آسیب شناسی تولید و عرضه هنرهای سنتی

ملیحه طهماسبی‪-‬ بسیاری از کارهایی که در کشورهای دیگر به صنعت مربوط می‌شود در ایران با هنر پیوند دارد، با توجه به این‌که تولیدات هنری می‌تواند به عنوان سفیر فرهنگی هر کشوری عمل کند لذا بحث تولید، شناسایی، فروش و نحوه ارائه آثار هنری مختلف حائز اهمیت است. با توجه به دامنه گسترده هنرها و شاخه‌های متعددی که دارند در این مقاله به صورت کوتاه به دلیل کهن ترین هنر و اهمیت هنرهای سنتی و صنایع دستی در کشور به این موضوع پرداخته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع که هنرهای سنتی توشه‌ای از تفکرات، باورها، خاطرات و اعتقادات افراد جامعه را به دوش می‌کشد و ارتباط مستقیم با مصرف کننده و مخاطب دارد، مطالعات مردم شناسی، جامعه‌شناسی و اکولوژی منطقه تولیدات صنایع‌ دستی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است تا با مطالعه بر روی این موضوعات بتوان دیدگاه گسترده تری نسبت به چیستی و چرایی تولیدات صنایع دستی به دست آورد. از آنجا که صنایع دستی معاصر ایران بخشی از فرهنگ و هنر محسوب می‌شود، با توجه به قدمتی چندین هزار سال‌های که دارند متاسفانه صنایع دستی برخی از شهرستان‌های کشور منسوخ شده و یا در حال انقراض هستند. باید در نظر داشت که صنایع‌دستی و هنرهای سنتی یکی از معدود هنرهایی است که می تواند معیشت افراد بی شماری را تامین کند حتی در بحث مشاغل خانگی، که امروزه در چهارچوب سیاست‌های دولت مطرح شده است. با توجه به این که صنایع دستی کشور حدود 3 در صد از تولید ناخالصی ملی را در بر می‌‌گیرد اما می‌بینیم که موضوع اقتصادی استادکاران این فن یکی از مشکلات عمده این جامعه هنری است. همزمان با توسعه صنایع و پیآمد های اقتصادی اجتماعی آن، نظریه‌هایی به منظور بهره وری بیشتر از فعالیت‌های صنعتی و کم‌کردن آثار منفی و ضررهای اقتصادی توسط اندیشمندانی همچون؛ اسمیت، آلفرد وبر، لانهارد، مایکل راسترون مطرح شده است. لانهارد در سال‌های 1885-1882 میلادی تئوری مکان یابی صنایع خرد را مطرح می‌کند که در سال 1909 توسط وبر پایه‌ریزی شد. در ایران که با تنگنای سرمایه‌گذاری‌های کلان و بحران بیکاری مواجه است، صنایع دستی با سرمایه گذاری اندک، راهگشایی برای ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب و درآمد است، قابلیت استقرار صنایع دستی در شهر و روستا و در محیط‌های کوچک خانگی نه تنها می‌تواند آن را به عنوان شغلی مستقل و منبع در آمدی برای نیروی کار در آورد، بلکه در روستاها به عنوان شغلی جانبی در فاصله زمانی میان کاشت، داشت و برداشت محصولات کشاورزی، در آمد مکملی را برای روستاییان تامین می‌کند. امروزه به تجربه ثابت شده است که ایجاد امکانات رفاهی مانند برق، آب، گاز، تهسیلات آموزشی و بهداشتی به تنهایی نمی تواند سبب ماندن روستاییان در روستاها شود، بلکه عامل مهم آباد ماندن روستاها ایجاد شغل و درآمد پایدار برای ماه‌های بیکاری آنهاست. به ویژه که امروزه با ورود ماشین‌آلات پیشرفته به عرصه کشاورزی، نیاز کمتری به نیروی انسانی نسبت به گذشته احساس می‌شود و این امر به نوبه خود سبب بیکاری بیشتر روستاییان و اسباب مهاجرت به شهرها و به دنبال آن ایجاد معضلات جدیدی شده است. صنایع دستی می‌تواند در مناطق روستایی کشور و در نقاطی که فعالیت‌های کشاورزی کار عمده و اصلی آنها را تشکیل می‌دهد و نیز در مناطق عشایری که دامداری شغل اصلی و رایج است به عنوان فعالیتی دائمی و فصلی مطرح شود. در شهرها نیز می‌تواند به عنوان کار دائم و غیر دائم گسترش یابد. ریشه‌یابی این اتفاقات را می‌توان به چندین موضوع در این هنر صنعت ارتباط داد که عبارتند از 1-عدم شناسایی درست هنرهای تولید شده صنایع‌دستی توسط مخاطب و خریدار 2-شناسایی نشدن و شناخت نداشتن بازار هدف مناسب توسط هنرمندان و متولیان 3- استاندارد نبودن محصولات اولیه و فناوری کارگاهی 4- متمرکز نکردن و احیاء نکردن هنرهای بومی و سنتی روستاها در شهرستان‌های کشور. در این میان نبود برنامه ریزی تولید، فروش و هماهنگی بین تولید‌کنندگان و بازارهای تجاری مشکلات این هنر را دوچندان می‌کند. با این تفاسیر توجه به بحث اقتصادی شدن و بازگشت دوباره به بازارهای تجاری کلان داخلی و خارجی این هنر صنعت پر قدمت کشور؛ احتیاج به آسیب‌شناسی، بررسی، تدوین و شناسایی زیر ساخت‌های اصلی دارد. در این میان باید به خواسته‌های امروزی بازارهای جهانی و نحوهی زندگی معاصر مردم توجه ویژه داشت.
‏ Tahmasbi.malihe@gmail.com