چند و چونی پیرامون استقبال از بیگانگان!

 
 
هرچند قرائن و شواهد بسیاری وجود دارد که آمریکا امکان و تمایل و حمایت داخلی لازم برای درگیری نظامی با ایران را ندارد و هزینه‌های غیرقابل پیش‌بینی و عظیم چنین گزینه‌ای او را از حرکت به‌سوی جنگ باز می‌دارد ولی صرف بروز این احتمال و بحث پیرامون آن آزمون بسیار خوبی برای شناخت همه جریان‌ها و افراد ریز و درشت خصوصا ایرانیان در هر کجای جهان است. در راس مشتاقان جنگ علیه ایران گروهک منافقین است. این گروه که از تنفر شدید ملت ایران رنجی خردکننده می‌برد و سابقه همراهی با دشمنی چون صدام را دارد، تصور می‌کند تنها در صورت وقوع یک جنگ گسترده علیه ایران می‌تواند به باز تعریف خود بپردازد و در برنامه قدرت‌ها جایی برای خویش باز کرده و امکان مانور پیدا کند. دسته دیگر سلطنت‌طلبان هستند که خویش را تنها گروه مورد اعتماد آمریکا می‌دانند و خیال کرده‌اند که آمریکا جان سربازان خود را در خطر خواهد انداخت تا زمینه حکومت مجدد آنها را فراهم می‌کند! انسان در مقام ضدیت با هر پدیده‌ای می‌تواند به حداقلی از ارزش‌ها پایبند باشد و حداقل به رنج و محنت هموطنان خود در هیچ شرایطی رضایت ندهد. از دو گروه مورد اشاره که بگذریم دیگر هیچ جریان شناخته شده‌ای در میان سیاست‌ورزان و فعالان یافت نمی‌شود که از تحریم و جنگ علیه وطن خود استقبال نشان دهد، می‌ماند افراد پراکنده‌ای که فارسی سخن می‌گویند ولی ترجیحا ایرانی نیستند و خویش را به دلاری فروخته‌اند و آشکارا خواستار براندازی از هر طریق و به هر بهایی هستند. آنان حتی از تجزیه ایران و قربانی شدن خیل ایرانیان کمترین واهمه‌ای از خویش نشان نمی‌دهند و به عبارتی نام خود را در سرآمد میهن فروشان عالم ثبت و ضبط کرده‌اند. اما در داخل هم هستند کسانی که احیانا ضربه‌ای خورده‌اند یا از جهلی عمیق رنج می‌برند و تصور می‌ کنند که آمریکا یک نیروی نجات‌بخش است و چون اندر آید حکومت را به صالحان و مردم داران تحویل می‌دهد و طی چند سال ایران گام‌های بلند امنیت و توسعه و رفاه عمومی را خواهد برداشت. چنین افرادی واقعا از تحلیل بدیهیات ملموس ناتوانند و نمی‌توانند نظری به اطراف بیندازند و عواقب همه دخالت‌های نظامی در جهان و در منطقه را مورد ارزیابی قرار دهند. متاسفانه عملکردهای ناصواب، ضعف‌ها و فسادها و اختلاس‌ها به این قبیل افراد جولان داده است که از نارضایتی مردم سوء استفاده کنند و گاهی با جسارتی عجیب و بی‌شرمانه از هرگونه حمله به ساحت کشور استقبال نشان دهند. جالب اینکه در خارج از کشور همین افراد درمقام دفاع از نظر قبیح خود بیم وهراس‌ها از سوریه‌ای شدن ایران را به سخره می‌گیرند وآن را کار جمهوری اسلامی برای ترساندن مردم نام می‌نهند. همه استدلال و منطق آنها در این گزاره خلاصه می‌شود و به انبوه سوالات جدی و اساسی پس از این گزاره کوچکترین پاسخی ندارند، سوالاتی که به صرف طرح شدن پاسخ آنها روشن است. آیا آمریکا و عربستان و اسرائیل برای رضای خدا علیه ایران بسیج شده‌اند و می‌خواهند همه هزینه‌های رویارویی را محض هدیه دادن آزادی به ایرانیان تحمل کنند؟ آیا درصورت وقوع یک درگیری نظامی مردم ایران ومنطقه دچار خسارت‌های عظیم و تلفات گسترده نمی‌شوند؟ آیا پس از یک درگیری گروه‌هایی چون داعش سربرنمی‌آورند؟ همین حالا هم کشورهایی چون عربستان داعیه تجزیه ایران را دارند و اقدام و هزینه برای آن را در دستور قرار داده‌اند. پاسخ به سوال‌های فوق روشن‌تر از آن است که نیاز به حلاجی داشته باشد، خصوصا برای کسانی که از سلامت عقل و نفس برخوردارند و غرضی در سینه ندارند. اگر همه با احساس مسئولیت به تاریخ مراجعه نکنیم و انواع تجربه‌ها از هجوم اسکندر تا هجوم روسیه در تاریخ معاصر را در نظر نیاوریم و کینه‌ها و امور مقطعی ما را از امور اساسی و تاریخی باز دارد هزینه‌های عظیمی خواهیم داد و چه بسا خود وخانواده کسانی که چنین خیره‌سرانه از واقعیت‌ها چشم فرو می‌بندند قربانیان اولیه باشند و تازیانه‌های بیگانگان را بی‌رحمانه دریافت کنند.
* روزنامه نگار