. او پس از اشاره به فراگیر بودن حافظ نزد اقشار مختلف ایرانیان و عادت تفال زدن با دیوان او، مینویسد «سهم شنوندگان از شعرهای حافظ بسته به سطح معرفت و فضل و حساسیت و ذوقشان متفاوت است، اما هر کس به قدر خویش بهره میبرد و کسی دست خالی بازنمیگردد.»
شایگان معتقد است که حافظ ترجمان الاسرار ادب فارسی است و اشعارش تعادل صورت و محتوا هستند. مصراعها فاقد توالی و تو در تو هستند. شعر حافظ صحنه رویارویی رند و زاهد است. به گفته شایگان «حافظ یکی از افشاکنندگان خستگیناپذیر در تاریخ ادبیات فارسی است.»
شایگان حالا در کتابش به دنبال «خصلت شاعرانگی ایرانیان» است، نه از نظر ادبی بلکه از بعد پدیدار شناسی این شاعر پیشگی. او میخواهد بداند که چرا شاعری تا این حد بر جهانبینی ایرانیان سایه انداختند و بنابراین پرسشهای خود را به این صورت طرحریزی میکند تا در صدد پاسخ به آنها برآید:
«ارج و منزلت ایرانیان در قبال بزرگان ادبشان حاصل چه برداشتی است؟ پیوند و ارتباط درونی این مردم با شاعران بزرگشان از چه سنخ است که چنین به اعماق سرشتشان رسوخ کرده و سایهای سنگین بر کل جهانبینی آنان افکنده است؟ غرض از این قلمفرسایی، سنجش و تحلیل ارتباط ایرانیان با شاعران ارجمندشان است... ایرانیان مقهور و مسحور نبوغ گرانمایه شاعرانشان، دمی از حضور فعال آنان غافل نمیمانند، حضوری که نشانههایش را در گوشه گوشه زندگی هر ایرانی و در زوایای مختلف روحی او میتوان یافت.»
شایگان به یاد میآورد که در ایام کودکی از اینکه اطرافیانش آنقدر شعر از حفظ داشته اند، حیرت میکرده است. بعدها وقتی شایگان به کشورهای دیگر سفر کرد در می باید که م کمتر فردی اشعار شاعران کلاسیک خود را از بر می خواند: «بهراستی کدام خصیصه، ایرانیان را در این مورد از سایر اقوام دنیا متمایز میکند؟»
از نظر شایگان، «ویژگی «شاعرانگی» به جهانبینی ایرانیان هویتی خللناپذیر میبخشد... این موقعیت کم نظیر به گذر زمان وقعی نمینهد، گویی زمان به رابطه دیرپای ایرانیانی که خود را با بزرگانشان همدل و همزبان میپندارند، هیچ خدشهای وارد نکرده و در برداشت آنها نسبت به حضور این شاعران هیچ مدخلیتی نداشته است.» شایگان در عین حال از خلال نگاه به این پنج شاعر که گاه متناقض با هم میآیند سعی میکند، به جهانبینی ایرانیان پی ببرد.
به نوشته شایگان این ویژگی ایرانیان که چنان در زیر سایه شاعرانگی قرار گرفتهاند که قرنها خللی در آن وارد نکرده است، در هیچ تمدنی نظیر ندارد. اما همین ویژگی میتواند مانند تیغ دو دم عمل کند. زیرا لبه دیگر آن «تفکر آزاد را نشانه» گرفته و «در نهایت به قیدی دست و پاگیر بدل میشود.»
این قید و بند تا جایی پیش میرود که انسان ایرانی از پاسخ به پرسشهای لازم و مقتضی زمانه عاجز است زیرا «این الگوهای دیرین» همه پاسخها را در «گنجینه حافظه قومی ما انباشتهاند. کافی است نقبی بدان بزنیم تا سیل خروشان پندهای حکمتآموز و اندرزهای گرانمایه سرازیر شوند...و گره از تمامی مشکلات و معضلات احتمالی بگشایند.»
بنابراین این ویژگی خاص ایرانیان در همان حال که میتواند «هویتی استوار و محکم» به دست دهد همزمان میتواند مانع تفکر آزاد شود و جسارت لازم را به فرد بدهد تا از «الگوهای متدوال و متعارف» فراتر رود.
به باور شایگان، «ولی اینها همه مانع از آن نمیشود که در دنیای افسونزاییشده کنونی، شعر از ایفای نقش ابدی خود باز بماند.»
شایگان مینویسد: «این پنج شاعر هر یک به تناسب نبوغ خاص خود، نماینده تبلور یک جریان بزرگ تبارشناسی فکری است که سبک و سیاق و شیوه منحصر به فرد را در بازتاب نحوه ویژه جهانشناسی خود در پیش میگیرد.»
پنج گونه حضور
نویسنده معتقد است که «هر ایرانی اهل ادب، برحسب نحوه بودنش در جهان و بر حسب نوع نگاهش به دنیا، از پنج وجه وجود نصیب میبرد: «وجهی که در اینجا زمان حضور اطلاقش میکنیم. در این نوشتار برآنیم تا با اتکا برهمین زمانهای حضور و نیز با تاکید بر این نکته که هر یک از این شاعران...نقطه غائی وجهی از تبارشناسی معنوی در تفکر ایرانی است نشان دهیم که چگونه یک ایرانی خود را به ابعاد و نسبت این حضورها میگشاید.»
دغدغه شایگان در این کتاب هویت است. به همین دلیل به سراغ قلههای شعری ایران که تاثیر فراوانی بر نحوه تفکر ایرانی داشته است اما چرا شایگان این پنج شاعر را انتخاب کرده است؟
در این زمینه او خود میگوید این پنج شاعر منظومهای را شکل دادهاند که برای هر ایرانی «حی و حاضر» است. آنها برای ایرانیان همیشه حضور دارند و متعلق به گذشته نیستند. این وجه ممیزه این شاعران با دیگر اهالی ادب ایرانی است.
به اعتقاد شایگان «هر یک از این پنج شاعر بلندآوازه بازتابنده یکی از وجوه روح ایرانی است و منظومه متشکل از مجموعه آنان که بر کل زندگی و جهانبینی ایرانی سایه گسترده، میان او و یک یک اقالیم حضورِ برساخته این شاعران، ارتباط پیوندی اسرارآمیز برقرار کرده است.»
به این ترتیب، حضور داشتن همه جانبه در وجوه زندگی ایرانی است که دلیل توجه شایگان به این شاعران است. کتاب «پنج اقلیم حضور» را انتشارات فرهنگ معاصر در ۱۴۷ صفحه در سال ۱۳۹۳ به چاپ رسانده است.
سایر اخبار این روزنامه
«همدلی» از فقدان اندیشه سیاسی در ایران و معایب آن گزارش میدهد ضرورت اصلاحات در اصلاحطلبان
«همدلی» در گفتوگو با نایب رئیس اتاق ایران و چین، حاشیههای سیاست ارزی یکسال گذشته در اقتصاد را ارزیابی کرد
بازخوانی روایت داریوش شایگان از شاعرانگی ایرانیان
استاد دانشگاه آالابامای جنوبی: ترامپ ثابت کند سیاستش مقابل ایران یک بام و دوهوا نیست
علیرضا شریفی یزدی درگفتوگو با «همدلی» : نه تنها عذرخواهی نمیکنیم، قیافه اپوزیسیون هم به خود میگیریم
تقی آزاد ارمکی در گفت وگو با همدلی مطرح کرد: بروز و ظهور جریان سوم در انتخابات
علی بیگدلی در گفت و گو با همدلی: شینزو آبه نباید دست خالی تهران را ترک کند
چرا ژاپن میانجی گری می کند؟
چه کسی جانشین بطحایی می شود ؟
دین عمومی و اتوریته عامه