گفت‌وگوی ملی بستری برای کاهش التهابات

عادل جهان‌آرای ‪-‬ این روزها فضای کشور به دلایل مختلف با التهابات سخت و متفاوتی روبه‌رو است. شاید برخی، این التهابات را یا نبینند یا اساسا اعتقادی به آن نداشته باشند. بعد از آنکه آمریکا از برجام خارج شد، فضای سیاسی و اجتماعی کشور خودبه‌خود تحت تاثیر آن قرار گرفت. هر چه از زمان خروج آمریکا از برجام بیشتر گذشت و به موازات آن فشارهای سخت اقتصادی ایالات متحده بر ایران بیشتر شد، به همان نسبت، متر و معیارهای اقتصادی کشور با چالش‌های متعددی مواجه شد که مهم‌ترین آن ایجاد مشکلات برای معیشت روزانه مردم بود. این چالش‌ها هر روز افزایش می‌یابد، گرچه آقای روحانی می‌گوید از آنها خبر دارد و حتی تاکید کرد که روزنامه‌ها مشکلات مردم را ننویسند. اما حتما رئیس جمهوری خوب می‌داند که هر چه فاصله آسایش و رفاه مردم با زندگی آنها بیشتر شود و فقر و ناداری گریبان آنها را بفشارد، نتیجه‌اش ایجاد بحران‌های ناشناخته و گاه غیرقابل انتظار است.
اما در این میان فقط مشکلات معیشتی نیست که به التهابات جامعه دامن می‌زند، بلکه نبود نوعی مفاهمه و زبان مشترک بین مسئولان و مردم و خصوصا سیاستمداران کشور و احزاب و گروه‌ها با هم، خود در افزایش چالش‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نقش تاثیرگذاری خواهد داشت. وقتی زبان گفت‌وگوی ملی در جامعه رنگی نداشته باشد، رفتارهای واگرایانه به راحتی خود را به جای گفت‌وگوهای همگرایانه تحمیل می‌کند که در آن صورت، نمی‌توان نهایت خوشی برای آن متصور بود. البته مدت‌هاست لیدرهای احزاب و گروه‌ها و حتی مسئولان بلندپایه دولتی و غیر دولتی از گفت‌وگوی ملی و تفاهم همه‌جانبه در داخل کشور سخن می‌گویند، اما آنچه که در عمل می‌بینیم، رفتارهای مجزا و ناهمگون و واگرایانه از سوی بیشتر این افراد است. شاید نمونه آشکار این نوع رفتارها را بتوان در میان نمایندگان مجلس دید. نمایندگان مجلس شاید در برخی از اصول و مواضع با هم اشتراک نظر داشته باشند، اما آنجایی که باید منافع شخصی یا گروهی و حزبی خود را فدای منافع ملی کنند و راه‌های تازه‌ای برای وفاق ملی بیابند، هر کس نت‌های مورد دلخواه را خود می‌زند و عملا نشانه‌ای از خواست جمعی ایرانیان مبنی بر تفاهم ملی در بین آنها دیده نمی‌شود.
شکی نیست تا زمانی که نتوان در صدر نخبگان کشور در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی نشانه‌های وفاق و مفاهمه را دید، انتظار ایجاد آرامش و کاهش التهابات اجتماعی یا سیاسی و فرهنگی دور از تصور است. هنوز در بسیاری از عرصه‌ها، برخی تصمیم‌ها براساس سلیقه و خواست حزبی و گروهی انجام می‌شود و حتی گاه خبری از اجرای قانون هم نیست که حداقل در بدترین صورت اگر فهم مشترک وجود نداشته باشد، لااقل قانون فصل‌الخطاب قرار گیرد. اتفاقا قانون اساسی این ظرفیت را دارد که فصل‌الخطاب باشد و از وزن اضافی التهابات بکاهد.
آنچه در این میان مردم را آزار می‌دهد، چند صدایی‌های خسته‌کننده لیدرهای گروه‌ها و احزاب و حتی نمایندگان و گاه مسئولان دولتی است. مردم در این میان یقینا نمی‌خواهند به عنوان تماشاگر صرف شناخته شوند. واکنش‌های آنها چه بسا در برخی از عرصه‌ها مانند انتخابات نمود داشته باشد، کمااین‌که در برخی از دوره‌های انتخابات شاهد کاهش حضور حداکثری مردم در پای صندوق‌های رای بودیم. در حالی که در 2تا 3 انتخابات اخیر، مردم چون شاهد همدلی و همصدایی بسیاری از چهره‌های سیاسی کشور با هم بودند، با شور زایدالوصفی خود را به پای صندوق‌های رای رساندند و ساعت‌ها منتظر ماندند تا آرای خود را به صندوق بریزند. مردم باید بار دیگر این همصدایی را باور کنند و از نزدیک شاهد نتایج آن باشند. بی‌تردید یکی از مشکلات اخیر جامعه، خصوصا در زمینه معیشتی، نبود گفت‌وگوی ملی و تک‌صدایی‌ها یا چندصدایی‌های واگراست. گفت‌وگوی ملی به جای شعار باید به صورت عملی اجرا شود. تا زمانی که فقط بخواهیم با شعار آن را فریاد بزنیم، اما در دل هیچ اعتقادی به آن نداشته باشیم و برای عملیاتی‌سازی آن پا پیش نگذاریم، آب در هاون کوفتن است.