روزنامه همدلی
1398/03/08
عبدالله ناصری در گفتوگو با «همدلی»: اعتدال گفتمان نیست، یک تاکتیک اصلاحطلبانه است
همدلی| گروه سیاسی ـ رضا دستجردی: استراتژی اصلاحطلبان برای حضور در سپهر سیاسی کشور چیست و کدام برنامه، نسخه برونرفت از شرایط دشوار کنونی است؟ آیا جریان اصلاحطلبی با اتحاد مضاعف این بار با وجود مشکلات بسیار دولت کنونی که حتی دامن خود را گرفته در مقاطع سیاسی پیش رو توفیقی خواهد داشت؟ عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با همدلی از آینده جریان اصلاحطلبی میگوید.به باور شما جریان اصلاحطلبی تا چه میزان در عرصه واقعیت و عمل در شرایط کنونی کشور ساری و جاری است؟
باور به گفتمان اصلاحطلبی در متن جامعه موجود است، اما معتقدم در سالهای اخیر اصلاحطلبان به چند طیف تقسیم شدهاند، یک طیف آنهایی هستند که نزدیک به رهبری جبهه اصلاحطلبیاند و کنش و منششان بر هم منطبق و معتبر است مثل خود آقای خاتمی، دستهای هم هستند که از منظر نظری و کنشگری، اصلاحطلب هستند اما متاسفانه منش اصلاحطلبی در میانشان بسیار کمرنگ شده است. من فکر میکنم اصلاحطلبان خصوصا اصلاحطلبان نزدیک به رهبری این جبهه اگر بتوانند تعامل را میان این دو طیف حفظ کنند و شکاف را کمتر، تداوم جریان اصلاحات و اصلاحطلبی بسیار جدیتر خواهد بود.
فکر میکنید جریان اصلاحات تا چه اندازه با واقعیتهای اجتماعی و ساختارهای حکومتی منطبق است؟ برخی معتقدند نبود این انطباق آن را تا حدودی به شکست کشانده است.
من معتقدم که اکثریت قریب به اتفاق جامعه، اعم از جامعه مدنی، نخبگان، کنشگران و شخصیتهای علمی سالهای سال است که معتقدند فصل انقلاب تمام شده است و تنها راه توسعه و پیشرفت کشور در شرایط کنونی اصلاحات است، بنابراین اصلاحطلبان حتما از مرحله انقلاب و مقاومت عبور کردهاند. اما یکی از دلایلی که جریان اصلاحطلبی را در پیشبرد اهداف خود چه در زمان دولت اصلاحات و چه بعد ناکام گذارد این بود که هسته اصلی و سخت قدرت هنوز گفتمان انقلاب و مقاومت را دنبال میکند. به عبارت دیگر من معتقدم انقلاب و اصلاحات دو چیز متفاوتاند و باور دارم که اصولا در ایران، گفتمان انقلاب جز برای اقلیتی اقتدارگرا برای بقیه جامعه هیچ معنا و مفهومی ندارد. اگر قرار باشد پیشرفت و توسعهای در کشور صورت گیرد و جامعه فرآیند مدرنیته را طی کند فقط با اصلاحات امکانپذیر خواهد بود.
در پروژه رفورم سیاسی، بین اصلاحطلبان هماهنگی و توافق وجود دارد؟
شاید این اتفاق نظر خیلی وجود نداشته باشد، ولی اصل بر آن است که حتما در شرایطی که میباید، لازم است بازنگری و تجدید نظری در مبنای ساختار قدرت صورت گیرد و منطبق با شرایط روز در قانون اساسی تجدید نظر شود، آن وقت شرایط دستیافتنی و تحولیافتنیتر میشود. آن دستهای که عرض کردم مشتری زیادی دارند ولی منش اصلاحات را زیر پا گذاشتهاند هنوز معتقدند که همین روند و قرار گرفتن اصلاحات در ساختار فعلی که الزاما در بخشی از قدرت جریان مییابد، اصلاحطلبی را به درستی به پیش میبرد، در حالی که من معتقدم جریان اصلاحات با روند کنونی توفیقی بهدست نخواهد آورد و حتما باید مطالبات عام جامعه مدنی را که یکی از آنها حتما اصلاح ساختار و تغییر قانون اساسی است، مد نظر داشته باشیم.
و بستر و ساختار سیاسی حاضر هم آماده پذیرش اصلاحطلبی در معنایی که مد نظر شماست نیست.
بله، من معتقدم ساختار کنونی حاکمیت چندان باور و تحمل پیشبرد اصلاحگری را ندارد، بنابراین همانطور که عرض کردم جز اصلاح قانون اساسی و تجدید نظر در برخی ساختارها و حتی مبانی اندیشه سیاسی جمهوری اسلامی، راهی دیگری برای نیل به توسعه و پیشرفت وجود ندارد.
به عبارت دیگر ما باید این بار اصلاحطلبی را به تحولخواهی تعبیر کنیم؟
بله دقیقا، البته واقعیت این است که اصلاحات و اصلاحگری گفتمانی است که پیشینه و شناسنامه تاریخی دارد، خود من بر اصلاحگری بیشتر تاکید میکنم چون معتقدم از مستندات تاریخی برخوردار است.
اصلاحطلبان در نگاه به آینده سیاسی خود نمیتوانند همچون دو دهه گذشته عمل کنند و شاید لازم باشد در قواعدشان بازنگری و خود را مطابق با شرایط روز بازتعریف کنند. چقدر با تغییر در جریان اصلاحطلبی موافقید؟
من معتقدم در بین چهرههای سرشناس اصلاحطلبی، روشی که آقای تاجزاده در پیش گرفته بسیار شفاف و گویاست و شباهتی به برخی گفتههای دیگر دوستان سرشناس که سرشار از ابهام و ایهام است ندارد. لذا فکر میکنم گفتمان اصلاحطلبی روشن ایشان که معتقدم رهبری اصلاحات هم همین باور را دارد تا حدود زیادی، بهترین نسخه در شرایط کنونی است.
اصلاحطلبی چه جایگاهی در میان اقشار متوسط و پایین جامعه دارد؟
در نظر داشته باشید که جامعه ما از لحاظ مدنیت و شاخصهای مدرنیته، جامعه توسعه یافتهای نیست، لذا بخش اعظمی از جامعه که سنتیاند چندان با مفاهیم سر و کار ندارند و فقط به نسخههای پیاده شده بعد از انقلاب توجه میکنند. با این وجود، خوشبختانه جریان اصلاحات در چهل سال بعد از انقلاب، موفقترین تجربه بروز و ظهور خود را طی هشت سال به جامعه عرضه داشت و به نوعی بخش اعظمی از آنچه جامعه مطالبه و آرزو میکرد را در اختیار مردم قرار داد. من باور دارم که در جامعه امروز، اکثر اقشار، حتی بخش اصولگرای جامعه آرزو میکند که ای کاش آن روند ادامه پیدا میکرد و کشور شرایط دیگری را تجربه میکرد.
جریان اصلاحطلبی چه گامی در جهت برچیدن این نا آگاهی اجتماعی برداشته است؟ آیا این بی اطلاعی عمومی ناشی از کمکاری اصلاحطلبان نبوده؟
من فکر میکنم این نا آگاهی بیشتر زمینه تاریخی دارد. مردم در لحظه تصمیم میگیرند، ولی حرف شما هم اساسا درست است. امروزه آمار نشان میدهد که قریب به 50 درصد جامعه ایران از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند اما واقعیت آن است که کمتر به دنبال مسائل نظری هستند، چون هنوز بخش اعظمی از جامعه سنتی ما همچنان در قید دغدغههای دینی و اعتقادیاند و نتوانستهاند خود را با تئوریهای امروز هماهنگ کنند. بنابراین خیلی هم نمیشود بر مبنای نظریه با جامعه گفتوگو کرد. اصلاحطلبان باید خوشحال باشند که تجربه دوره قانونگذاری 4 ساله مجلس ششم را، اگرچه با موانع بسیار گذراندهاند، و البته دوره هشت سالهای که امروزه در تاریخ جمهوری اسلامی مثال زدنی است و مطالبه، امید و آرزوی آحاد مردم است.
تلفیق اصلاحطلبی با اعتدالگرایی، حتی تلفیق اصلاحطلبی با راستهای منطقی یا میانهرو، چه مخلوقی است؟
این واقعیت ندارد و تبلیغات است. اعتدال روش و تاکتیکی است که در متن و ذات اصلاحطلبی نهفته است اما برخی از دوستان موسوم به حلقه نیاوران اصرار داشتند که اعتدال را به یک گفتمان تبدیل کنند، که عملا نه در تئوری موفق بودند و نه در عمل، بنابراین پیوند میان اصلاحات و اعتدال اساسا یک پیوند مجعول و ساختگی است.
با در نظر گرفتن انتخابات آتی فکر میکنید نگاه مردم به صندوق آرا همان نگاه سالهای 76 و 80 است؟
به نظر من علاوه بر سالهایی که شما بدان اشاره کردید، انتخابات سال 96 هم فصل جدیدی در تعامل میان مردم و نگاه مثبت و امیدوارانه به صندوقهای رای بود و فکر میکنم روند انتخابات سالهای 76 و 96 در هیچ انتخابات دیگری تکرار نخواهد شد.
با آنچه گفته شد اصلاحطلبان چه برنامهای برای انتخابات پیش رو دارند؟
در مورد برنامه، شورای سیاستگذاری تصمیمگیرنده است، اما تا آنجایی که من خبر دارم هنوز وارد انتخابات سال 98 نشدهاند، از جزئیات هم خبر ندارم، ولی فکر میکنم تحولات سریع اخیر و نگرانیها ذهن جامعه و همه جریانهای سیاسی را به خود مشغول کرده و اگر بخواهیم اولویتبندی کنیم تصور میکنم در اثنای بحرانهای بسیار اقتصادی در جامعه، شاید انتخابات اسفند ماه مسئله دهم جامعه و کنشگران هم نباشد.
عملکرد دولت آقای روحانی و فراکسیون امید تغییری در نگاه مردم به اصلاحطلبان داشته است؟
عملکرد ضعیف دولت قطعا بر جامعه تاثیر سوء داشته و باعث نا امیدی مردم شده است. عملکرد پر مسئله شورای شهر را نیز فراموش نکنید که بیاعتمادی بسیاری را در پی داشته. طبیعتا هسته اصلی اصلاحطلبان میبایست نسبت به اصلاح نگرشهای خود، برنامههای خاص داشته باشند.
حضور برخی اصلاحطلبان برجسته در دولت کنونی که با مشکلات بسیار دست و پنجه نرم میکند، نیز به این بدبینی دامن زده است؟
ممکن است، مردم ما هم مثل حکومت غیر قابل پیشبینی هستند، ممکن است این اتفاق افتاده باشد. چهرههای شاخص اصلاحطلب در دولت آقای روحانی، در زمان دولت اصلاحات هم مدیران اجرایی برجستهای بودند و اساسا در حوزه کنشگری سیاسی جایگاه خاصی داشتند. به نظر من، حضور این تعداد نمیتواند مبنای وجود تئوری یا گفتمان اصلاحطلبی در دولت آقای روحانی باشد. این دست اصلاحطلبان وزنههای موفق اجرایی بودند که در دولت اصلاحات بسیار موفق عمل کردند ولی به خاطر عملکرد آقای روحانی، برونداد لازم و شایسته را در دولت کنونی نداشتهاند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
عبدالله ناصری در گفتوگو با «همدلی»: اعتدال گفتمان نیست، یک تاکتیک اصلاحطلبانه است
همدلی مشکلات بزرگترین صندوق بیمهگر کشور را بررسی کرد تامین اجتماعی در «نقطه جوش»
علی بیگدلی در گفت و گو با همدلی: ایران تنها برگ برنده ترامپ
تلاش ظریف برای نجات توافق هستهای
همدلی از ماجرای مرگ همسر شهردار سابق تهران گزارش میدهد اعتراف محمدعلی نجفی به قتل همسرش
به گفته وکیل وزارت نفت، بابک زنجانی وزیر نفت را تهدید کرد به زودی زندانی خواهی شد
گفتوگوی ملی بستری برای کاهش التهابات
ماجرای اس400 ، ترکیه به دنبال چیست؟