بررسی حقوقی انواع قتل به بهانه جنایت در سعادت آباد

ماجرای قتل «میترا استاد»، خبری تلخ و غیر قابل باور بود که طی چند روز گذشته، در تمام رسانه‌ها و پایگاه‌های خبری، بازتاب‌های فراوانی داشت. قتل همسر محمدعلی نجفی، شهردار سابق تهران، به دست خود او، دستمایه اظهار نظرهای فراوان در فضای مجازی شد. یکی از حوزه‌های اصلی این بحث‌ها، صحبت درباره عمدی یا غیرعمدی بودن قتل «میترا استاد» بود؛ موضوعی که به لحاظ حقوقی قابل بررسی است. در این نوشتار برآنیم تا به بهانه وقوع این اتفاق تلخ و اظهار نظرهایی که درباره آن شده و می‌شود، تفاوت قتل عمد و غیر عمد را از منظر قانون، بررسی کنیم. ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که قضاوت درباره جنایت «سعادت‌آباد» تنها در حیطه صلاحیت مراجع قضایی است و هیچ فرد حقیقی یا حقوقی، به جز مراجع قضایی صالح، حق قضاوت و صدور حکم را درباره این پرونده ندارد. صحبت درباره عمدی یا غیرعمدی بودن قتل از آن رو اهمیت دارد که مطابق قانون مجازات اسلامی، مرتکب قتل عمد، به قصاص(اعدام) محکوم می‌شود و مرتکب قتل غیرعمد، باید دیه مقتول را به وارثان بپردازد. در واقع، تشخیص نوع قتل از طرف قاضی، می‌تواند نقشی حساس در سرنوشت قاتل داشته باشد.
چه قتلی را می‌توان عمدی دانست؟
شایع‌ترین نوع قتل عمد، حالتی است که در آن، فردی با قصد قبلی به سراغ شخص یا اشخاصی برود و آن ها را به قتل برساند. در این حالت، نوع روشی که او برای جنایتش از آن استفاده می کند، برای تشخیص عمدی یا غیرعمدی بودن کارش، موضوعیت پیدا نمی‌کند. به این نوع از قتل عمد در بند «الف» ماده 290 قانون مجازات اسلامی، اشاره شده است: «هرگاه مرتکب با انجام کاری، قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیرمعین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود، خواه کار ارتکابی نوعاً موجب وقوع آن جنایت یا نظیر آن بشود، خواه نشود.» در این نوع از قتل، قاتل هم قصد معنوی(انگیزه) دارد و هم قصد فعل. فرض کنید فردی تصمیم می‌گیرد با اسلحه گرم، شخصی را هدف قرار دهد و از پا درآورد؛ بنابراین، او قصد معنوی(انجام قتل) را دارد و هنگامی که اسلحه را بر می‌دارد و به شخص مد نظر شلیک می‌کند، قصد فعل(تیراندازی کردن) نیز پیدا می‌کند. در مورد قتل عمد، می‌توان حالت‌های دیگری را هم متصور شد. مثلاً همه ما می‌دانیم که هُل دادن افراد از بالای کوه یا ساختمان‌های بلند، می‌تواند موجب مرگ آن ها شود؛ حال ،اگر با فرض آگاه بودن از این قضیه، فردی، بدون قصد ارتکاب جنایت، فرد دیگری را هُل دهد تا او از ساختمان یا کوه پایین بیفتد و این اقدام به مرگ وی منجر شود، قتل از نوع عمدی خواهد بود؛ در این حالت، ممکن است قاتل ظاهراً قصد معنوی یا انگیزه ارتکاب قتل را نداشته باشد، اما آگاهی وی از نتیجه مرگبار عملش، باعث می‌شود که قتل ارتکابی توسط او، عمدی تلقی شود. در بند «ب» ماده 290 قانون مجازات اسلامی، می‌خوانیم: «هرگاه مرتکب، عمداً کاری انجام دهد که نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، می‌گردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می‌شود.» موضوع استفاده از اسلحه برای هدف قرار دادن افراد، این‌جا موضوعیت پیدا می‌کند. بر اساس استنباط از بند «ب» مذکور ، اسلحه آماده شلیک را به طرف فردی گرفتن و او را هدف قراردادن، مصداق بارز اقدام «نوعاً» کشنده است؛ هرچند شلیک کننده بعدا مدعی شود که قصد کشتن قربانی را نداشته است.نوع دیگری از قتل عمد، ناشی از آسیب رساندن‌هایی است که عموماً برای انسان مرگ را در پی ندارد؛ اما در یک مورد خاص، پایان عمر یک فرد را رقم می‌زند. مثلاً فرض کنید که فردی عمل قلب باز انجام داده است و وارد آوردن ضربه سنگین به محل انجام عمل جراحی، می‌تواند باعث مرگ وی شود. در این حالت، اگر فردی با علم به موضوع حساس بودن محل جراحی شخص، به آن ضربه بزند و موجب مرگ وی شود، مرتکب قتل عمد شده است. این موضوع در بند «پ» ماده 290 قانون مجازات اسلامی، مورد توجه قرار گرفته است.
موارد اطلاق «شبه‌عمد» به قتل


قتل غیرعمد در حالتی اتفاق می‌افتد که قاتل، برای ارتکاب قتل، قصد معنوی یا انگیزه ندارد و همچنین، عمل او مصداق هیچ‌کدام از بندهای «ب» و «پ» در ماده 290 قانون مجازات اسلامی نیست. در این حالت، به اصطلاح می‌گویند که مرتکب نسبت به فرد مقتول، قصد رفتاری داشته، اما قصد جنایت نداشته است. کشف این موضوع، برعهده قاضی است و او، با توجه به شواهد موجود در مورد این‌که قتل از نوع عمدی یا غیرعمدی است، تصمیم خود را می‌گیرد. در این‌جا می‌توان از مثال تیراندازی با اسلحه گرم، مجدداً استفاده کرد؛ فرد اسلحه را به دست گرفته و برای تهدید، آن را به سمت مقتول نشانه می‌رود؛ اما سهوا گلوله شلیک و باعث مرگ یک انسان می‌شود. یکی از دلایلی که معمولاً برای شناسایی فقدان قصد معنوی مرتکب جنایت در این‌گونه موارد مورد توجه قرار می‌گیرد، موضع آسیب دیده مقتول است. طبق تبصره دو ماده 290، «عدم آگاهی و توجه مرتکب باید اثبات گردد و در صورت عدم اثبات، جنایت عمدی است؛ مگر جنایت واقع شده فقط به علت حساسیت زیاد موضع آسیب، واقع شده باشد و حساسیت زیاد موضع آسیب نیز، غالباً شناخته شده نباشد که در این صورت، آگاهی و توجه مرتکب باید اثبات شود و در صورت عدم اثبات، جنایت عمدی ثابت نمی‌شود.» بنابراین، اثبات این‌که اقدام به تهدید مسلحانه منجر به مرگ تهدید شونده، مصداق قتل عمد یا غیر عمد باشد، موکول به بررسی شواهد موجود در صحنه وقوع جرم و نظر کارشناسی در خصوص دلیل کشته شدن مقتول است؛ این‌که آیا گلوله به نقطه حساس و کشنده در بدن او اصابت کرده است، یا نه؟ موارد دیگری هم وجود دارد که بر اساس قانون، می‌توان به آن ها عنوان قتل غیرعمد داد؛ مثلاً در حالتی که شخصی در تاریکی، به خیال آن‌که هدف مقابل او شیء یا حیوان است، به طرف آن شلیک کند و بعد معلوم شود که هدف، یک انسان بوده است.(بند «ب» ماده 291)