روزنامه آرمان امروز
1398/02/22
اروپا بداند بيانيه دادن عمل به تعهدات نيست
با توجه به عدم تعهد طرفهای مذاکرهکننده با ایران، تهران میبایست چه استراتژی مشخصی را در قبال برجام در پیش گیرد؟ همچنین با توجه به بیانیه شورای عالی امنیت ملی در خصوص طرفهای باقیمانده در برجام، تهران چه اهدافی را دنبالکرده و سناریوی مشخص جمهوری اسلامی ایران در قبال برجام چیست؟کاهش و یا توقف برخی از حوزههای همکاری ایران در چارچوب برجام، مورد انتظار بود که طی روزهای گذشته اعلام شد. تهران بارها اعلام کرده که توافق هستهای مانند هر توافق دیگری دو یا چند طرف دارد و شرط لازم برای موفقیتآمیزبودن آن، پایبندی و مسئولیتپذیری تمامی طرفها است. رژیم آمریکا که همواره نشان داده از واژهها و مفاهیمی چون توافق، پیمان، پایبندی، تعهد و مسئولیتپذیری، هیچ نمیفهمد. انتظار از سایر طرفهای غربی و اروپایی این بود که به عهد خود در جبران تبعات خروج و خباثت طرف آمریکایی وفا نموده و از فرصت فوقالعاده و یکسالهای که طرف ایرانی به آنان داد، حداکثر استفاده را کنند؛ آن هم نه از بابت لطف به ایران بلکه از بابت انجام وظیفه برجامی و همچنین برای نجات توافقی که خود بارها درباره اهمیت سیاسی و بینالمللی آن سخن گفتهاند و به لحاظ امنیتی و عدماشاعه آن را حیاتی، توصیف کردهاند. کشورهای اروپایی با صدور بیانیههای متعدد، همواره بر حمایت خود از برجام تاکید کردند و در دیدارهای خود با مقامات کشورمان نیز بر آن اصرار ورزیدند و وعده یافتن راهحلهای مناسب را دادند. اروپا اما هیچگاه از این حد جلوتر نرفت و بعضا مواضعی را اعلام کرد که در تناقض با تعهدات برجامی آنان بود. نتیجه آن شد که حسن نیت، صداقت، اعتماد و اعتبار اروپا در حفظ و حراست از یک توافق مهم چندجانبه بهطور کامل زیر سوال رفت و راهی برای طرف ایرانی بهعنوان تنها طرف کاملا پایبند به تعهدات باقی نماند جز آنکه ادامه این مسیر را مورد تجدیدنظر جدی قرار دهد. آنچه از سوی آقای رئیسجمهور در توقف برخی از همکاریها ارائه گردید، تنها یک تلنگر کوچک آن هم در قالب و چارچوب برجام و با قابلیت بازگشت است. طبیعی است اگر طرف اروپایی برخلاف فرصتسوزی یکسال گذشته، از این فرصت ۶۰روزه استفاده نماید و تعهدات خود را اجرایی کند و موانع موجود بر سر راه ایران را بهویژه در حوزه فروش و صادرات نفت و معاملات بانکی و مالی بردارد، میتوان به ادامه حیات برجام امیدوار بود؛ در غیراین صورت راهی برای ایران جز آنچه در مصوبه شورایعالی امنیت ملی آمده، باقی نخواهد ماند.
جان بولتون اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن به منطقه خاورمیانه را با هدف ارسال پیامی واضح به ایران مبنی بر اینکه هر گونه حمله به منافع آمریکا یا متحدانمان با شدت عملی بیامان مواجه خواهد شد خواند. هدف مشاور امنیت ملی کاخ سفید از چنین تهدیداتی در شرایط کنونی چیست؟
آنچه از اخبار موثق بهدست آمد این بود که برنامه حرکت این ناو از مدتها پیش طراحی شده بود و هیچارتباطی با تحولات اخیر سیاسی و بینالمللی نداشته است. آقای بولتون که هر از گاهی بخشی از مزد خشونتطلبی و تروریستپروری خود را از فرقه تروریستی منافقین دریافت میکند، میخواست از این فرصت نیز برای اشاعه یک بلوف بیمعنا و تحریکآمیز علیه ایران استفاده کند که چنین توفیقی را نیافت و روشنگری برخی از اصحاب رسانهای و سیاسی موجب گردید وی بار دیگر از موضع خود عقب نشسته و برای انحراف افکار عمومی جهان، سناریو و چارهای جدید بیندیشد.
پس از کودتای نافرجام در ونزوئلا برخی از مقامات آمریکایی از جمله تام کاتن، سناتور جمهوریخواه ایالات آرکانزاس در حساب توئیتریاش مدعی شد که «چین، کوبا، روسیه و ایران بزرگترین مدافعان نیکولاس مادورو هستند. آنها نیرو و سلاح جهت کشتن مردم ونزوئلا به آن کشور گسیل داشتهاند.» هدف کاتن از متهمکردن ایران چیست؟
آمریکا و متحدان آن بهدنبال اهداف خاصی در ونزوئلا بوده و هستند و نهایت تلاش خود را با هدف سرنگونی دولت قانونی آن کشور انجام دادند. در ادامه این تلاشها به انجام یک کودتا دل بستند که در این مرحله نیز بهدلیل محاسبات خودخواهانه و غلط خود به نتیجه دلخواه نرسیدند. از آنجا که دولت آمریکا قصد ندارد به نقش مردم و حمایت نیروهای نظامی ونزوئلا در شکست این کودتا اعتراف کند، طبیعی است که بخواهند عامل شکست خود را در خارج از مرزهای این کشور معرفی نمایند. ایران، همواره یکی از گزینههای اصلی برای متهمشدن از سوی رژیم آمریکا و همپیمانان وابسته به آن بوده است. در قضیه ونزوئلا البته بیش از ایران، روسیه نیز متهم به دخالت در شکست این تلاشها شده است. آنچه جمهوری اسلامی بارها در قضیه ونزوئلا و پیش از آن در قضایای کشورهای منطقه مانند سوریه و یمن مطرح نموده و بر آن پای فشرده، احترام به رأی و نظر مردم آن کشورها، ضرورت یافتن راهحلهای مسالمتآمیز داخلی و مبتنی بر گفتوگو و عدم دخالت خارجی بوده است. بر عکس، این آمریکاییها و همپیمانان غربی و منطقهای آنها بودهاند که علیه دولتهای قانونی اقدام کرده، رأی و نظر مردم و حق آنان را در تعیین سرنوشت خویش پایمال کرده و با بدترین شیوههای تروریستی و ضدمردمی ثبات و امنیت آنان را برهمزده و فهرست بلندی از جرم و جنایت و ویرانی را رقم زدند.
با توجه به پیشنهاد دکتر ظریف مبنی بر تبادل زندانیان چرا طرف آمریکایی هیچپاسخی به این پیشنهاد وزیر امورخارجه کشورمان نداده و در مقابل بهصورت یکطرفه وزارت خارجه ایالات متحده خواستار آزادی آمریکاییهای زندانی در ایران شده است؟
حداقل دو نکته در واکنش طرف آمریکایی در قبال این پیشنهاد روشنتر شد؛ یکی زورگویی و تمامیتخواهی و دنبالکردن فرمول برد ـ باخت در حوزههای مختلف. موضوع دوم، توخالیبودن شعارهای انساندوستانه آمریکایی و اینکه مسائل انسانی و حقوق بشری، تنها بهعنوان ابزاری در دست ناپاک آنان برای رسیدن به اهداف آلوده سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد.
برخی از کارشناسان بر این نظر هستند که ایالات متحده آمریکا با قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی در درجه اول بهدنبال مهار قدرت دفاعی کشور و در درجه دوم بهدنبال حمله نظامی احتمالی به ایران هستند. آیا از دیدگاه شما اینگونه است؟
آمریکا با این اقدام خود یکی از ارکان مهم نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده؛ نهادی که در دفاع از تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و تامین امنیت کشور و همچنین در شکست و سرکوب تروریستهای جنایتکار داعش که دستپرورده و رشدیافته در دامان مثلث نکبت سعودی - صهیونیستی - آمریکایی بودهاند، نقش اساسی و حیاتی داشته است. بغض و خباثت آمریکا در این ماجرا کاملا مشهود است. هدف رژیم آمریکا البته اعمال فشار و نیز مهار سپاه است، اما از آنجا که اتکای اصلی این نهاد در دستیابی به اهداف خود بر بنیانها و منابع داخلی بوده و هست، آمریکا توفیقی در این زمینه نخواهد داشت. درباره امکان حمله نظامی، محاسبات رژیم آمریکا، هم در دوران دموکراتها که مرتبا از روی میزبودن این گزینه سخن میگفتند و هم در دوره کنونی آقای ترامپ و تیم افراطی جنگطلبش، با توجه به آنکه قدرت ویرانگر بازدارنده جمهوری اسلامی به شکلی نیست که آنان را به هوس افتادن در باتلاق ذلت و مرگ جدیدی در این منطقه بیندازد؛ گرچه آمادگی و هوشیاری نیروهای دفاعی کشور در مقابل دشمن همواره مهمترین اصل اساسی دفاعی بهشمار میرود. این اقدام حماقتآمیز آمریکاییها البته پیامدهای مثبت متعددی هم در داخل داشت که از جمله مهمترین آنها میتوان به تقویت وحدت و یکپارچگی ملی، اتحاد و همدلی بیشتر میان ارتش و سپاه پاسداران، محبوبیت چشمگیر و نیز افزایش پشتیبانی ارکان مختلف نظام و قوای سهگانه از سپاه، اشاره کرد.
دکتر ظریف طی روزهای گذشته صراحتا اعلام کرد که اروپا حتی یکدرصد هم به تعهدات برجامیاش در قبال ایران عمل نکرده است. بهنظر شما آیا این اراده از جانب اروپا برای عملیساختن تعهداتش نسبت به تهران وجود دارد؟
در حال حاضر قرینه و نشانهای از قوت اراده اروپا در این زمینه مشاهده نمیکنیم. اروپا اگر غیر از صدور بیانیهها، کمترین ارادهای از خود در حوزه اقدام و عمل به تعهداتش نشان میداد، نتیجه امروز آن قطعا با حقیقتی که آقای دکتر ظریف از آن پرده برداشتند، بسیارمتفاوت بود.
هدف از تحریمهای نفتی ضدایرانی ایالات متحده چه بوده و آمریکاییها تا چه زمانی میتوانند این تحریمها را حفظ کنند؟
آنچه از مواضع رسمی و اعلامی مقامات آمریکایی و همچنین اقدامات علنی آنان برمیآید، هدف آنان از تحریمهای گوناگون از جمله تحریمهای نفتی و ادعای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، اعمال فشار حداکثری بر نظام جمهوری اسلامی، دولت و ملت ایران است تا آنان را وادار نمایند از استقلال سیاسی، منافع ملی و حق تعیین سرنوشت و سایر حقوق طبیعی و اولیه خویش دست برداشته و تسلیم زورگوییها و مطالبات و مطامع خبیثانه رژیم آمریکا شوند. رفتار آمریکا با رژیم سعودی نمونهای از این دست است. تسلیم محض، تحقیر حداکثری و ذلت بیانتها، توهمی است که آمریکا در قبال ایران نیز بهدنبال آن است و بهویژه از زمان به قدرت رسیدن ترامپ و تیم افراطیاش، تحقق آن را پی گرفته، اگرچه تاکنون هیچ دستاوردی برای ترامپ جز بیاعتباری و خفت در عرصه بینالمللی و افکار عمومی جهان نداشته است. اما پاسخ به این سوال که آیا ترامپ در اعمال تحریمهای نفتی موفق خواهد شد، قطعا منفی است، چرا که ایران چندسالی تحت تحریم ظالمانه و غیرقانونی نفتی توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحریمهای یکجانبه آمریکا و تحریمهای اتحادیه اروپا قرار داشت و با وجود موانع و مشکلات، توانست به میزانی که مطلوب و مورد نیاز خود بود، نفتش را صادر نماید. اکنون با توجه به تجربه سالهای گذشته، ایران راه و روشهای مناسبتری را برای صادرات نفت خود روی میز دارد. علاوه بر آن در شرایط کنونی جهانی، اعمال تحریم نفتی علیه کشورمان از آن پشتوانه قبلی نیز برخوردار نیست. بنابراین در شرایط کنونی ایالات متحده آمریکا نه توان به صفر رساندن صادرات نفت کشورمان (آنچنان که مدعی است) را دارد و اگر به فرض محال چنین کند نه توان ادامه آن را (بهخاطر هزینههایی که بر خود و سایر کشورها و بازار جهانی نفت از این طریق تحمیل میکند) برای مدت طولانی خواهد داشت. در کنار این مسائل، آمریکا و دوستان و تحریککنندگان منطقهای آن مانند رژیم سعودی و امارات باید هشدار مقامات ایرانی مبنی بر اینکه اگر کشورمان نتواند نفت خود را صادر کند، اجازه صدور نفت در منطقه را به کشوری نخواهد داد، جدی گرفته و در محاسبات و خیالپردازیهای خود مورد توجه قرار دهند.
با توجه به سخنان و مواضع ادعایی مقامات کاخ سفید در روزهای اخیر از ترامپ گرفته تا پمپئو و بولتون مبنی بر انجام مذاکره با ایران، از میان سناریوهای جنگ و مذاکره، سناریوی مشخص کاخ سفید در قبال تهران چیست؟
سناریوی جنگ، آنطور که آمریکاییها حتی جنگطلبان افراطی و آتشافروزانی مانند بولتون ادعا میکنند و پیام دادهاند، هدف و سناریوی مورد نظر آنان نیست؛ گرچه نه به ادعای آنان و نه با پیام آنها نمیتوان و نباید اعتماد کرد و حفظ هوشیاری و آمادگی در مقابل این گروه نابخرد و افراطی، شرط عقل است. اما واقعیت هم حکایت از همین مطلب یعنی در اولویت نبودن سناریوی جنگ برای آمریکاییها دارد، چرا که اولا، امروزه در میان کشورها و جامعه بینالملل هیچکشوری (با چشمپوشی از دو سه کشور کینهتوز و خام منطقهای و رژیم عاجز صهیونیستی) نهتنها از سناریوی نظامی رژیم آمریکا علیه ایران حمایت نمیکند بلکه در حوزههای گوناگون با کاخ سفید در اختلاف و کشمش هستند. زمینهسازی و اجماعسازی در عرصه بینالملل برای این هدف شرارتآمیز و پرهزینه امکانپذیر نیست. دوم اینکه، آقای ترامپ بیش از هر کس میداند که سیاستهای جاهطلبانه و نظامیگرایانه آمریکا در سالهای گذشته و جنگافروزی آنان در غرب آسیا و خاورمیانه نه تنها هیچدستاوردی نداشته بلکه به قول آقای ترامپ، هفتهزارمیلیارد دلار هزینه بر ملت آمریکا تحمیل کرده و حاصل آن سفر شبانه، غافلگیرانه، چراغ خاموش و پر ترس و اضطراب رئیسجمهور آن کشور به عراق است. بسیاری از تصمیمسازان و دستاندرکاران مسائل امنیتی و اطلاعاتی آمریکا نیز نظری مشابه دارند. سوم اینکه، نقاط شدیدا آسیبپذیر رژیم آمریکا و دو سه رژیمی که در منطقه هر از گاهی سر از پستوها درمیآورند و با شعارهای توخالی خشونتگرایان پیرامون آقای ترامپ همنوایی میکنند، در منطقه آنقدر فراوان است که اگر با حماقت آنها آتشی برافروخته شود، هر لحظه باد و توفان آن را بهسمت این نقاط هدایت میکند. چهارم اینکه، تجربه منطقهای و جهانی بهخصوص در دوران دفاع مقدس نشان داده که ایران آغازگر جنگی نخواهد بود اما در دفاع و تحمیل شکست و سرنوشت ذلتبار به دشمن خبیث و کینهتوز لحظهای تردید و درنگ نخواهد کرد. پنجم اینکه، قدرت بازدارندگی و دفاع موشکی جمهوری اسلامی هیچشبههای برای دشمنان باقی نگذارده که کوچکترین خطا و حماقت احتمالی آنان، پاسخی سریع و ویرانگر بهدنبال خواهد داشت. موارد فوق از جمله مواردی است که امکان اقدام آمریکاییها را برای انتخاب سناریوی نظامی و جنگی علیه ایران بهشدت کاهش میدهد. اضافه بر این موارد ، نفرت عمومی و فراگیر ملت ایران از رژیم آمریکا بهویژه در دوره ریاست آقای ترامپ و همچنین وحدت و انسجام آنان در حمایت از نیروهای مسلح کشور همچون سپاه و ارتش، بیش از هر عامل دیگری در افزایش قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی تاثیرگذار است. نکاتی که عرض شد بهمعنای نادیدهگرفتن حماقت دشمن و یا ضعیفشمردن توانمندیهای آنها نیست که این خود بزرگترین خطای راهبردی است؛ حفظ هوشیاری و آمادگی و همچنین اجتناب از ارتکاب اشتباه در محاسبات ، تنها راه اصلاح این خطاست. گزینه مذاکره نیز منتفی است، چراکه طرف مذاکره، آمریکاست که نهتنها در قضیه برجام بلکه در قبال سایر پیمانهای بینالمللی نیز رفتاری کمابیش مشابه داشته و سقف بیاعتمادی را شکافته است. آقای ترامپ نشان داده که به هیچقاعده و قانونی پایبند نیست و رفتار و گفتار او نیز فاقد هرگونه اعتبار و ارزشی است. در حال حاضر جامعه جهانی بهمعنای واقعی کلمه، کمترین اعتباری برای مقامات کاخ سفید قائل نیستند و این امر از دلایل اصلی انزوای این کشور در محافل و مجامع بینالمللی است. صرفنظر از این مطلب موضوعاتی که وی و همفکران او که در مصدر قدرت و ریاست هستند برای مذاکره با ایران مطرح میکنند، موضوعاتی است که به امنیت ملی، قدرت بازدارندگی و دفاعی کشور و هویت ملی و اسلامی مردم ایران مربوط میشود که اساسا نه با رژیم آمریکا و نه با هیچکشور و قدرت دیگری قابل مذاکره و بده بستان نیست. نکته آخر اینکه آمریکا با اعمال فشارهای حداکثری ضدانسانی در راستای تروریسم اقتصادی ضد ملت ایران گام برمیدارد. وی قصد دارد جمهوری اسلامی ایران را به زانو درآورد و با ذلت و حقارت وادار به مذاکره نماید و به تسلیم بکشاند؛ گرچه این، آرزو و توهمی بیش نیست و یقینا همراه با صاحب آن دفن خواهد شد اما رویکرد واقعی ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی چنین بوده است.
سایر اخبار این روزنامه
ديپلماسي تلفني ترامپ
فهرست صادركنندگان متخلف را منتشركنيد
اروپا بداند بيانيه دادن عمل به تعهدات نيست
موجدومآسيبهايطبيعي در راه است...
قواره کوچکهای میلیاردی
ظهور جريان سوم با رويگرداني از چپ و راست
افطاری روحانی با فعالانسیاسی
۳۰میلیارد دلار ارز صادراتی، به خانه برنگشت
شکایت ۴ وکیل از آیت الله آملی لاریجانی
همه به اين راهحل رسيدهايم
آیا مسیر لغزش آرام به سمت جنگ آمریکا-ایران را میتوان متوقف کرد؟
یاد د اشـتهـای اخـتصـاصـی
تصفیه دل و دوری از ریا (۴)
چرا دولت سخنگو ندارد؟
مطالبات از دولت با اختیارات همخوانی داشته باشد