افزايش افسردگي افسارگسيخته

مرضیه مشتاقی، روانشناس در مورد نقش یادگیری در ژن افسردگی به «برنا» می‌گوید: «تحقیقات زیادی روی دوقلوی‌های تک‌تخمکی که همسان هستند صورت گرفته و ثابت شده است که ممکن است ژن افسردگی از والدین به فرزندان برسد، اما مشاهدات واقعیت دیگری را نیز گواهی می‌دهند. مشاهدات نشان می‌دهد، وقتی این دوقلوها جدا زندگی می‌کنند و یکی از آنها در خانواده‌ای شاد زندگی می‌کند، از لحاظ عملکردی با کودکی که در خانواده افسرده بزرگ می‌شود تفاوت‌های چشمگیری دارد. بنابراین، یادگیری به میزان زیادی بر ژن انتقال‌دهنده افسردگی غالب است.» او با بیان اینکه، کودکان رفتارهایی را که در محیط می‌بینند ثبت می‌کنند و یاد می‌گیرند، می‌افزاید: «کودکی که در محیط زندگی افسرده، ناشاد و غم‌آلود بزرگ می‌شود، این رفتارها را یاد می‌گیرد. در حالی که کودکی که در محیط شاد زندگی می‌کند به لحاظ عملکردی متفاوت است. ممکن است که فرزندان به‌صورت ناخواسته در معرض چنین آسیبی قرار بگیرند. محیطی که فرد در آن قرار می‌گیرد از ژن منتقل‌دهنده هم حتی مهم است. بنابراین می‌توان نکته‌ای را که در ضرب‌المثل «افسرده‌دل افسرده کند انجمنی را» پنهان است، درست و بجا دانست. این ضرب‌المثل کاملا به وضعیتی که در مورد آن صحبت کردیم، اشاره دارد.» او ادامه می‌دهد: «محیطی که ناشاد است و علائم شادی را در خود ندارد، نه‌تنها افرادی را که در معرض ژن افسردگی هستند افسرده‌تر می‌کند، بلکه باعث می‌شود افرادی هم که ژن افسردگی ندارند به افسردگی دچار شوند.» مشتاقی در مورد اینکه با توجه به اینکه ما جامعه افسرده‌ای داریم، آیا ممکن است که این افسردگی از طریق یادگیری به نسل‌های بعدی منتقل شود، می‌گوید: «غلبه یادگیری به این معناست که ما در محیط بسیاری از رفتارها را یاد می‌گیریم. در حال حاضر محیط ما به دلایل مختلف اقتصادی، تربیتی، آموزشی و... افسرده است و همین باعث می‌شود این وضعیت به نسل‌های بعد هم سرایت پیدا می‌کند. سخنی وجود دارد که می‌گوید اگر می‌خواهی کسی را از پای دربیاوری، از او شادی و حق انتخاب را بگیر. وقتی این دو سرمایه مهم را از فرد بگیریم او از پای درمی‌آید و دیگر نمی‌تواند به زندگی عادی خود ادامه دهد.» او با بیان اینکه، درصد افسردگی ژنتیکی در مقایسه با افسردگی‌ای که از طریق یادگیری منتقل می‌شود، پایین‌تر است، می‌افزاید: «از طریق یاد گیری مهارت‌ها و تکنیک‌هایی که به شادی و امیدواری می‌پردازند، می‌توانیم بر ژن افسردگی غالب شویم. در روند پاسخگویی به درمان ممکن است تفاوت‌هایی به چشم بخورد. برای نمونه کسی که ناقل ژن افسردگی است ممکن است دیرتر به راه‌های بهبود افسردگی پاسخ دهد، در حالی که فردی که ژن ناقل را ندارد زودتر به درمان پاسخ می‌دهد.» او ادامه می‌دهد: «برای نمونه مشاهده‌ شده است افرادی که پدر و مادر و محیط افسرده‌ای دارند، وقتی که مهارت‌های شاد زیستن را یاد می‌گیرند، تغییر عملکرد می‌دهند. این افراد در ابتدا تغییر نگرش می‌دهند، سپس نتیجه متفاوتی به دست می‌آید و در نهایت عملکرد این افراد تغییر می‌کند. حتی اگر فرد ناقل ژن افسردگی هم باشد، یادگیری یک عامل تعیین‌کننده است. افسردگی ژنتیکی را نیز از طریق یادگیری می‌توان درمان کرد، حتی اگر این پروسه زمانبر باشد. یادگرفتن مهارت‌های جدید و کارآمد می‌تواند جایگزین عادت‌های افسرده و نامناسب فرد شود.»
افسردگی جوانان؛ شایع‌ترین آسیب در جامعه
محمد روزبهانی جامعه‌شناس و آسیب‌شناس اجتماعی در خصوص افسردگی در دوره جوانی اظهار کرد: دوره جوانی بخش مهمی از زندگی انسان و دوره‌ای پر از امید برای آینده است. در این مقطع انسان از نظر عقلی و جسمی می‌تواند به صورت مستقل زندگی کند. جوان در ذهن خودش آینده‌ای ایده‌آل ترسیم می‌کند و تصورش این است که در چندسال آینده به زندگی آیده‌آل خواهد رسید، اما وقتی وارد جامعه می‌شود و می‌بیند موانعی وجود دارد که مانع رسیدن او به آرزوهایش است، احساس شکست و نا امیدی می‌کند. وی در ادامه عنوان کرد: جوانان معمولا در رسیدن به اهدافشان کم‌حوصله و عجول هستند و مشکلات سیستم اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی جامعه باعث می‌شود آرزوهای یک جوان تهدید شود و او احساس ناامیدی و شکست کند که این ناامیدی در نهایت منجر به افسردگی می‌شود. این جامعه‌شناس و آسیب‌شناس اجتماعی در خصوص علائم افسردگی گفت: مهم‌ترین نشانه افسردگی احساس غمگینی است؛ البته هر انسان غمگینی لزوما افسرده نیست. عدم بروز احساسات، نخندیدن، لذت‌نبردن از فعالیت‌های روزمره، کم‌انرژی‌بودن و احساس خودکم‌بینی و گناه از نشانه‌های فرد افسرده است. روزبهانی در ادامه اظهار داشت: کاهش آسیب‌های اجتماعی به‌خصوص افسردگی، نیازمند به ایجاد و افزایش «امید اجتماعی» است. امید اجتماعی به این معنی است که عموم افراد جامعه نسبت به آینده فردی و جمعی خود احساس رضایت کنند. وی تصریح کرد: افزایش امید اجتماعی باعث تغییر در شاخص‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی زندگی می‌شود و همه این شاخص‌ها در تزریق امید اجتماعی به جامعه تاثیرگذار هستند. به همان میزان که از کیفیت این شاخص‌ها کاسته شود، به میزان آسیب‌های اجتماعی افزوده می‌شود و افسردگی اجتماعی پیامد عدم توجه به این شاخص‌ها در سطح جامعه است. این جامعه‌شناس با اشاره به اینکه میان آسیب‌های اجتماعی پیوستگی وجود دارد، گفت: میان آسیب‌های اجتماعی همچون اعتیاد، طلاق، بیکاری، افسردگی اجتماعی، قتل، خشونت، کودک‌آزاری و سایر آسیب‌های اجتماعی پیوستگی عجیبی وجود دارد، به‌نوعی که نمی‌توان تصور کرد وقتی در جامعه یک آسیب اجتماعی وجود دارد، سایر آسیب‌های اجتماعی دیده نمی‌شوند و یا کمتر هستند. طبیعی است که با به خطر افتادن سلامت روانی جوانان و نوجوانان، این مساله دامنگیر تمام خانواده‌ها و نهاد‌ها و موسساتی که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم با این قشر پرتعداد جامعه در تماس هستند خواهد شد و مشکلات زیادی را برای جامعه ایجاد خواهد کرد، به همین دلیل نهادهای دولتی باید به‌دنبال راهکاری جدی برای پرکردن اوقات فراغت سالم و تفریحات مناسب برای جوانان و نوجوانان باشند. از وضعیت موجود کاملا مشخص است که حتی یک‌سوم از اوقات فراغت جوانان هم پر نمی‌شود. لذا این امر نشان‌دهنده این است که نه از امکانات موجود استفاده درست می‌شود و نه برای گذران اوقات فراغت جوانان و نوجوانان برنامه مشخص و مدونی وجود دارد. دولتی‌ها می‌توانند طوری برنامه‌ریزی کنند که حداقل از همه خدمات فرهنگی، هنری، تفریحی و ورزشی موجود در کشور استفاده شود و تازه وقتی این اتفاق افتاد، هنوز راه درازی برای پوشش کامل اوقات فراغت جوانان در پیش است. به‌خوبی مشهود است که هنوز امکانات و شرایط ایده‌آل برای دستیابی به فراغت مطلوب، مهیا نشده است و این هدف زمانی محقق خواهد شد که الزامات و نیازهای فرهنگی و اجتماعی افراد شناسایی و در جهت استفاده بهینه از آن گام‌هایی برداشته شود که در این راستا نه‌تنها مسئولان و متولیان امور جوانان بلکه خانواده‌ها، همچنین نوجوانان و جوانان نیز سهم بسزایی دارند و دولت باید در این زمینه از خود خانواده‌ها و جوانان نیز کمک بگیرد تا با یک تعامل جمعی بتوان راه‌حل مناسبی برای این معضل اجتماعی یافت.