نبرد سخنگویی!

بالاخره پس از انتقادهای فراوان از بی‌سخنگو بودن دولت وظهور فزاینده یک نقص آشکار در ارتباطات رسانه‌ای و خلأ در بازگویی اقدامات و دستاوردها و جهتگیری‌های قوه مجریه و رفع شبهات پیرامونی، آقای علی ربیعی وزیر پیشین کار و تعاون اجتماعی این سمت پرمخاطره را پذیرفت. وی در یکی از سخت‌ترین شرایط چه برای دولت و چه برای کشور باید کار بزرگی را انجام دهد و پاسخگویی مجموعه‌ای را برعهده گیرد که از طرفی هماهنگی کاملی را از خود بروز نداده است و از طرف دیگر توان مالی‌اش که بزرگترین اهرم قدرت دولت است زیر فشار تحریم‌ها از محدودیت‌های فزاینده‌ای رنج می‌برد. در واقع در حال حاضر دولت ازنظر زمانی هم کم‌کم به ایستگاه پاسخگویی رسیده است وباید توضیح دهد که طی 6 سال گذشته چه کرده است و برای زمان نسبتا کوتاهی که در پیش دارد چه خواهد کرد؟ دولتی که رفته رفته دوران پایانی خود را سپری می‌کند هم شور ونشاط و انگیزه اولیه را ندارد وهم نواقص و عیب‌هایش آشکار شده‌اند ولذا انتقاد‌ها از هر سو به جانبش روانند. دولت آقای روحانی که برجام به‌عنوان برگ اصلی برنده‌اش را تقریبا از دست داده و درغیاب آن زمان و قدرت لازم برای ارائه بدیل دیگری را ندارد روز‌ها و ماه‌های طاقت‌فرسا و نفسگیر خود را سپری می‌کند و حالا سخنگویش باید چشم درچشم خبرنگاران نکته سنج و سمج از هزار مشکل و مانع و محدودیت و قدرت نداشته و حمایت انجام نشده سخن بگوید. دولتی که در ساختار قدرت پشتیبانی لازم را نداشت و در میان حامیان خود فقط حداقل‌هایی از دفاع را برانگیخت اکنون باید برای تاریخ هم که شده گوشه‌ای از پرده را کنار بزند تا در برابر انواع نگاه‌های تند و مطالبه‌گر پناهگاهی فراهم کند. این همه اکنون متوجه آقای ربیعی شده است. او که احتمالا نمی‌تواند و نمی‌خواهد مثل یک دیپلمات، بهداشتی و رسمی سخن بگوید و با پاسخ‌های اتو کشیده هیچ چیز در دست پرسشگران نگذارد کاری بس بزرگ در پیش دارد. از دوران سازندگی ارثی به دولت آقای روحانی رسید که گویا افراد اجرایی که چندان سیاسی نیستند در کار اجرا موفق‌ترند و حاشیه‌های کمتری دارند ولی خصوصا دولت تدبیر و امید ثابت کرد که در فضای به‌شدت سیاسی ایران ژنرال‌های غیر سیاسی خیلی راحت ازجانب سپهر سیاست ضربه فنی می‌شوند وگاهی در اجرا هم می‌مانند! شاید به همین دلیل یک فرد سیاسی که سوابق امنیتی هم داشته است به سخنگویی برگزیده شده تا پنجه در پنجه سیاست افکند و از مواجهه‌های روزمره نگریزد. او که ساختار قدرت را به‌خوبی می‌شناسد و بازتاب کلمه‌ها و جملات را می‌داند یا باید وظیفه‌ای فراتر از یک سخنگو را برعهد بگیرد و در وسط معرکه‌های گوناگون از هرطرف شمشیر بزند یا فقط مسمایی از سخنگویی را یدک بکشد و مرتبا جا خالی بدهد و توپ‌ها را به زمین امرای دولت بیندازد. با چنین وصفی بزرگترین برگ برنده سخنگوی کنونی دولت سیاسی بودن اوست. در این سمت وبا این شرایط آقای ربیعی همه داشته‌ها و سوابق و تجربه‌ها و استعدادهای شخصیتی خود را بروز خواهد داد و تکلیف آینده سیاسی خود را هم رقم خواهد زد. اینجا اگر کسی بخواهد آهسته بیاید و آهسته برود و نه سیخ و نه کباب را بسوزاند، همانا انبان خالی خود را به نمایش گذاشته است و دست خالی خواهد رفت و سیاست را چون کتابی می‌بوسد و می‌بندد و می‌رود. البته عمق و تحرک و چالاکی سخنگوی دولت به میدان مانوری که رئیس‌جمهور برای او می‌خواهد و مشخص می‌کند هم وابسته است. اگر رئیس دولت نخواهد از این زاویه کارستانی بسازد و پیش رود و برخی خلأ‌ها را از این ناحیه پرسازد، سخنگو با هر میزان از توانایی فقط خواهد توانست اخبار رسمی را به اطلاع عموم برساند و بس. حالا باید در انتظار ماند و دید که آیا انتقاد رئیس‌جمهور از مدیرانش که روزه سکوت گرفته‌اند با افطار آقای ربیعی خواهد شکست یا همچنان خود آقای روحانی متکلم وحده خواهد بود و امهات گفتنی‌ها برای رئیس‌جمهور می‌ماند؟ آقای روحانی، دولت و آقای ربیعی دیگر چیزی برای ازدست دادن ندارند و می‌توانند این دوسال را با برنامه‌ای حداکثری و تعیین کننده سپری سازند. مثل یک تیم فوتبال که اگر گلی بوده است خورده‌اند و دیگر نیاز چندانی به حفظ دروازه ندارند یکپارچه کار کنند و بر زیبایی بازی بیفزایند چنانچه بینندگان و هواداران را به وجد آورند و بازی را بدون توجه به نتیجه موفقیت آسا کنند. مثلا آقای ربیعی سخنان رئیس‌جمهور را شرح دهد که چرا رئیس‌جمهور اختیارات می‌خواهد و چه اختیارات ضروری است که شخص دوم مملکت به‌رغم انواع «عناوین طول و دراز» ندارد؟
* روزنامه نگار