منافع‌آني و كوتاه مدت؛ هدف اصلي ترامپ

عبدالرضا فرجی راد
در گفت‌وگو با «آرمان»:
منافع‌آني و كوتاه مدت؛
هدف اصلي ترامپ


میانجی‌گری ابزاری برای کاهش تنش
میان تهران- واشنگتن
آرمان- مرتضی رفیعی: یک منبع آمریکایی که می‌خواست نامش فاش نشود، در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز مدعی شد که واشنگتن در تاریخ سوم ماه مه (سیزدهم اردیبهشت)، پس از آن که به اطلاعاتی که «نشان می‌داد ممکن است ایران برای حمله‌ای به آمریکا یا منافع آن در حال آماده شدن باشد»، از طریق «طرف سوم» پیامی برای ایران فرستاد. فارغ از درست و یا غلط بودن خبر فوق، بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان روابط بین‌الملل بر این نظر هستند که میانجی‌گری یکی از روش‌هایی است که می‌تواند روند فزاینده تخاصمی میان دو و یا چند کشور را از مرحله آمادگی برای جنگ (واقعی و یا تهدید به جنگ برای کشاندن طرف مقابل به میز مذاکره) به مرحله پیش از آن و حداقل کاهش سطح تنش سوق دهد به همین منظور «آرمان» با عبدالرضا فرجی‌راد سفیر اسبق ایران در نروژ و استاد ژئوپلیتیک گفت‌وگوی کوتاهی کرده که در ادامه می‌خوانید:
با توجه به اعلام سفر نخست وزیر ژاپن به تهران و پیش از آن حضور وزیر خارجه عمان در ایران و رایزنی با وزیر امورخارجه کشورمان آیا امکان مهار افزایش تنش میان تهران-واشنگتن با استفاده از ابزار میانجی‌گری وجود دارد؟
همان‌گونه که برخی از مقامات کشورهای همسایه از جمله عمان و قطر اعلام کرده‌اند تلاش‌هایی در جهت کاهش سطح تنش میان تهران-واشنگتن صورت گرفته است. در آخرین مصاحبه‌ای که وزیر مشاور امورخارجه عمان انجام داده در رابطه با میانجی‌گری سخنی نگفت. اما آنچه که واقعیت دارد این است که حضور یوسف بن علوی در تهران می‌تواند حامل پیامی باشد. از سوی دیگر آمریکایی‌ها بارها اعلام داشته‌اند که هدفمان حمله به ایران نبوده و تقویت نیروها در منطقه بیشتر جنبه دفاعی دارد. ممکن است حضور وزیر خارجه عمان در تهران به منظور اطمینان خاطر به تهران در خصوص موارد این‌چنینی باشد. آنچه که از شواهد بر می‌آید عراقی‌ها نیز تلاش‌هایی در این زمینه انجام داده‌اند به گونه‌ای که در سفری که پمپئو به عراق داشته بیشتر در خصوص ایران و آمریکا رایزنی‌هایی را انجام داده است. طبیعتا در این گونه دیدارها نظرات و پیام‌هایی به‌صورت غیر مستقیم به طرف مقابل داده می‌شود. حال آنکه نام آن را میانجی‌گری بگذاریم یا نه آن مساله دیگری است. اما به نظر نمی‌رسد میانجی‌گری خاصی در حال انجام باشد. اگر تبادل نظری تحت هر عنوانی می‌شود بیشتر به منظور کاهش سطح تنش است. چون برخی از صاحبنظران بر این نظر بودند اگر این روند افزایش تنش شدت گیرد ممکن است به درگیری ختم شود به همین منظور بسیاری از کشورها به دنبال کاهش سطح تنش میان تهران-واشنگتن هستند.
با توجه به آنکه تخت روانچی نماینده کشورمان در سازمان ملل متحد صراحتا می‌گوید «ترامپ دشمنی بی‌حد و اندازه‌ای با ملت ایران دارد»، چرا رئیس‌جمهور آمریکا باید با مردم ایران تا این اندازه دشمنی کند؟
به نظر می‌رسد ترامپ منافعش را دنبال می‌کند طبیعتا همان گونه که سخنان بی‌ربطی را از مذاکره تا جنگ مطرح می‌کند، بیشتر به این دلیل است که ایشان یک سیاستمدار نیست بلکه یک تاجر است. بنابراین ترامپ به دنبال به دست آوردن منافع آنی و لحظه‌ای است. اما این مشاورانش از جمله بولتون و پمپئو هستند که بر روی ایشان اثر می‌گذارند. حلقه افراطی دور ترامپ او را به تندروی می‌کشاند اما بعد از آنکه متوجه می‌شود این تندروی‌ها به سمت خطرناکی منتهی می‌شود و اگر این تندروی‌ها ادامه یابد ممکن است به درگیری بینجامد چون نتیجه آن مشخص نیست ممکن است انتخابات را از دست بدهد لذا اولویت برای ترامپ انتخابات است. کینه‌ای که ترامپ از برجام و توافقی که اوباما و کری با ایران کردند طبیعتا کینه‌ای که در درون حزب دموکرات و نسبت به اوباما داشت ترامپ به‌دلیل احساسات نژادپرستانه این احساس را داشته است که چرا ایالات متحده این لکه ننگ را بر پیشانی‌اش گذاشته که چرا یک رئیس‌جمهور سیاه پوست داشته است. بنابراین ترامپ به دنبال آن است که هر آنچه را که اوباما به امضا رسانده از برجام تا توافق اقلیمی لغو کند. ترامپ به دنبال آن است که به وسیله فشار و زورگویی بتواند یک موفقیتی را هر چند کوچک به‌دست آورده و آن را بزرگ نمایی کند. این مساله را نیز می‌بایستی در نظر داشته باشیم که دستگاه و تشکیلات ترامپ یک دست نیست به گونه‌ای که بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی‌اش نوک پیکان کینه‌ورزی نسبت به ایران است. متاسفانه تا زمانی که چنین افرادی در حلقه اطراف ترامپ هستند چنین سخنان نامناسب و خارج از عرف دیپلماتیکی از زبان ترامپ خارج می‌شود.
دکتر ظریف در یکی از آخرین مصاحبه‌هایشان گفتند که «تمایلی به مذاکره با کسانی که زیر تعهداتشان زدند نداریم.» این موضع وزیر خارجه کشورمان حائز چه نکاتی است؟
هدف دکتر ظریف آن است که بگوید آمریکا به‌صورت یکجانبه از برجام خارج شده است بنابراین می‌بایستی بار دیگر به توافق بازگردد. ایالات متحده با خروج از برجام یک توافقنامه بین‌المللی و قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد را نقض کرده است. آمریکا می‌بایستی به راهکار قانونی و حقوقی که همانا برجام باشد بازگردد. تا زمانی که ایالات متحده به برجام بازنگردد هر توافق جدیدی را امضا کند بار دیگر همین‌گونه عمل خواهد کرد. بنابراین مذاکره و حتی گفت‌وگو با چنین دولتی امکان پذیر نیست.
با توجه به فشارهای همه‌جانبه ایالات متحده مبنی بر عدم همکاری طرف اروپایی با تهران از جمله اینستکس، اروپا چه رویکرد احتمالی را در برابر برجام و فشارهای واشنگتن در پیش خواهد گرفت؟
اروپا تا حدودی در تلاش است که تا جای ممکن برجام را حفظ کند. حتی اروپایی‌ها صراحتا در مذاکراتشان با طرف ایرانی اعلام داشته‌اند که متاسفانه آمریکایی‌ها فشار بی‌اندازه‌ای به اروپا وارد می‌کنند به گونه‌ای که حتی پا را فراتر گذاشته و توهین می‌کنند. بنابراین این صرفا ایران نیست که تحت فشار ایالات متحده قرار دارد. از سوی دیگر دولت‌های اروپایی حق دخالت بر تبادلات شرکت‌های بزرگ و کوچک را ندارند چون این شرکت‌ها خصوصی هستند. همچنین دولت‌های اروپایی نمی‌توانند به این شرکت‌ها امر و نهی کرده به‌ویژه آنکه این شرکت‌ها در اروپا سرمایه‌گذاری کرده‌اند. از سوی دیگر طرف ایرانی به خوبی می‌داند که اروپایی‌ها به هیچ عنوان نمی‌خواهند اول برجام فروپاشد دوم درگیری شود سوم وضعیتی پیش آید تا با اقدامات نسنجیده آمریکایی‌ها مشکلاتی را برای طرف اروپایی به‌وجود آورد. اما به نظر می‌رسد یک مساله را نباید فراموش کنیم که اروپایی‌ها از ابتکارات غافل هستند. به گونه‌ای که می‌توان در یکی از کشورهای همسایه ایران شرکت‌هایی را ایجاد کرد و با آن شرکت‌ها تبادلات تجاری صورت گیرد. با این اقدام تا حدودی مشکل دو طرف ایران و اروپا رفع می‌شود. از سوی دیگر اروپایی‌ها می‌توانند با چینی‌ها و حتی روس‌ها وارد مذاکره شده و به نوعی این مشکلات پیش آمده را برطرف نمایند.