تار و پود «شاهنامه»

مریم ترسول - استاد علی ذریه حبیب، هنرمند قالی باف تبریزی که سال هاست ساکن شهر امام هشتم(ع) شده، با پایان بافت قالی«شاهنامه فردوسی»، بافت دو قالی «شاعران ایران» و «کوچ» را به صورت همزمان شروع کرده است. این هنرمند صاحب نام کشورمان که به تازگی گواهی نامه درجه یک رشته قالی بافی، معادل مدرک دکترای دانشگاهی را از شورای عالی انقلاب فرهنگی کسب کرده، همواره به دنبال خلق آثاری فاخر و بی نظیر برای ماندگاری نام فرش ایرانی بوده و در شروع صحبت های خود می گوید: هیچ کدام از این افتخارات باعث نمی شود که خودم را استاد بدانم، من هنوز هم شاگردم. این هنر، دریایی است که امثال من هر چه در آن شنا کنیم، باز هم اول راه هستیم. ذریه حبیب ادامه می دهد: ما در عالم یک هنرمند داریم، آن هم خداست. من مملکت ام را دوست دارم و به عشق ایران، فرش می بافم تا در دنیا زبانزد شود.
قالی بی نظیر «شاهنامه فردوسی»
استاد با لهجه شیرین آذری،  می گوید: دوست دارم کاری انجام بدهم که تا به حال انجام نشده باشد و شاید از این به بعد هم نتوانند مشابه آن را ببافند. کارهای منحصر به فرد و فانتزی را دوست دارم. بعد از این که دیدم تابه حال فرشی با موضوع شاهنامه فردوسی بافته نشده، قالی شاهنامه فردوسی را بافتم. در مرکز  قالی، آرامگاه فردوسی و دور تا دور آن، جنگ های رستم را بافتم و اشعار شاهنامه را چاشنی کار کردم. قالی شاهنامه،2500  رنگ در خود دارد و کل چله آن ابریشم است. استاد نزدیک به دو سال برای آن زحمت کشیده و چند ماه قبل بافت آن را تمام کرده است. جالب این جاست که این هنرمند چیره دست، تمام مراحل بافت قالی از رنگرزی نخ ها و طراحی نقشه تا همه ظرایف را خود انجام می دهد و هیچ جزئی از این قالی ها از بیرون کارگاهش تهیه نمی شود. او می گوید: حدود 3.5 میلیون تومان هزینه لوازم مورد نیار قالی شاهنامه شده است، دسترنج کار را هم دیگران باید بگویند چقدر است... .
دوست دارم مردم این قالی را در آرامگاه فردوسی ببینند


کمی درباره سند احیای توس و تلاش های انجام شده به منظور توسعه گردشگری در این منطقه تاریخی برای استاد می گویم و او هم با ابراز خوشحالی از این اتفاق می گوید: این اتفاقات خوشحال کننده است، امیدوارم امکان ارائه آثار هنرمندان در توس هم بیشتر شود، خیلی علاقه مندم که مردم قالی شاهنامه فردوسی را هم در آرامگاه او ببینند و از تماشایش لذت ببرند، اگر  امکان آن باشد که پس از تکمیل این طرح، قالی شاهنامه برای مدتی در نمایشگاه های پردیس توس به نمایش گذاشته شود، مایه خشنودی من است.
«شاعران ایران» را می بافم
از استاد درباره کارهای جدیدی که در دست دارد می پرسم و می گوید: من یک بار قالی ایران را بافتم که تمام آداب و سنن و محصولات هر استان را ریز به ریز در آن به کار برده  بودم، این قالی در کانادا به فروش رسید و خیلی ها به من گفتند که ای کاش یک بار دیگر آن را ببافی. من هم تصمیم گرفتم این بار همان نقشه ایران را به اضافه شاعران ایران ببافم. ذریه حبیب ما را به کارگاه قالی بافی خود در طبقه پایین خانه اش راهنمایی می کند و در آن جا رج های اول این قالی را به ما نشان می دهد. می گوید: قرار است در حاشیه نقشه ایران که مانند قالی قبلی است، تصاویر 28 شاعر را به همراه اسم آن ها و یک بیت از اشعارشان ببافم، شاعرانی مانند مولانا، فردوسی، ابوسعید ابوالخیر، حافظ، نظامی، خیام، عنصری، شهریار، ملک الشعرای بهار، وحشی بافقی، عراقی و انوری. در قسمت پایین قالی هم شعر «ای ایران، ای مرز پرگوهر» را خواهم بافت. استاد برایمان توضیح می دهد که این قالی که حدود یک ماه است بافت آن را شروع کرده است، در ابعاد 145 در 120 سانت، با استفاده از حداقل  2500 رنگ و حدود 20 نوع گره هنری بافته می شود. او می گوید: قالی شاعران ایران، ارزشمندترین و برترین قالی من در میان همه قالی هایی است که تا امروز بافته ام و بافت آن یک سال و نیم طول می کشد.  من دوست داشتم مردم را از این طریق با شاعران کشورمان بیشتر آشنا کنم و به همین دلیل این دشواری را به جان می خرم.
ذریه حبیب قالی دیگری را هم به صورت همزمان با قالی شاعران ایران در دست دارد که نام  آن «کوچ» است و از روی عکس  مشهور کوچ بافته می شود. این قالیچه تقریبا 85 سانت است و در 90 رج، با ظرافت های ویژه بافته می شود. استاد با شوق فراوان برای مان تعریف می کند: نخ های این قالی به نازکی نخ قرقره است و تا به حال نظیر نداشته، ظرافت های ویژه ای هم دارد. برای من بافتن قالی کوچ همزمان با شاعران ایران، مانند زنگ تفریح داشتن در میان بافت قالی دشوار شاعران ایران است و هر وقت کمی خسته می شوم، چند رجی هم از قالی کوچ می بافم.
منتی بر سر کسی نمی گذارم
استاد در پایان صحبت های مان نیز از عشق خود به کارکردن برای مردم ایران می گوید و ادامه می دهد: من نه از دولت تقاضایی می کنم و نه منتی بر سر کسی می گذارم، من مردمم را دوست دارم و به عشق آن هاست که به دنبال کارهای ناب می روم، در این راه هم  نان و پنیرم را می خورم و خدا را بابت نعمت هایش شکر می کنم.