مرتبه چهارم: تصفیه عبادت از ترس عقاب

مراتب عبادت (7)
مرتبه چهارم: تصفیه عبادت از ترس عقاب
 
پس از آنکه در بخش‌های قبل، به سه مرتبه اول عبادت، اشاره کردیم و گفتیم که مطابق فرمایش امام رضا (ع) که می‌فرماید: «اوَّلُ عِبَادَةِ اللَّهِ مَعْرِفَتُهُ»1 شناخت، باعث پیدایش مراتب عبادت می‌شود، در این قسمت به مرتبه چهارم از منظر امام خمینی (ره) اشاره می‌کنیم. ایشان در آداب‌الصلوة، این مرتبه را چنین بر‌می‌شمارند: «مرتبه چهارم، آن است که عمل را تصفیه کند از خوف [و ترسِ] عقاب و‏‎ ‎‏عذاب‌ها ‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ جسمانی موعود [که خدا آنها را وعید داده است] و در مقابل [عبادتی که از این ترس، تصفیه شده است]، عبادت عبید [و بردگان] است؛ چنانچه در‏‎ ‎‏‎‎‏روایات [آمده] است و این عبادت [که عبادت بردگان است] نیز در نزد اصحاب قلوب، قیمتی ندارد و از‏‎ ‎‏نطاق [و چارچوب و محدوده] عبودیت «اللّه»، خارج است و در نظر اهل معرفت، فرق [نمی] کند که انسان‏‎ ‎‏عملی را [محقق] بکند، از خوف [و ترس] حدود و تعزیرات [و مجازات‌هایی که] در دنیا [متوجه انسان می‌شود] یا [اینکه آن کار را از ترس و] خوف عقاب و عذاب‏‎ ‎‏اخروی [انجام دهد و] یا برای رسیدن به زن‌های دنیایی [و] یا برای رسیدن به زن‌های بهشتی [آن کار را واقع کند، و این نیّت‌ها با هم فرقی ندارد] در‏‎ ‎‏اینکه هیچ یک [از آنها] برای خدا نیست.»2 حضرت امام سپس به این نکته اشاره می‌کنند که اگر کسی به‌خاطر چنین اموری، عبادتی را انجام دهد، البته عبادتش از نظر فقهی باطل نیست ولی این عبادت در نزد اهل معرفت بی‌ارزش است.3 در توضیح این مطلب در بخش‌های نخستین از این نوشتار هم اشاره کردیم که «صحت عبادت» از نظرگاه فقهی، به‌معنای «اسقاط تکلیف و عدم وجوب اعاده یا قضا» است، یعنی اگر عملی که آدمی انجام می‌دهد، به‌گونه‌ای باشد که شارع، از انسان نخواهد که آن را مجددا انجام دهد، نظام فقهی، آن عمل را صحیح می‌داند، ولی در نگاه اهل معرفت، عبادت صحیح آن عملی است که باعث عروج روح و تعالی نفس می‌شود و در یک کلام انسان را «بهتر» می‌کند. به همین جهت است که آدمی هرگز نباید در بند تکالیف فقهی بماند و همواره باید توجه داشته باشد که دستورات فقهی، میزان حداقلی از تکالیف است و به تعبیری این تکالیف، یک قانون عام است که برای «عموم جامعه» صادر شده و بالاتر از آن، دستورات اخلاقی است که «دین» به‌عنوان راه تعالی، پیش روی انسان‌ها نهاده است. به‌عنوان مثال، اگر کسی در جان خود، «حسد» می‌ورزد، در نظام فقهی، تا وقتی که با زبان و یا کردار خود آن را آشکار نکرده است، عقاب نخواهد شد ولی آدمی باید سعی کند با پیشه‌کردن دستورات اخلاقی، این رذیله را از جان خود پاک کند و الا مسیر سعادت را به‌طور کامل نپیموده است. همین نکته است که در زبان روایت‌های ما، حد فاصل بین عبادت بندگان و تاجران با عبادت آزادگان، معرفی شده است (چنانکه در بخش قبل به برخی از این روایات اشاره کردیم) در همین‌باره مناسب است به این کلام امیرالمومنین(ع) اشاره کنیم که می‌فرماید: «هر کس شرایط عبودیت را به‌جای آورد [که مهم‌ترین آن خالص‌کردن نیّت است] سزاوار آزادی است.4 البته در این‌جا لازم است به نکته‌ای اشاره کنیم و آن تفاوت بین «ترس از خدا» و «ترس از عذاب‌های جسمانی» است. «ترس از خدا» که در تعابیر دینی ما بیشتر با عنوان، «خشیّت» از آن یاد می‌شود، «ترس همراه با تعظیم» است و اختصاص به کسانی دارد که از خدای سبحان شناخت دارند. چنانکه قرآن می‌فرماید: «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»5 (از بندگان خدا تنها دانايانند كه از او مى‏‌ترسند) و لذا هرچه شناخت بیشتر شود تعظیم بیشتر می‌شود و در نتیجه، خشیت فزونی می‌گیرد. این واژه در قرآن بسیار مورد اشاره است چنانکه در جایی اصل نزول قرآن را برای دارندگان این قسمت می‌داند: «إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَى»6 (جز اينكه براى هر كه مى‏‌ترسد پندى باشد) به همین جهت می‌توان گفت «خشیت»، آن نوع ترسی است که آدمی در اثر مواجهه با «عظمت لایتناهی» در خویش می‌یابد، و بیشتر ناشی از آن است که آدمی خویش را در مقابل آن بزرگ، هرچه کوچک‌تر می‌یابد، ولی «خوف» بیشتر از جهل است و به جهت فرار از مصیبتی است که ممکن است گریبان آدمی را بگیرد.به عبارت دیگر « خشیت»، ناشی از تحیّر است و لازمه آن در مراتب بالاتر، «ندیدن خود» و «گم‌شدن در عظمت معبود» است، در حالی‌که آنچه در خوف و ترس وجود دارد، تماما «دیدن خود» و تلاش برای رهایی «خود» از رنج و عذاب است، پس در خشیت، «نفس» گم می‌شود و در خوف، «نفس» به‌صورت مستقل باقی می‌ماند و محور تصمیم‌گیری است و باز از زاویه دیگر می‌توان گفت «ترس از خدا» در نگاه عالمان راستین، «ترس از دورشدن از خدا» است و چنین است که عاشق از هجران معشوق بیش از هر چیز دیگر در عالم می‌ترسد. دقیقا به همین جهت است که در روایتی از امام صادق(ع) می‌خوانیم که حضرت از تورات نقل می‌کند که خدا به بندگان می‌گوید: «ای فرزند آدم، خود را برای عبادت من فارغ کن، تا قلب تو را از ترس خود پرکنم»7 درباره ترس از خدای سبحان در نوشتار بعد بیشتر سخن خواهیم گفت.


پی‌نوشت:
1. عیون اخبارالرضا، ج1، ص150. 2.آداب‌الصلوة، ص204. 3. همان. 4.غرر الحکم/8529. 5. فاطر/28. 6. طه/3. 7.میزان‌الحکمه، ج7، ص3412.