روزنامه شهروند
1398/02/31
زندگی را زیر خاک نبریم!
زهرا جعفرزاده| موضوع، نجات جان است؛ جان آدمهایی که سالها در فهرست انتظار پیوندند و هر روز اسمشان خط میخورد و آدمهای جدید به آن اضافه میشود. موضوع، اهدای عضو است؛ عضو آدمهایی که در یک تصادف، با یک بیماری یا حادثه، مغزشان خاموش شده و حالا خانوادهشان با یک رضایت میتوانند چراغ زندگی بیماران را روشن کنند. گفته میشود تنها 10درصد ایرانیان کارت اهدای عضو دارند، یعنی حدود 8میلیون نفر تمایل به اهدای عضو دارند که این تمایل ضمانت اجرایی ندارد. درنهایت اهدای اعضا، تنها در دست خانواده آنهاست؛ خانوادههایی که در خیلی از موارد نمیدانند مرگمغزی چیست. کتایون نجفیزاده، رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان است. او پیش از این رئیس واحد پیوند دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی و رئیس اداره پیوند و بیماریهای خاص وزارت بهداشت بود و از سال 94 ریاست انجمن اهدای عضو ایرانیان را عهدهدار شد. حالا انجمن 16 شعبه در کشور دارد. او سالهاست که برای بالا بردن آگاهی مردم تلاش میکند، اینکه به آنها بگوید مرگمغزی، مردهای است که نفس میکشد؛ اعضایش را اهدا کنید. او میگوید از سال 68 که فتوای اهدای عضو داده شد، پیوند اعضا در ایران شروع شد و چهارسال پس از آن، نخستین پیوند کبد و قلب در ایران انجام شد. از سال 79 بود که با تصویب قانون اهدای عضو، فرهنگسازی هم آغاز شد و همچنان هم ادامه دارد. امسال قرار بود شانزدهمین جشن نفس، جشنی که برای گردهمآمدن خانواده اهداکنندگان و گیرندگان برگزار میشود، برپا شود که به دلایلی شکل دیگری به خود گرفت. او در گفتوگو با «شهروند» درباره تمام اتفاقاتی که برای نجات انسان دیگری باید انجام شود، توضیح میدهد. امسال خلاف سالهای قبل برای روز ملی اهدای عضو، جشن نفس برگزار نشد، چرا این اتفاق افتاد؟بله، به دلیل اوضاع اقتصادی مردم و بهطور ویژه شرایط سیلزدگان تصمیم گرفتیم جشن نفس را مانند هر سال برگزار نکنیم. گفتیم در چنین شرایطی درست نیست مراسمی به سبک هر سال برگزار شود، به جای آن، شهر نفس را در سطح شهر داشتیم که از دو هفته پیش از سیویکم اردیبهشت که روز ملی اهدای عضو است، آغاز شد. تیزرهایی با موضوع اهدای عضو از سوی شرکتی تهیه شد و صداوسیما آنها را به صورت رایگان پخش کرد، از سوی دیگر هم بیلبوردهای زیادی در شهر با همکاری سازمان زیباسازی شهرداری تهران نصب شد و با همکاری مترو، شهر زیرزمینی نفس در چهار ایستگاه تجریش، شهدا، ولیعصر و شادگان، تیمهای اهدای عضو برگزار شد. در مترو، تیمها مردم را راهنمایی میکردند که چطور با یک پیامک، در سامانه اهدای عضو ثبتنام کنند. در پایان شهر نفس هم به پیشنهاد شهرداری قرار است مراسم اختتامیهای برگزار شود و بسیاری از مسئولان و هنرمندان و خانوادههای گیرنده و اهداکننده در آن حاضر شوند.
به همین تیزرهایی که در تلویزیون پخش شد، انتقاداتی وارد شده است؛ بعضیها میگویند که این تیزرها بسیار غمگین و ناراحتکننده است و بیش از اینکه تمایل برای اهدای عضو ایجاد کند، تاثیر معکوس دارد. این تیزرها را خود انجمن تهیه میکند؟
به سفارش صداوسیما، از سوی شرکتی که با ما همکاری میکند، تهیه شده است، اما بهطورکلی خیلی با این موضوع که تیزرها ناراحتکننده است، موافق نیستم. با پخش این تیزرها، تقاضا برای عضویت اهدای عضو، از روزی 200، 300 مورد به 33هزار مورد رسیده است. ما در اهدای عضو دو مقوله داریم، یکی اتفاق بد که همان از دست رفتن عزیز است و دیگری هم اتفاق خوب که مرگ را تبدیل به زندگی میکند. اینکه مردم را آگاه کنیم عزیزشان که در آیسییو خوابیده و نفس میکشد، زنده نیست، کار خیلی سختی است و در ادامه هم باید خانواده را برای اهدای اعضای عزیزشان متقاعد کرد. اگر خانواده تصمیم درست را بگیرد، بعدش میتواند چند یادگار از عزیزش روی کره خاکی داشته باشد و حتی آن عزیزش را تبدیل به یک قهرمان کند. طبیعی است وقتی درباره اهدای عضو حرف میزنیم، موضوع غمگینی به نظر برسد، اما وقتی به این فکر کنیم که آن اتفاق منجر به ادامه زندگی چند نفر دیگر شود، اتفاق قابل تحسینی است. خانوادهها باید به این مرحله از آگاهی برسند که میان خاکسپاری عزیزشان با هشت ارگان قابل پیوند و جاودانه کردنش با اهدای اعضا، دومی را انتخاب کنند.
اشاره کردید که یکی از دلایل برگزار نشدن جشن نفس، اوضاع مردم سیلزده بود، منظورتان این است که از هزینههای برگزاری مراسم به خانوادههای سیلزده کمک میشود؟
هدف ما این بود تا خانوادههای گیرنده و اهداکننده و همچنین بیماران نیازمند پیوند را شناسایی و جذب کنیم. در همین زمینه هم توانستیم 10 خانواده را شناسایی کنیم که بشدت در سیل آسیب دیده بودند.
گفتید آمار اهدای عضو در سال گذشته راضیکننده نبود، چرا این اتفاق افتاد؟
بله، سال گذشته آمار اهدای عضو ما مثل هر سال روند تصاعدی نداشت و ثابت مانده بود. سال 97 در ساختار مرکز پیوند وزارت بهداشت و فعالیتهای آن مشکلی ایجاد شد و کار را بشدت کند کرد، حتی برای مدتی این مرکز رئیس نداشت، رئیس قبلی رفته و رئیس جدید هنوز انتخاب نشده بود، با این تغییرها، حقالزحمه مراکز پیوند هم پرداخت نشد و برخی از بیمارستانها به مرز ورشکستگی رسیدند، تا جایی که هر پیوند تبدیل به ضرر برای مرکز درمانی شد. از اواسط سال گذشته، با مدیریت جدید این مرکز، همه چیز دوباره از سر گرفته شد، مراکز فعال شدند و ... حتی در فروردین امسال رکورد فروردین سال قبل هم زده شد. از همان زمان آمارها بالا رفت و توانست کمبود نیمه اول سال را جبران کند، اما به نسبت سال قبلش، آمار بالا نرفت. این اتفاق باعث ناراحتی ما شد و تصمیم گرفتیم به صورت عمومیتر فرهنگسازی را انجام دهیم. برگزاری شهر نفس با همکاری وزارت ارشاد، شهرداری، صداوسیما و اپراتورهای همراه اول، مترو و ... به این فرهنگسازی کمک میکند. البته در همین شهر نفس اتفاقات جالب دیگری هم افتاد، یکی از آنها، درخواست سازمانها و نهادهای مختلف از ما برای صدور کارت عضویت برای کارمندانش بود، مثل مجلس شورای اسلامی، سازمان بهشت زهرا و چندین شرکت دارویی و سازمان دیگر.
قرار بود دیگر کارتهای عضویت صادر نشود و حتی گفته شده بود روی گواهینامه نشان اهدای عضو بیاید. این طرح به کجا رسید؟
ما گفتیم که چرا اینقدر کارت عضویت صادر کنیم، به جای آن، نشان اهدای عضو را روی کارتهای عمومی مثل گواهینامه قرار دهیم. در کشورهای دیگر حتی روی پلاک خودروها هم نشان اهدای عضو دارند. در ایران روزی 16هزار گواهینامه صادر میشود، اگر روی تمام این کارتها، نشان اهدای عضو قرار گیرد، خیلی میتواند روی آمارها و درنهایت فرهنگسازی تاثیر گذارد. بهطورکلی کارت اهدای عضو، ارزش قانونی ندارد، بلکه بیشتر نشاندهنده تمایل آن شخص و اعلام آن به اطرافیان است. در آخر تصمیمگیرنده نهایی برای اهدای عضو، خانواده است، بررسیهای ما نشان میدهد وقتی خانواده از تمایل عزیز ازدسترفتهاش برای اهدای عضو خبر داشته باشد، 100درصد رضایت میدهد و اگر نداند، 48 درصد. بنابراین مهمتر از کارت عضویت داشتن، اعلام آن به دیگران است. هر چند قطعا خانواده پیش از مرگ نمیتواند چنین درخواستی را بپذیرد. اما واقعا ما گاهی از برخی خانوادهها شگفتزده میشویم که برای بچه یکروزهشان درخواست کارت اهدای عضو میکنند.
حالا این طرح به کجا رسیده؟
ششسال است که قرار گرفتن نشان اهدای عضو روی کارت گواهینامه مطرح میشود، اما دوسال است که بهطور جدی پیگیری شده و نامهنگاریهای آن به وزارت بهداشت و وزارت کشور و ... انجام شده، در ناجا هم بررسی شده و درنهایت ناجا اعلام کرد که اگر تبصرهای به ماده 16 قانون راهنماییورانندگی اضافه شود، در صورت تمایل فرد، نشان اهدای عضو، روی کارت گواهینامه هم میآید. نشان اهدای عضو هم همان درخت معروف به درخت زندگی است. این طرح یک بار در کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی رد شد که از نظر ما علت آن بیاطلاعی اعضای کمیسون بود و اینکه تصور کرده بودند الزام قانونی ایجاد میکند، درنهایت با پیگیری دوباره از وزارت بهداشت، موضوع را با هیأت دولت مطرح کردیم، درحال حاضر هم منتظر تصویب هیأت دولت هستیم و امیدواریم در آینده نزدیک این طرح تصویب شود. این نکته نباید فراموش شود که کارت اهدای عضو، الزام قانونی ایجاد نمیکند و درنهایت خانواده فرد باید به اهدای عضو رضایت دهد.
یعنی دیگر لازم نیست این طرح در مجلس تصویب شود؟
بله، لازم نیست. هیأت دولت باید تصویب کند. کل مسأله هم پیچیده نیست، کافی است در این زمینه اطلاعرسانی شود، تاکید ما بر کارتهای گواهینامه برای این است که بیشتر مرگهایمغزی به دلیل تصادفات رخ میدهد و اگر فرهنگسازی شود، میشود از موارد مرگمغزی، اهدای عضو انجام شود. البته میتوان روی کارتهای دیگر هم نشان اهدای عضو را قرار دارد، مثلا کارتهای بانک. تاکنون چند بانک اعلام آمادگی کردهاند و یکی از بانکها هم از سال گذشته اقدام به این کار کرده است. سازمان نظام پزشکی هم اعلام کرده که روی کارتهای نظام پزشکی میتواند نشان اهدای عضو را قرار دهد. در آینده هم میتوانیم روی کارتملی این نشان را داشته باشیم. بررسیهای ما نشان میدهد که درج این نشانها، آمار اهدای عضو را دو برابر میکند.
حتی میتوان روی سنگقبرها هم این نشان را قرار داد.
بله، در قطعه نامآوران بهشت زهرا که افراد اهدای عضو شده آنجا خاکسپاری شدهاند، این نشان قرار گرفته است. البته الان به دلیل تکمیل ظرفیت، این افراد در قطعه 305 بهشت زهرا خاکسپاری میشوند، تندیس اهدای عضو هم از سوی وزارت بهداشت در همان قطعه نصب شده، تمام هزینههای خاکسپاری برای این افراد از سوی شهرداری پرداخت میشود، در شهرهای دیگر هم همینطور است.
در حال حاضر وضع اهدای عضو به چه صورت است؟ آمارها چقدر تغییر کردهاند؟
در حال حاضر، کمتر از هزار نفر از 3هزار نفری که شرایط اهدای عضو را دارند، اعضایشان اهدا میشود، اگر این آمار دو برابر شود، دیگر کسی در لیست انتظار دریافت عضو برای پیوند باقی نمیماند و مشکل بیماران حل میشود.
به نظر میرسد در بحث اهدای عضو، مهمترین اقدام، پیش از رسیدن خانوادهها به مرحله اهدای عضو است، یعنی باید آنقدر فرهنگسازی شده باشد که افراد پیش از اینکه تصمیم به اهدای عضو عزیزشان بگیرند، از ماجرا خبر داشته باشند و مرگمغزی را بشناسند، نه اینکه در موقعیت، آنها را خبردار کرد.
بله، دقیقا. فرد مرگمغزیشده، مردهای است که قلبش برای چند روز تپش دارد. اگر مغز همان فرد را باز کرد، یک ماده متعفن بیشکل میتوان دید. توضیح تپش قلب یک مرده برای همه ساده نیست. ما اول باید بگوییم که آن فرد فوت کرده و هیچ بازگشتی ندارد، سپس سراغ درخواست برای اهدای عضو برویم. اگر خانواده مرگ را پذیرفت، میتوان درباره مسأله اهدا با او صحبت کرد. کوردیناتورها این وظیفه را به عهده دارند، همان کسانی که در شرایط سخت از دست رفتن عزیز سراغ خانوادهاش میروند تا تمایل آنها برای اهدای عضو را بسنجند و روی آن موضوع کار کنند.
وضعیت در کشورهای دیگر چطور است؟
مثلا در اسپانیا، آمار اهدای عضو حدودا 91 درصد است و مردم آن کشور همان قدر که تیم فوتبالشان را میشناسند، اهدای عضو را میشناسند. اسپانیا، بالاترین رتبه را در اهدای عضو دارد و این به دلیل اقدامات فرهنگی است که در این زمینه انجام دادهاند. فرهنگ ما هم فرهنگ ایثار است، اما نیاز به فرهنگسازی دارد. مردم با مرگمغزی آشنا نیستند، درحالیکه تنها یکدرصد از مرگها را تشکیل میدهد، مردم آن 99درصد را میشناسند، این یکدرصد را نمیشناسند.
یعنی فقط از این یکدرصد شانس اهدای عضو وجود دارد؟
البته ایست قلبی هم تا 48 ساعت میتواند منجر به اهدای اعضا شود. عضو قابل اهدا از این طریق، بیشتر نسوج یعنی قرنیه، دریچه قلب، استخوان، تاندون و ... است. در کشورهای دیگر که آمار مرگمغزیشان کم است، از ایست قلبی هم استفاده میکنند و مادهای به بدن فرد تزریق میکنند تا اعضا از بین نروند، در این فاصله از خانواده برای اهدای عضو رضایت گرفته میشود. استفاده از این روش، نیاز به تجهیزات پیشرفتهای دارد.
چند درصد این مرگهای مغزی به دلیل تصادف اتفاق میافتد؟
قبلا 46درصد بود. الان آمارها کمی تغییر کرده است.
*بیشتر مرگهای مغزی مربوط به مردان است یا زنان؟
مردان، چون بیشتر از طریق تصادف رخ میدهد. حدود دوسوم اهداکنندهها، مرد هستند.
آماری در این زمینه وجود دارد که مردم چقدر با مرگمغزی و اهدای عضو آشنا هستند؟
تنها آماری که در این زمینه وجود دارد این است که تنها 10درصد ایرانیان کارت اهدای عضو دارند، درحالیکه در آمریکا این آمار 58درصد است، البته نباید فراموش کرد که درج نشان اهدا در گواهینامههای آنها در این زمینه تاثیر داشته است. ما در سال 86 مطالعهای در 5 منطقه راهنماییورانندگی انجام دادیم و درباره تمایل مردم برای درج نشان اهدای عضو روی کارت گواهینامهشان سوال پرسیدیم، جالب است که 85درصد اعلام تمایل کردند. حالا قرار است با همکاری راهنمایی و رانندگی دوباره این مطالعه را تکرار کنیم.
افراد باید اول کارت اهدای عضو داشته باشند بعد روی گواهینامهشان درج شود؟
لازم نیست حتما کارت اهدا داشته باشند، وقتی گواهینامه صادر میشود، تمایل افراد پرسیده میشود اگر علاقه داشته باشند، همان جا مشخصاتشان برای سامانه اهدای عضو فرستاده میشود و آنها عضو میشوند. تمام این اطلاعات روی سامانه ehda.center قرار میگیرد.
به نظر میرسد مهمترین موضوع در اهدای عضو، سرعت تصمیمگیری خانوادههاست، اعضایی که قابلیت اهدا شدن دارند، پس از مرگ مغزی چقدر فرصت دارند؟
نهایت دو هفته. هر چقدر از مرگ مغزی بگذرد، تعداد اعضایی که بتوان آنها را اهدا کرد کم میشود یا اعضا، بیکیفیت میشوند و دیگر ارزش پیوند ندارند. کبد و کلیه، مقاومت بالایی دارند و 12 تا 18 ساعت میتوانند خارج از بدن بمانند، اما قلب و ریه صدمه پذیرند و مدت زمانی که میتوانند خارج از بدن بمانند 4 تا 6 ساعت است. ریه پس از مرگ به سرعت از بین میرود و دچار عفونت میشود و بعد از 72 ساعت در بدن فرد، اصلا نمیتوان از آن استفاده کرد.
این محدودیت زمانی برای انتقال اعضا به شهر دیگر را با مشکل مواجه نمیکند؟
ما در چندین مورد قلب را با جت منتقل کردیم، فکر میکنم 7مورد به این صورت به بیمار نیازمند رسیده است.
اگر کسی عضو را از یک اهداکننده خریده باشد، چه اتفاقی میافتد؟
ما در انجمن تنها با موارد مرگ مغزی سر و کار داریم، اما در سامانه گزینهای برای اهدا از سوی افراد زنده هم وجود دارد. البته تنها برای کاندیدای پیوند کلیه.
یعنی کسی که خودش عضو را خریده میتواند از این طریق برای پیوند اقدام کند؟
این را وزارت بهداشت باید پاسخ دهد.
قبلا اعلام شده بود که اهدای عضو به غیرایرانی ممنوع است، در این شرایط تکلیف مهاجرانی که درایران زندگی میکنند و نیاز به پیوند دارند چه میشود؟
البته این موضوع مربوط به وزارت بهداشت میشود. اما اگر بیمار افغانستانی دچار مرگ مغزی شود، در صورت تمایل خانواده، اعضایش به افغانستانی مقیم در ایران که نیازمند پیوند است، اهدا میشود. این افراد نه اعضایشان به ایرانیان داده میشود و نه از ایرانیان به آنها عضوی داده میشود. این جزو قوانین وزارت بهداشت است.
قبلا آماری منتشر شده بود که نشان میداد سالانه 6هزار عضو قابل اهدا به خاک سپرده میشود. این آمارها چقدر واقعی است؟
بله، درست است. این یک محاسبه بینالمللی است، به این صورت از 5 تا 8هزار مرگ مغزی، نیمی از آنها یعنی 2500 تا 4هزار نفر، میتوانند بهطور متوسط سه عضو را اهدا کنند، اما از این سههزار مورد، ما کمتر ازهزار مورد اهدای عضو داشتیم، دوهزار نفر اهدای عضو نکردند. از آن طرف روزانه 7 تا 10 بیمار به دلیل نرسیدن عضو، جانشان را از دست میدهند، یعنی سالانه حدود 3هزار نفر، اگر آن دوهزار نفر اعضایشان را اهدا میکردند ما دیگر این همه مرگ به دلیل نرسیدن عضو پیوندی نداشتیم. کسانی که کارت اهدای عضو ندارند، از چه طریقی میتوانند کارت بگیرند و عضو شوند؟
قبلا در بیمارستان مسیح دانشوری، کارتها صادر میشد، بعد سامانه ehda.center از سوی وزارت بهداشت راهاندازی شد، این سامانه قبلا مربوط به یک دانشگاه بود، یعنی هر دانشگاه یک سامانه داشت، درسال 96 این سامانه به انجمن اهدای عضو ایرانیان سپرده شد و پس از آن سراسری شد. الان روشهای مختلفی برای عضویت در این سامانه وجود دارد، قبلا که تلگرام فیلتر نبود، از طریق آن عضویت انجام میشد، بعدا یک رباطی طراحی کردیم که در یک دقیقه کارت صادر میکرد، حالا از طریق پیامک این اتفاق میافتد، یعنی حتی نیازی به اینترنت هم نیست. کافی است کد ملی را به 3432 پیامک کنید و بعد از 20 ثانیه کارت اهدای عضو صادر میشود. البته تصویرش ارسال میشود که متقاضی در صورت تمایل، میتواند آن را چاپ کند.
افرادی که قبلا کارت اهدای عضو گرفتهاند، باید دوباره دراین سامانه ثبت نام کنند؟
بله، هر کس از هر جایی کارتی در اختیار دارد، اطلاعاتش را به شماره 3432 بفرستد تا در سامانه مرکزی هم عضو شود.
در حال حاضر چه تعداد کارت اهدای عضو در کشور صادر شده است؟
کلا 10درصد جمعیت کارت اهدای عضو دارند، اگر جمعیت را 80میلیون نفر در نظر بگیریم حدود 8میلیون نفر کارت اهدای عضو دارند. البته تنها در جشن نفس، 400هزار کارت اهدای عضو صادر شد. هر فرد مرگ مغزی شده، قابلیت اهدای چند عضو را دارد؟
8 عضو. اما ما میانگین را سه عضو در نظر میگیریم. 8 عضو، یعنی دو کلیه، دو ریه، کبد، قلب، لوزالمعده و روده. اما با توجه به اینکه مرحله رضایت طول میکشد، همه اینها اهدا نمیشوند.
بیشترین نیاز به پیوند برای کدام عضو است؟
کلیه. ما درحال حاضر 33هزار بیمار دیالیزی در کشور داریم که حدود 50درصد آنها یعنی حدود 16هزار نفرِ این بیماران قابلیت پیوند را دارند. اما در لیست تقاضا برای پیوند کلیه درسال 2هزار تا 2500 نفر وجود دارند. بعد از کلیه، به ترتیب قلب، ریه و لوزالمعده، درخواست
پیوند دارند.
همیشه آمارهایی درباره افرادی که در لیست انتظار پیوند عضو قرار دارند، اعلام میشود، آمار هم همیشه همان است؛ لیست 25هزار نفری. با افزایش مشارکت مردم، این لیست تغییری
نکرده است؟
فراموش نکنید که این آمار، همیشه حداقلها را در نظر میگیرد. ما تا قبل از این سامانه ثبت اطلاعات و فراهم آوری پیوند اعضا نداشتیم، این سامانه در وزارت بهداشت وجود داشت، اما پیشرفته نبود. با واگذاری آن به انجمن، کار به سرعت جلو رفت و 5 فاز برای آن در نظر گرفته شد. ما حالا در فاز نخست قرار داریم. براساس اطلاعات این سامانه، سال آینده میتوانیم به صورت دقیق بگوییم چند مورد مرگ مغزی داشتیم و چند مورد پیوند و چند نفر در لیست انتظارند. تمام اطلاعات وارد این سامانه میشود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
زندگی را زیر خاک نبریم!
شهرام ناظری در نوبت نامگذاری خیابانهای تهران
مقصران حتی به خاکسپاری نیامدند
تسهیلات 30 میلیاردی به نام جوان یتیم
حفاظت از سلبریتیها روزی نیممیلیون
در انتظار زلزله هیبریدیها در بازار ایران
استفاده از این سامانهها هنوز باب نیست
خوزستان تنها نمی ماند
تراکتور خودش را شُخم میزند!
زیر آبی رفتن برای شهرت
عجولانه کلیشهای و بدون خلاقیت
اختلاف مدیران یا حیوان خانگی
معلم رامیانی برای آرامش مردم حبس شد
صفحه شهرونگ
یادش بهخیر روزگاری که همهچیز مهم بود!
خدا را شکر همه هم «مهندس» و «دکتر»یم!
دنياي جديد؛ نگاه جديد