روزنامه ایران ورزشی
1398/03/01
زشتترین معنای خصوصیسازی
فرشاد کاسنژاد حسین هدایتی که در سالهای اخیر پول زیادی به فوتبال و سایر رشتههای ورزشی تزریق کرده، به دلیل اخلال در نظام اقتصادی به 20 سال حبس محکوم شداین خبر برای فوتبال ایران هزار حرف دارد: با رأی صادره از دادگاه ویژه مبارزه با جرائم اقتصادی، حسین هدایتی فرزند علی اکبر به جرم اخلال عمده در نظام اقتصادی و پولی کشور به تحمل 20 سال حبس، محرومیت دائم از به کارگیری از خدمات دولتی و رد مال معادل 4 هزار و 889 میلیارد و 395 میلیون ریال یعنی 488 میلیارد تومان به نفع بانک سرمایه که از این بانک تحصیل مال نامشروع کرده بود و همچنین تحمل 74 ضربه شلاق محکوم شده است.
این پایان مردی است که اگر از روز اول حضورش در ورزش کمترین تردیدی درباره بادآورده بودن سرمایههایش داشتید، باید از خود تعجب میکردید.
فوتبال ایران در دهه هشتاد و نود خصوصیسازی را با امثال حسین هدایتی تجربه کرده، با مردان متمول و عجیبی که آمدند تا برای خود در ورزش اعتبار بسازند و پروژه پیچیده اقتصادی خود را پیش ببرند و لذت شهرت را در کنار ثروتهای عجیب خود تجربه کنند. امیرمنصور آریا در داماش، بابک زنجانی در راهآهن نمونههای دیگر این ماجرا بودند.
اما برگردیم به سالهای دور. روزگاری هم بود که باشگاه خصوصی معنای دیگری داشت. به نوشهر برویم. با باشگاهی همراه شویم که مهندس مسعود درویش ساخته بود و نه بازیکن با قیمت گزاف میخرید و نه برای شهرت پولها را به هوا میپاشید. او باشگاه ساخته بود، بازیکن تربیت میکرد و از فوتبال در کنار کارخانهاش در مازندران یک فعالیت حرفهای و جذاب در ورزش ساخته بود. کمر آن مدل از خصوصیسازی را اما دو گروه شکستند، هم باشگاههای صنعتی و دولتی متمول و هم رانتخوارهایی که به فوتبال قدم گذاشتند تا همه چیز را با ظاهری پر زرق و برق نابود کنند.
فوتبال ایران سالهاست برای خصوصیسازی راهی جز سپردن باشگاهها به رانتخوارها پیدا نمیکند. در فوتبال بیدرآمد و ورشکسته با این هزینههای کاذب و گزاف، بخش خصوصی سالم عاقبتی جز زیان و شکست برای خود متصور نیست و عرصه برای امثال حسین هدایتی مهیا میشود. بخش خصوصی سالم هیچ نشانی از یک سرمایهگذاری جدی، هدفمند و حرفهای را در فوتبال ایران پیدا نمیکند و هرگز گذرش به این عرصه نمیافتد، مگر اینکه ساز و کار فعلی فوتبال ایران از بنیان با دگرگونی مواجه شود. تا روزی که باشگاههای دولتی ابایی از هزینههای سرسامآور و بیبازگشت ندارند، تا روزی که قیمت واقعی حق پخش در رقابت سالم شبکههای خصوصی تلویزیونی مشخص نشود و تا روزی که فوتبال دستش را برای دریافت کمک دراز میکند، اتفاق تازهای رخ نخواهد داد.
بخش خصوصی سالم، فوتبال را عرصه خود نمیداند و این فوتبال تبدیل میشود به عرصه امثال حسین هدایتی، عرصهای برای کسب شهرت و ایجاد اعتبار که پشتش هزار فکر پیچیده خوابیده است. دولتها همیشه از خصوصیسازی حرف زدهاند، از واگذاری استقلال و پرسپولیس اما واقعیت این است که میبینیم. پروندههای حسین هدایتی یا مالکان سابق داماش و راهآهن همه چیز را با فوتبال ایران در میان گذاشته است، ساده و شفاف.
برای فوتبال ایران خصوصیسازی واقعی با حضور سرمایهگذاری که بخواهد فوتبال را عرصه فعالیت اقتصادی خود بداند، وقتی ممکن است که فوتبال با درآمد خودش اداره شود، نه یک ریال بیشتر و نه یک ریال کمتر. قیمت واقعی بازیکن و مربی در آن فوتبال خودکار روشن میشود و بازاری سالم با پول خلق شده از فوتبال پا میگیرد. آن روز با هم درباره خصوصیسازی حرف خواهیم زد. پیش از آن روز چارهای نداریم جز مرور پروندههای اختلاس و پولشویی سرمایهگذاران فوتبال و البته ورشکستگی هر مدل دیگری که خیال حضور در فوتبال به سرش خطور کند.