روزنامه ابتکار
1395/10/26
فریده گلبو در گفت و گو با «ابتکار»: پلی میان ادبیات کلاسیک و مدرن زدم
گروه فرهنگ و ادب ـ کوثر سامانی: «خسرو و شیرین» دستمایه فیلم «شیرین» زندهیاد کیارستمی قرار گرفت که سناریوی آن را هم خود این نویسنده به رشته تحریر درآورد. به گفته این نویسنده، کیارستمی اول قرار بود «رومئو و ژولیت» را انتخاب کنند اما بعد تصمیم گرفت یک اثر ایرانی را انتخاب کند و از آنجایی که پیش از آن نیز کتابهایم را میخواند، «خسرو و شیرین» انتخاب شد. شاید جالب باشد بدانید که او همسر پرویز کردوانی، پدر کویرشناسی ایران هم هست. فریده گلبو (کردوانی) متولد 1329 در تهران، فارغالتحصیل روزنامهنگاری از دانشگاه تهران، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش، پاورقینویس مجله زن روز در دهه 40 و نویسنده است. علاقه او به نویسندگی از سالهای نوجوانی شکل گرفته بود؛ زمانی که دانشآموز دبیرستان بود و شوق نوشتن را در خود احساس کرده بود و معلمانش نیز آن را کشف کردند. همین عشق و علاقه به نوشتن باعث شد تا در 15 سالگی با مجله فردوسی که محمود عنایت، سردبیری آن را برعهده داشت همکاری کند. ابتدای کارش با تلخیص رمان آغاز شد. آثار نویسندگانی مشهوری چون بالزاک و جک لندن را تلخیص کرد و کم کم قلمش به نشریات دیگر کشیده شد. تا اینکه اولین رمانش را با نام «جاده کور» در سال 1343 نوشت. به این ترتیب گلبو قدم به دنیای رمان گذاشت. او پس از آن، رمان «حکایت روزگار» (1373) را درباره نسل بیآرمان امروز نوشت که برنده جایزه مجله گردون شد. او در «لیلی و مجنون» (1372)، «خسرو و شیرین» (1377) و «هفت پیکر» (1379) به بازنویسی منظومههای نظامی به نثر پرداخت. آنگاه داستان عاشقانه خاطرهای «بعد از عشق» را نوشت و در رمان «دو غریب» (1378) فرم نامهنگاری را تجربه کرد. رمان «تجربه چهارم» (1380) را بر اساس دوستی و روابط سه زن شکل داد. جز چند اثر پژوهشی درباره ماسوله و ابیانه، رمانهایی نیز با عنوان «جادو» (1381)، «کنتس سلما» (1382)، «میراث» و در سال 1393 رمان «لغزش ساقی» و در سال 1394 رمانهای «پانزده روز در پاریس» و «چهار تاجماد» (1383) و «بعد از عشق» (1383) و «شب سرنوشتساز» را نوشته است. او کتاب تازهای به نام «خواب و بیدار» دارد که در دست چاپ است. اثری تلفیقی از تحقیقات کلاسیک و رمان که سبک خاصی دارد و مربوط به سفرنامه ناصرخسرو است؛ این رمان در دو دوره قرن پنج و امروز میگذرد. با این نویسنده به بهانه تجدید چاپ اثر کلاسیکش «خسرو و شیرین» که انتشارات ایرانشناسی بار دیگر به بازار کتاب فرستاده است، درباره اقتباس از ادبیات کلاسیک گفتوگو کردهایم. بر چه اساسی ساختار قدیم را به زبان امروز بیان میکنید؟ تجربه تدریس سی سالهام به من ثابت کرد، آثار کلاسیک ما اینقدر سنگین است که شاید نیاز دارد با مطالعه و پژوهش به نثر درآیند. بنابراین تصمیم گرفتم به اصطلاح خودم یک ایستگاه زمانی بین نثر کلاسیک و مدرن بزنم که تمام موازین این آثار کلاسیک در کتابم وجود داشته باشد و یک نخ انسجام داستانی از درون آن رد کنم و آنها را بهصورت رمانی که خواننده امروز بخواند، بفهمد و با محتویات اصل اثر آشنا شود، دربیاورم. با این هدف کارم را آغاز کردم و سه اثر از نظامی گنجوی و یک اثر از فخرالدین اسعد گرگانی اقتباس کردم. بهعنوان مثال نظامی شاعر سختی است و مقصود خود را به انواع مختلف و با بهکارگیری اصطلاحات بسیار بیان میکند. بنابراین با توجه به اینکه فهم اصل اثر او از حوصله جوانان امروز خارج است، این آثار را پالایش و تنظیم کردم بدون اینکه به اصل اثر لطمهای وارد شود. خواننده امروز در قالب نثر راحتتر کتاب میخواند تا در قالب شعر، با وجود اینکه شعر جزو فرهنگ ماست. خوشبختانه کار موفقی از آب درآمد؛ «لیلی و مجنون» 19 بار تجدید چاپ شد و همچنان استعداد چاپ دارد. «خسرو و شیرین» دستمایه فیلم «شیرین» زندهیاد کیارستمی قرار گرفت که سناریوی آن را هم خودم نگارش کردم. مایکل بری درباره کتاب «هفت پیکر» من گفته بود «وقتی این هفت پیکر را خواندم به نظرم آمد که این اثر را زیر نورافکن جدیدی مطالعه میکنم». اما معتقدم «ویس و رامین»از دو اثر قبلی غنیتر و پرمایهتر است. اصل این کتاب در اروپا بسیار مطرح است، تا قبل از انتشار این اثر حتی یک سطر از آن هم اجازه انتشار در کتابهای درسی را پیدا نکرده بود، با این حال من داستان «ویس و رامین» را بهگونهای روایت کردم که هم اصل قصه دستنخورده باقی بماند و هم مجوز چاپ دریافت کند. نویسندگان ما کمتر به اقتباس از ادبیات کلاسیک پرداختهاند، دیدگاه شما در این خصوص چیست و به نظرتان آثاری از این دست چه نقاط ضعفی دارند؟ پیش از من روی این آثار کار شده اما در پرداختن به آنها حوصله لازم صرف نشده است. دو خط نثر نوشتهاند و پنج صفحه شعر میآورند؛ به این میگویند کتابسازی. این مساله در آثار من نخست به این دلیل است که معلم بودم و با این آثار آشنایی و اشراف داشتم و توانستم آن را برای ذهن متوسط جوانان بیان کنم. ویژگی بعدی اینکه روزنامهنویس بودم و ذوق و سلیقه عمومی را میشناختم. سومین ویژگی اینکه رماننویس هستم و توانستهام این آثار را در قالب رمان به رشته تحریر درآورم. افرادی که این آثار را مطالعه کردهاند اذعان دارند نثری که در آن بهکار رفته نثری موجه و قابل تایید برای همگان است و از همه مهمتر حوصلهای است که برای این کار خرج کردم بدون اینکه چشمداشت مالی داشته باشم. شما در انتخاب آثار ادبی کلاسیک برای اقتباس چه نکاتی را مدنظر قرار میدهید؟ دو نکته اساسی را در انتخاب آثار کلاسیک برای اقتباس همیشه مدنظر قرار میدهم، ارزش و ظرفیت اثر. به طور مثال در خمسه نظامی تنها سه اثر «لیلی و مجنون»، «خسرو و شیرین» و «هفت پیکر» ارزش و ظرفیت این را دارند که در قالب رمان ریخته شوند. هدفتان از برگردان این آثار به نثر و در قالب رمان چیست؟ تیراژ کتاب و انگیزه کتابخوانی در ایران به طرز اسفناکی پایین است که در بوجود آمدن این شرایط عوامل بسیاری دخیل بوده؛ نخست انقلاب مخابراتی و انفجار اطلاعاتی است که در این عصر با آن مواجهیم. شبکههای مجازی، دسترسی به اطلاعات را به حدی سهل و آسان کرده که حوصله را از خواندن کتاب میگیرد. دومین مساله ماهواره و سریالهای بیمحتوای ترکی است. از اینها گذشته رکود اقتصادی است که گریبانگیر جامعه ایران شده است. ایرانیها از اول هم خیلی اهل کتاب و کتابخوانی نبودند و مجموع این مسائل موجب شده تا آخرین پول خود را خرج خرید کتاب کنند. وقتی به یک محیط عمومی میرویم همه سرگرم موبایلها و لپ تاپهای خود هستند بنابراین حوصله و نیاز قبلی که به خواندن کتاب بود از بین میرود و نمیتوان انتظار داشت جوان این عصر و زمانه سراغ اصل هفت پیکر نظامی برود و آن را بخواند و بفهمد. از دیدگاه شما آثار اقتباسی خوب باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟ چنین آثاری باید بتوانند محتویات اصل اثر را در قالب و چارچوب کار خود بگنجاند، نثر موجه و قابل قبولی داشته باشد و نثر را به ابتذال نکشاند و موضوع را صمیمانه، آگاهانه و خردمندانه بیان کند. درخصوص داستانهای عاشقانه دیدگاههای مختلفی بیان میشود؛ برای مثال درباره داستان لیلی و مجنون تعدادی از استادان و اهل فن معتقدند نظامی عشقی زمینی را روایت کرده، برخی بر این باورند که او روایتگر یک عشق عارفانه بوده است، دیدگاه شما در این خصوص چیست؟ آثار نظامی آثار حکمی است و سرشار از پند، اندرز، فلسفه، شکافتن زندگی، طبیعت و ماورای طبیعت و نمیتوان آن را با عشقهای زودگذر مقایسه کرد. معتقدم هر عشقی در تحلیل نهایی پرتویی از آن عشق حقیقی است. دو مجلد «نگاهی به ماسوله» و «نگاهی به ابیانه» درمیان دیگر آثار شما، اسامی جذاب و تازهای دارند، درباره این دو اثر توضیح دهید و اینکه چرا سراغ تالیف اینگونه آثار رفتید؟ در ایام گذشته روی بسیاری از آثار باستانی کار کردم که تنها این دو اثر از آن مجموعه باقی مانده است. در حقیقت از طرف وزارت فرهنگ و هنر سابق گروهی از صاحبنظران مختلف شکل گرفت که از مکانهای تاریخی مختلف بازدید میکرد، وظیفه من در این گروه نوشتن درباره ابنیه تاریخی بود که این مجلدها مربوط به همان دوران است. در دوران انقلاب کتاب «نگاهی به ماسوله» بهعنوان نمونه نثر فارسی در کتاب دوره متوسطه تدریس میشد. در زمینه معرفی مکانهای تاریخی ایران شاید بتوانم مدعی این باشم که ماسوله و ابیانه را به مردم معرفی کردم. از نظر شما ناشر چه نقشی در جریان معرفی اثر ایفا میکند؟ ناشر نقش بسیار مهمی در جهت دادن به جریان نشر و سلیقه مردم ایفا کند. در کشورهای پیشرفته ناشر در معرفی نویسنده و برجسته کردن او نقشی اساسی بازی میکند. معتقدم ناشران میتوانند در بازار کتاب همانند تبلیغ دیگر محصولات، با بهره گرفتن از شیوههای مختلف تبلیغاتی نویسندههایی که چندان مطرح نیستند اما آثار ارزشمندی را تالیف کردهاند به جامعه معرفی و آنها را برجسته کنند.
سایر اخبار این روزنامه
انتقاد جهانگیری از عملکرد بعضی رسانههای منتقد
رسانه نباید به وسیلهای برای کتمان حقیقت و اعمال
گمانهزنیها در خصوص تایید یا رد صلاحیت حسن روحانی کماکان ادامه دارد
معمای صلاحیت
خاستگاه شکلگیری تیتر «شاه رفت» چه بود؟
آن دو کلمه
کنفرانس صلح پاریس به دنبال راهی برای افزایش امنیت رژیم صهیونیستی
استقلال بهانه تشدید اشغال قدس
راهکار پورمحمدی برای پایین آوردن آمار پروندههای قضایی
تبدیل جرم به تخلف
پنج عامل از شش محرک بازار مسکن در شرایط انجماد قرار دارند
تورم جلوی رکود را گرفت
برگزاری مراسم هفتم آیتالله هاشمی رفسنجانی در مرقد امام
قانونگذاران شیوههای برخورد با آسیبهای فضای مجازی در آستانه انتخابات را بررسی کردند
فریده گلبو در گفت و گو با «ابتکار»:
پلی میان ادبیات کلاسیک و مدرن زدم
جلال خوشچهره
پیام سه اتفاق
در یک سالگی برجام
راهکار پورمحمدی برای پایین آوردن آمار پروندههای قضایی
تبدیل جرم به تخلف
هاشمی؛ منادی تفکر اعتدال