عربستان بازنده بودن را تكرار مي‌كند

آرمان- مرتضی رفیعی: نشست اضطراری «شورای همکاری خلیج فارس» با درخواست عربستان شامگاه پنجشنبه در مکه برگزار شد. ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان در افتتاحیه نشست اضطراری شورای همکاری خلیج فارس مدعی شد: «ایران با توسعه برنامه هسته‌ای و موشک بالستیک خود امنیت منطقه و جهان را به مخاطره انداخته است. همچنین ایران با به مخاطره انداختن حمل و نقل دریایی معاهده‌های بین‌المللی را آشکارا نقض کرده است. ایران در امور داخلی دیگر کشورها دخالت می‌کند، برنامه هسته‌ای خود را توسعه می‌دهد و آزادی حمل و نقل دریایی را به خطر می‌اندازد. ایران چهار دهه است در منطقه دست به اقدامات مخرب می‌زند و عدم اتخاذ موضع قاطع در مقابل اقدامات خرابکارانه ایران باعث شده تا با وضعیتی که امروز شاهد آن هستیم، مواجه شویم. عربستان خواهان امنیت و ثبات منطقه و همچنین دور کردن سایه شوم جنگ از منطقه است و به همین دلیل همواره دست خود را برای صلح به سوی همه دراز می‌کند! جامعه جهانی باید با استفاده از تمامی ابزارها از اقدامات ایران جلوگیری کند.»
مخالفت عراق با بیانیه پایانی
در ادامه خبرگزاری رویترز گزارش داد: احمد ابوالغیط، دبیرکل اتحادیه عرب تاکید کرد، عراق با بیانیه پایانی نشست سران عرب در مکه (که در آن ادعاهایی واهی علیه ایران مطرح شده خواستار اتحاد کشورهای عربی در برابر آن‌چه که تحت عنوان مداخله‌جویی‌های ایران نام برده شده بود)، مخالفت کرده است. همچنین این بیانیه ایران را به حمایت از گروه‌های تروریستی در بحرین متهم کرده و مدعی شده که موشک‌هایی که انصارا... به سمت عربستان شلیک می‌کند، ساخت ایران هستند.
اجلاس‌های فرمایشی


حسین امیرعبداللهیان در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: «حکام عربستان بجای پرداختن به آزادی قدس و حمایت از فلسطین، اجلاس‌های فرمایشی اتحادیه عرب، OIC و PGCC را برای مقابله سیاسی با جمهوری اسلامی ایران به راه انداخته‌اند. تهران اهل منطق و عمل است و نه نمایش. ایران و متحدین مقتدرانه، تروریسم تکفیری، وهابی، صهیونیستی را در منطقه شکستند.»
شکست در حل بحران‌ها
سیدحسین موسویان در مجله دانشگاه آمریکایی قاهره نوشت: «نظام‌ها و سازمان‌های عربی همچون اتحادیه عرب و شورای همکاری‌های خلیج فارس در حل بحران‌ها شکست خورده‌اند. بعد از این هم تا زمانی که همکاری جمعی بین همه قدرت‌های منطقه‌ای وجود نداشته باشد، بحران‌ها قابل حل نخواهند بود. در حالی که یک قدرت منطقه‌ای مثل ایران با تمام ظرفیت برای نابودی گروه‌های تروریستی همچون داعش مبارزه می‌کند، قدرت دیگر منطقه‌ای همچون عربستان از نظر مالی و تسلیحاتی گروه‌های مذکور را مورد حمایت قرار داده است از این رو تا زمانی که این تضاد ادامه داشته باشد، بحران‌ها قابل مدیریت نخواهند بود. با وجود همه بدی‌های کشورهای عربی به ایران، زمانی‌که صدام در سال ۱۹۹۰ به کویت تجاوز کرد، ایران در کنار کویت علیه تجاوز صدام ایستاد. در نیمه دهه ۹۰ نیز مرحوم رفسنجانی به اینجانب مأموریت داد تا با ولیعهد وقت عربستان برای بهبود روابط مذاکره کنم. این مذاکرات محرمانه موجب توافقات مهم و بهبود روابط از نیمه دهه ۹۰ شد و تا حدود 10سال روابط حسنه بین دو کشور در چارچوب توافقات مذکور ادامه یافت. زمانی که روحانی رئیس‌جمهور شد، سیاستش بر این بود که بحران هسته‌ای را از طریق دیپلماسی با قدرت‌های جهانی حل کرده و روابط را با کشورهای عربی همسایه به ویژه عربستان بهبود بخشد که با اعدام شیخ نمر این تلاش ناکام ماند. عربستان از ابتدای مذاکرات هسته‌ای، کارشکنی کرد زیرا خواهان استمرار فشارها و تحریم‌های علیه ایران بود. ریاض به جای تعامل و همکاری با ایران در منطقه، همیشه مسیر تقابل را طی کرده و شکست خورده است.»
عربستان و بازی از پیش باخته
عربستان سعودی پس از روی کار آمدن ملک سلمان و قدرت‌گیری فرزندش در ساختار قدرت در نظام پادشاهی سعودی به عنوان ولیعهد بر طبل ایران‌هراسی و دشمنی با مردم با ایران می‌کوبد. سعودی‌های طی سال‌های گذشته به جای آنکه به دنبال روابط مستحکم با همسایگان باشند دشمنی را بر تعامل و همکاری ترجیح داده و به جای پرداختن بر مسائل مشترک میان تهران-ریاض، همکاری‌های نظامی و امنیتی با دشمنان ملت ایران را ترجیح داده‌اند. همچنین سعودی‌ها در همکاری کامل با سناریوی فشار حداکثری واشنگتن بر علیه تهران قرار گرفته و به دنبال آن هستند که به هر صورت ممکن کاخ سفید را مجاب به حمله نظامی به ایران کنند. سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که حاکمان عربستان سعودی با چه استدلالی وارد چنین بازی با ایران شده‌اند؟ باید این سوال را نیز مطرح کرد که چه کسانی در صفحه شطرنج ژئوپلیتیک منطقه از درگیری و افزایش تنش میان تهران-ریاض سود می‌برند؟ حال با کنار هم قرار دادن قطعات بهم ریخته پازل به نظر می‌رسد اتاق جنگ شکل گرفته در واشنگتن به دنبال کشاندن پای ایران به یک درگیری احتمالی در منطقه است. در سال 1996 کاسپر واینبرگر وزیر دفاع دولت رونالد ریگان با همکاری پیتر شوایتزر کتابی را تحت عنوان «جنگ آینده» منتشر کرد در کتاب فوق که بر آن مارگارت تاچر مقدمه‌ای نوشته است. حدود 100 صفحه از کتاب فوق سناریویی هر چند تخیلی در مورد ایران است. بنابراین به نظر می‌رسد که واشنگتن اگر نه همان سناریوی تخیلی که تا حدودی به دنبال عملیاتی کردن همان سناریوی جنگ‌طلبان افراطی قدیمی که در پستوهای پنتاگون لانه کرده‌اند است. حال سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که واشنگتن چه سناریوی احتمالی و با چه سازوکاری را در قبال ایران دنبال می‌کند؟ بر مبنای سناریویی که کتاب فوق مدعی آن است تهران با عربستان بر سر مساله نفت درگیر شده و پس از آن ایالات متحده به منظور حمایت از متحد استراتژیکش یعنی عربستان سعودی و همچنین آنچه که از آن تحت عنوان حفظ امنیت انرژی در دنیا نام می‌برد وارد عمل شده و با ایران درگیر می‌شود. مشخصا نمی‌توان مدعی شد که واشنگتن در حال عملیاتی کردن همان سناریوی تخیلی است. اما به نظر می‌رسد وقایع کنونی شباهت‌هایی با آن کتاب دارد. فارغ از درست و یا غلط بودن این فرضیه با صراحت می‌توان گفت که تهدیدات واشنگتن بر علیه تهران چه با هدف کشاندن ایران به پای میز مذاکرات و یا جنگ احتمالی در چارچوب منحنی منافع اقتصادی و منافع امنیتی ایالات متحده قابل تحلیل است. بنابراین عربستان سعودی که خود متهم اصلی حملات 11سپتامبر 2001 بوده و از سوی دیگر حتی ممکن است در آینده‌ای نه چندان دور در سناریوی «رژیم چنج» آمریکایی‌ها قرار گیرد بی‌جهت خود را وارد بازی ازپیش باخته‌ای کرده است که پایان آن بر همگان روشن است. لذا به نظر می‌رسد که تهران باید تا جای ممکن با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای و فعالیت‌های مضاعف دیپلماتیک ضمن خنثی کردن سناریوهای خطرناک افراطیون کاخ سفید و متحدان جنگ‌طلب منطقه‌ای‌اش، در میان ایالات متحده و اروپایی‌ها، چین و روسیه شکاف ایجاد شده به دلیل یک‌جانبه‌گرایی واشنگتن در خروج از برجام را حفظ و حتی عمیق‌تر کند.