فراتر از یک هشتگ

نمادها و آیین‌‌های مذهبی در آینه روزگار
هرچند هرگونه عمل دینی در نهایت معطوف به ایمانی درونی نسبت به دایره مقدسات و ارزش‌های پذیرفته شده توسط فرد دیندار تعریف می‌شود اما نمادها و آیین‌‌های جمعی دینداری را می‌توان نخستین مرحله ورود امر دینداری به دایره نقش‌آفرینی‌‌های اجتماعی و سیاسی حساب کرد. نسبت داشتن عمده میراث تاریخی جوامع با ادیان و نوع دینداری ساکنان‌شان گواهی روشن از این امر است. برای مثال نسبت معماری عمده تمدن‌ها با ادیان‌شان نسبتی غیرقابل انکار است که نشان‌دهنده نفوذ امر دینداری به عینی‌‌‌‌‌ترین جلوه‌‌های زیست جمعی همچون معماری و ساخت‌وساز است. «آنتونی گیدنز» جامعه‌شناس معاصر نیز در این‌باره معتقد به آن بود که «اساسی‌ترین تحولات فکری از جمله تصور زمان و مکان نخستین بار بر حسب مقولات مذهبی تعریف شد. برای مثال مفهوم زمان در آغاز از شمارش فواصل موجود بین مراسم دینی به‌وجود آمد». نفوذ یافتن این نمادها و آیین‌ها در دین اسلام و مذهب شیعه نیز باعث شده اصلی همچون «تقیه» که باعث پنهان‌‌سازی اعتقادات دینی و تظاهر نکردن عمومی به آیین‌‌های مذهبی است، جز در مواردی معدود هرگز جایز شمرده نشود. نقش نمادها در زنده نگاه داشتن این پویایی دینی موجب شده در اکثر اوقات نهضت‌آفرینی دین را با نمادهای مذهبی آن و آیین‌‌‌هایی که جنبه‌ای جمعی دارند بشناسند. مثال پیروزی انقلاب اسلامی و تکثر نمادهای دینی که تقریبا تمام ساحت‌‌های یک مبارزه سیاسی- اجتماعی را فتح کرده بود، نشانه‌ای گویا از این موج‌آفرینی اجتماعی در سایه غلبه یافتن نمادهای دینی است. توصیه به برگزاری عباداتی همچون نماز به شکلی جمعی در نماز جماعات و جمعه، شکل گرفتن عزاداری‌ها و جشن‌‌های مذهبی در شکل و شمایلی جمعی همچون ماه محرم، موسم حج به‌عنوان بزرگ‌ترین گردهمایی مسلمانان در زمان و مکانی واحد و مصادیقی از این دست همواره نشانه و جلوه‌ای از تبدیل شدن امر فردی دینداری به آیینی نمادین و جمعی بوده است. تجربه عمده سرکوب‌‌های مذهبی قرون اخیر چه در داخل و چه خارج از کشورمان بخوبی گواه آن بوده که همواره در نخستین گام برای تضعیف نهضت و جنبش‌‌های دینی مانع از بروز و ظهور یافتن آیین‌‌های مذهبی (ممنوعیت برگزاری مجالس عزاداری در دوره رضاخان و نماز جماعت در مسجدالاقصی توسط رژیم صهیونیستی) و نمایش نمادهای دینی (قانون ممنوعیت حجاب) شده‌‌‌‌اند، گویی که اجماعی پذیرفته شده در این باب وجود دارد که انزوا یا نقش‌آفرینی هر دین در گرو قوت و ضعفش در پیاده‌‌سازی نمادها و آیین‌‌های جمعی آن بوده است.
رمضان؛ عبادتی فردی یا آیینی اجتماعی
شاید یکی از ابتدایی‌‌‌‌‌ترین سوالات در مطالعه جامعه شناختی «ماه مبارک رمضان» ابهام در جنبه فردی یا جمعی پدیده روزه‌داری باشد. وجود مجادلاتی که هرکدام به ظن آنکه باید حقوق روزه‌داری در سطح فردی یا جمعی رعایت شود، روشن‌‌‌‌‌ترین مثال از این مساله است که هر ساله و در آستانه آغاز این ماه بخشی از گفت‌وگوهای اجتماعی را پوشش می‌دهد. با تمام این اوصاف آنچه غیرقابل انکار به نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌آید آن است که ماه رمضان حداقل در جامعه ایران دارای کمترین جنبه «آیینی» و تقریبا فاقد «نماد» است. یک قیاس ساده میان ماه رمضان به‌عنوان ماهی برای روزه‌داری با ماه محرم به‌عنوان ماهی برای عزاداری گذشته از ماهیت تفکیک‌شده هرکدام گویای این نکته است که اساسا ماه رمضان و عمل روزه‌داری در جامعه ایران فاقد کمترین آیین‌‌های جمعی بوده و در بستر یک عمل فردی خود را معنا کرده است، در چنین شرایطی تنها جنبه اجتماعی این ماه نیز که در قالب مبارزه با روزه‌خواری خود را نمایان می‌کند، واجد جنبه «سلبی» بوده که باعث شده روزه‌داری در جامعه ایران خود را به هیچ شکل ایجابی در یک فضای اجتماعی بازنمایی کند. در این میان تجربه بخش قابل توجه کشورهای اسلامی در متمایز بودن جشن «عیدفطر» به‌عنوان مهم‌ترین عید سالانه‌شان که به‌علت وجود عید باستانی نوروز و ریشه چندین هزار ساله آن امکان برقراری در جامعه ایران را ندارد باعث شده جشن پایان این ماه در آن جوامع جلوه‌ای جمعی به آیین رمضان ببخشد.


محدود شدن روزه‌داری به حوزه‌ای خصوصی که شامل حرمت خوردن و نوشیدن در حد فاصل اذان صبح و اذان مغرب است و همچنین برگزاری افطاری در محیط خصوصی خانواده باعث شده ماه مبارک رمضان به‌رغم حوزه گسترده خود هیچ‌گاه در جنبه‌ای آیینی و نمادین نفوذ چندانی از امر دینداری در ساحت اجتماعی (حداقل در ایران) نیابد و بیشتر به‌عنوان یک عمل فردی خود را جلوه‌گر کند، به زبان ساده هر قدر که در امر نماز جنبه «جماعت» آن خود را تبدیل به امری اجتماعی در طول تاریخ و تمدن ملل کرده است اما روزه به‌عنوان عملی «فرادی» محدود به حوزه خصوصی روزه‌داران مانده است که در حداکثری‌‌‌‌‌ترین حالت با جنبه‌ای سلبی در جهت مبارزه با روزه‌خواری خود را در سطحی اجتماعی جلوه‌گر کرده است و این فردی شدن روزه‌داری در درازمدت باعث شده رمضان بیشتر به‌عنوان ماهی در جهت تزکیه فردی شناخته شود و کمتر اثری دال بر یک آیین جمعی که همه را درگیر خود کند، در جامعه ما به‌ وجود نیاورده است.
از دین اجتماع تا اجتماع دینی
آنچنان که تا به اینجا گفتیم آنچه حد واسطی از دینداری و پایبندی به شریعت و تبدیل شدن دینداری به نهضت اجتماعی و سیاسی محسوب می‌شود جنبه «آیینی» و «نمادین» دینداری است که با توانایی بسیج‌کنندگی توده‌ها و نفوذ به ساحت‌‌های عیان زیست اجتماعی باعث می‌شود رفتار دینی مبدل به جلوه‌ای از تغییر رویکرد کلان شود. تجربه گردهمایی‌‌های دینی و تبدیل شدن آیین‌‌های مذهبی به جنبش‌‌های اجتماعی و سیاسی در قالب پدیده‌‌‌هایی همچون «راهپیمایی اربعین» باعث شده این آیین‌ها تبدیل به سرمایه‌‌های اجتماعی و معنوی در جریان حرکت نهضت‌ها و جنبش‌‌های دینی در سال‌های اخیر شود. با این نگاه تقریبا می‌توان اینگونه قضاوت کرد که حداکثری‌‌سازی ظرفیت‌‌های دینی در گرو تبدیل کردن رفتار دینی به آیین‌‌های جمعی و نمادین و همچنین عبور از پوسته فردمحور دینداری است. در سطحی نظری حتی می‌توان اینگونه اندیشید که سکولاریسم میوه اندیشه «فردی کردن دینداری» و ایستادن مقابل جنبه‌‌های جمعی و سیاسی دینداری است که در پوشش آیین‌‌های جمعی و نمادین خود را نشان می‌دهد. تفسیر دینداری به عاملی «صرفا» در جهت تزکیه فردی و محدود کردن آن به حوزه خصوصی افراد و چشم‌پوشی نسبت به ظرفیت بالقوه اجتماعی این آیین‌ها باعث می‌شود در نهایت با نفی اجتماعات دینی به تفسیرها و رسالت‌‌های اجتماعی دین نیز چندان توجهی نشود.
تهی شدن رمضان به‌عنوان یک پدیده گسترده عبادی که فاقد نماد و نمود اجتماعی است باعث شده تفسیرهای کلی از این ماه آن را در زمره جنبه‌‌های فردی دینداری قرار داده و باعث شود کمتر توجهی به جنبه‌‌های اجتماعی آن نشود. عینیت یافتن روزه‌داری در حوزه خصوصی زندگی و حتی نمود دادن آن به محیط‌‌های صرف خانوادگی در نهایت مسیر را به سمت و سویی می‌برد که هر آنچه در این قالب شکل می‌گیرد نیز فاقد توانایی در ظهور و بروز دادن به ارزش‌‌های دینی تفسیر شود. اجتماعی کردن جنبه‌‌های معنوی روزه‌داری به‌عنوان واجبی مشترک بر مسلمانان وابسته به آن است که نماد و نمود این عمل خود را در قالب آیین‌‌های اجتماعی جلوه‌گر کند. انداختن نگاهی ساده بر روند آیین شدن عزاداری‌‌های مذهبی به شکلی عیان نشانی از این حقیقت دارد که در جریان این آیین‌‌سازی آنچه اهمیت دارد تبدیل کردن بخش عینی یک ارزش ذهنی در قالب عملی جمعی است، فی‌الواقع تا زمانی که این افراد تعهد خود را در جلوه عینی یک رفتار مذهبی تعریف نکنند آن رفتار تبدیل به یک آیین نمی‌شود.
افطاری‌‌های ساده عمومی؛ ضدرفتاری علیه وضع موجود
مساله لزوم گسترش افطاری‌‌های ساده برخلاف افطاری‌‌های تجملی و همچنین تاکید بر جنبه عمومی برخلاف تعدد محافل خصوصی در این امر را که در چند سال اخیر توسط رهبر معظم انقلاب مورد تاکید قرار گرفته است می‌توان به‌عنوان پیش‌فرضی در جهت کیفیت آیینی بخشیدن به رفتار مذهبی در ماه مبارک رمضان دانست. تبدیل کردن 2 گزاره «تجملی» و «خصوصی» به «ساده» و «عمومی» دقیقا نخستین گام در این عرصه محسوب می‌شود که بر اساس آن می‌توان اینگونه صورت مساله را تعریف کرد که فراتر از جنبه سلبی و اجتماعی مبارزه با روزه‌خواری تبدیل کردن روزه‌داری به آیینی جمعی که خود را در قالب یک منظر بیرونی و ایجابی معنا می‌بخشد، باعث می‌شود ظرفیت آیینی و نمادین این ماه بیش از پیش اهمیت یابد. تعریف شدن رسالت دینداری در جهتی که نمودی عینی یابد باعث می‌شود رفتارهایی از این دست در یک ظرف زمانی بلندمدت فضای اجتماعی را به سمت یک همگرایی در پاسداشت از ارزش‌های معنوی رهنمون کند. تفسیر رهبر انقلاب از این حرکت به حرکتی که «دارای تأثیرات شگرف فردی و اجتماعی است که کمترین آن ایجاد روحیه‌ گذشت و ایثار و توجه به دیگران و به مرور ساخت شهری بر مبنای شاخص‌های یک شهر اسلامی است؛ شهری که در آن، روابط اجتماعی افراد بیش از هر چیز دیگری بر مبنای «دین» و آموزه‌های دینی است» شاهد مثالی روشن از این مساله است که عینیت یافتن این اقدام در جهت تبدیل روزه‌داری به یک آیین جمعی واجد نمود است. گسترش فرهنگ افطاری ساده در معابر عمومی هرچند که در قالب یکی از صدها پویش اینترنتی آغاز به کار کرد اما در یک نگاه درازمدت نیز می‌توان به آن به‌عنوان یک پدیده اجتماعی نوظهور در جهت تبدیل کردن روزه‌داری در قالب یک فرهنگ آیینی نگریست؛ رفتاری که بروز عینی یک عمل دینی را از حوزه صرفا خصوصی خارج کرده و وارد عرصه‌ای اجتماعی می‌کند. ما به ازای عینی یافتن روزه‌داری در فضای شهری و محلی هر چند نتواند در مرحله نخستین چیزی بیش از یک پذیرایی صرف باشد اما باعث می‌شود این ماه و تعهد دینی به اعمال آن خود را در قالب یک فرهنگ نمادین تعریف کند. برای مثال هر چند که صرف «حرکت» به‌عنوان یک نماد در موسم اربعین شناخته می‌شود که نشانی از حرکت شیعیان به سوی امام‌شان و بیعت با او را دارد اما عمده ظرفیت‌‌های نمادین این حرکت حاصل از ظهور و بروز خدمت‌رسانی شیعیان نسبت به یکدیگر در این مسیر است. تبدیل رمضان به ماهی که جنبه آیینی آن، روزه‌داری را فراتر از عملی فردی تبدیل به رفتاری اجتماعی می‌کند نیز می‌توان در این قالب گنجاند.