شما را به خدا مردم را در اولویت قرار ندهید

سیاوش باقی| «گاهی لوله‌های انتقال بنزین در مناطق مرزی در جنوب کشور کشف می‌شود که نشانگر وجود تشکیلات قاچاق بنزین است. تردیدی نیست که قاچاقچیان بنزین از تشکیلات قدرتمندی برخوردارند.» اینها را اکبر ترکان، مشاور رئیس‌جمهوری و رئیس سابق شورای ‌عالی مناطق آزاد می‌گوید که بی‌تردید منبع مطلعی است. درباره قاچاق بنزین از کشور آمارهای مختلفی داده شده است که اگر چه تفاوت‌هایی دارند اما در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی‌کند. روزانه میلیون‌ها لیتر بنزین از کشور به خارج از مرزها قاچاق می‌شود؛ توضیح زیادی هم نمی‌خواهد. ایران امروز یکی از ارزان‌ترین بنزین‌های جهان را به شهروندان عرضه می‌کند و تفاوت هر لیتر بنزین در داخل و خارج از کشور هزاران تومان است. اگر به این تفاوت قیمت، بیکاری و شرایط سخت اقتصادی مناطق محروم و مرزنشین‌ها را هم اضافه کنید، همه چیز برای شکل‌گیری قاچاق سیستماتیک بنزین مهیا به نظر می‌رسد. هر چند که برای چنین تجارت پرسودی می‌ارزد که افراد و جریان‌های گردن‌کلفت‌تری به میدان بیایند و با استفاده از ارتباطات و سرمایه خود ماجرا را ساماندهی کنند.
البته توضیحات آقای ترکان همه برای این است که بگویند بنزین باید دونرخی شود و بنزین ارزان ضربه مهلکی به اقتصاد کشور می‌زند. تحلیل درستی که سال‌هاست از زبان بسیاری از کارشناسان و مسئولان کشور می‌شنویم اما نه‌ تنها قیمت بنزین واقعی نشده است که با پایین آمدن ارزش پول ملی بنزین هر‌ سال ارزان‌تر هم می‌شود. پس احتمالا هر عقل و منطقی به تغییر قیمت و شکل ارایه بنزین حکم می‌دهد و این‌که تصمیمی گرفته نمی‌شود همه از ترس تکانه‌های اجتماعی و تبعات مبهم در زندگی اقشار ضعیف است.
سوال جدی از تصمیم‌گیرندگان این است که اگر برای افزایش قیمت بنزین مصلحت‌سنجی‌هایی در سطح کلان کشور است، چرا مبارزه با قاچاق بنزین تشدید نمی‌شود؛ تجارت سیاهی که روزانه میلیون‌ها دلار سرمایه کشور را به غارت می‌برد. ممکن است پاسخ سریع و دم‌دستی برای این پرسش مرزهای طولانی کشور و سختی مبارزه با قاچاقچیانی باشد که از پیچیده‌ترین شیوه‌ها بهره می‌برند؛ اما متاسفانه باید اعتراف کنیم که درست است برای جلوگیری از قاچاق، جنگیدن در مرزها و شرایط سخت جغرافیایی خیلی مشکل است اما در دیگر عرصه‌ها هم اراده‌ای قوی دیده نمی‌شود. امروز با یکی از بزرگترین بحران‌های اقتصادی مواجهیم و دولت برای اداره کشور بیش از همیشه تحت فشار است؛ اما در همین حال فرارهای مالیاتی ادامه دارد و ارقام برق از چشم‌ها می‌پراند.  همین چند روز قبل بود که رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس خبر داد که بیش از 30 تا 40‌درصد مالیات قابل وصول در کشور به دلیل فرار مالیاتی به خزانه واریز نمی‌شود و این میزان درواقع  به معنی رقمی بالغ بر 90‌هزار‌میلیارد تومان فرار و معافیت‌ مالیاتی است؛ شوخی نیست. با 90‌هزار‌میلیارد تومان درآمد بیشتر بسیاری از مشکلات دولت کم خواهد شد اما به دلایل پنهان و آشکار امکان حمله به این فساد و گرفتن حق مردم وجود ندارد. این فرار و معافیت که مطمئنا بخش عمده آن به جیب افراد و مراکز سرمایه‌دار و پرقدرت می‌رود، در حالی اتفاق می‌افتد که کارمندان و معلمان و کارگران یعنی ضعیف‌ترین و محروم‌ترین اقشار جامعه ماه به ماه باید مالیات خود را بدهند. شاهدیم که دلال‌ها و بدهکاران بزرگ بانکی و حتی فوتبالیست‌ها و بازیگران پردرآمد سینما و بخشی از متخصصان کشور از دادن مالیات طفره می‌روند و از حفره‌های قانونی استفاده می‌کنند و فشار باز هم بیشتری به دهک‌های محروم وارد می‌شود.
مشکلات دولت و کشور قابل درک است اما کسانی که با توسل به این مشکلات هر روز به دنبال بالابردن هزینه‌ها و قیمت‌ها هستند تا کمبودهای خزانه جبران شود، به همه راه‌هایی فکر کنند که ساده‌تر و در دسترس‌تر است. گرفتن مالیات از دانه‌درشت‌ها و جلوگیری از قاچاق و بررسی این‌که دلارهای 4200 تومانی در ماه‌های گذشته به شکل رانت به جیب چه کسانی رفته است و نظارت بر این‌که پتروشیمی‌ها که از همه امتیازات استفاده می‌کنند، چرا سود حاصل از صادرات‌شان را به کشور وارد نمی‌کنند تا هر روز شاهد کاهش ارزش ریال نباشیم. از مجلس و دولت باید خواست به جای فشار آوردن بیشتر بر مردم به مفسدان و متخلفان و فراریان فشار بیاورند.