روزنامه همدلی
1398/02/12
«همدلی» پیشینه تحریمهای ایران طی بیش از شش دهه و نسبت آن با آزادی، امنیت و استقلال را بررسی میکند
انتخابات آزاد پلی برای توسعه سیاسیساسان کریمی - همدلی| گروه سیاسی: در ایران پس از کودتای 28 مرداد 1332 و با همزمانی دو اتفاق، یعنی اقتدار برساخته و بازیافته شاه از یک سو و افزایش هرچند محدود درآمدهای کشور که در ادامه بیشتر هم شد، فصل جدیدی از تاریخ معاصر درحال آغاز بود.
از آن روز تا کنون، فارغ از آنچه گذشته، سیاست، جامعه و افکار عمومی ایران همواره خود را در مقابل پرسشی یافته که جهات مختلف سیاست سازی و کنشهای بین-المللی را نیز دامن زده است.
پرسشی در باب ارزشهای مسلمی که هر از چندگاهی گرایشی از متقابلان عرصه سیاست به طرفداری از یکی، دیگری را آماج حملات خود قرار داده و گاه حرکتهای عظیم سیاسی و اجتماعی را به آن واسطه سبب و فاعل میشود، انتخابی میان امنیت و استقلال از یک سو و توسعه و رفاه از سویی دیگر.
این پرسش فیالواقع انتخابی است میان دو دسته از ارزشهایی که حتماً ملت بهعنوان یک کل واحد و هر فرد به عنوان شنوندهای بیطرف یا صاحب موضع نمیتواند از آن چشم پوشیده یا منکر شود الا به اینکه به سبب اولویت دستهای دیگر و «خاص» دیدن شرایط به تناسب روابط خارجی کشور را مجبور به انتخاب میان یک دسته از این ارزشها ببیند که بالطبع با توجه به ایدئولوژی حاکم بر طبقه حاکم و نیز نقطهای که مردم و افکار عمومی در آن قرار دارند، آن دسته که در اولویت بالاتر دانسته میشود مرجح بوده و ارزشهای دیگر را در حاشیه قرار میدهند.
نهضت ملی و دکتر مصدق
آنچه در گرماگرم نهضت ملی و مبارزات «دکتر محمد مصدق» با سلطه بریتانیا بر نفت ایران رخ داد و در نقطه اوجش تحریمهایی علیه دولت او وضع شد که شرایط بد اقتصادی را نیز رقم زد و دولت را مجبور به فروختن اوراق قرضه برای اداره کشور کرد که، «ترجیح دادن استقلال به رفاه» بود.
در ادامه و پس از کودتا، شاه ابتدا با درآمدهای حاصل از کنسرسیوم نفت و نیز کمک-های موسوم به «کمکهای فنی اصل چهارم ترومن» از ایالات متحده در نیمه نخست و بالا رفتن درآمدهای نفتی در نیمه دوم زعامت پسا کودتایش تلاش کرد تا بیش از پیش به ایالات متحده و اروپا از نظر استراتژیک نزدیک شود و شد. کار تا جایی پیش رفت که به نیابت از آمریکا به جنگ با بلوک چپگرا در عمان رفت، مشاورین متعددی عمدتاً از طرف ایالات متحده به ارتش و دیگر بخشهای اداری و حکومتی و نیز بخش خصوصی ایران اضافه شده بودند و در عین حال توانست از یک طرف بهخصوص در دهه چهل بیشترین رشد اقتصادی را تجربه کند و از سوی دیگر نهادهای حاکمیتی خود را مانند ارتش به خرید تجهیزات پیشرفته از بلوک غرب به خوبی سازمان دهد.
با توضیح مختصری که در این باب رفت و با توجه به آنچه در روند منتهی به انقلاب به آسانی قابل مشاهده است، موضع و داوری تاریخی ما هر چه باشد دریافت عمده مردم و بهخصوص منتقدان نظام شاهنشاهی پساکودتایی، مبتنی بر خدشهدار بودن استقلال کشور و تعیینکنندگی متحدان راهبردی حکومت در جزئیات حاکمیتی کشور بود و این در یک کلام، قربانی کردن استقلال کشور به نفع توسعه و احیاناً رفاه هرچند نامتوازن است.
حتی باید اذعان کرد که با توفیق انقلاب و تامین مطلوب استقلال بهعنوان یکی از شعارهای برجسته آن، لااقل به دلیل تحریمها و انزواهایی که از خارج به کشور تحمیل شد کم یا زیاد در برهههای مختلفی که دیدگاههای متنوعی بر سر کار اجرای امور در کشور قرار داشتند مجدداً توسعه و بهخصوص رفاه ملی در درجه پایینتری از امنیت و استقلال کشور قرار گرفت. گفتمان غالب در این سالهای پساانقلاب متصلاً حفظ استقلال و امنیت کشور بود در مقابل بیگانگانی که نوعاً نظرسوء و دشمنی، وجه بارز راهبردشان است.
طبعاً در زمان دفاع هشت ساله بهواسطه راهبرد حامیانه قدرتهای بزرگ جهان از عراق ما را در وضعیتی حداکثری از ترجیح امنیت به رفاه و توسعه قرار داد، تا حدی که به تقریب میتوان گفت که این دو اخیر به کلی متوقف و البته این توقف طبیعی هم بود.
دولتهای سازندگی و اصلاحات
در دولتهای سازندگی و اصلاحات طبعاً با توجه به نوع رویکرد اتخاذ شده و نیز سر کار بودن دولت دموکرات «بیل کلینتون» در ایالات متحده آمریکا این فشار و انزوا مجموعاً از هر دو طرف فروکاسته شد و علیرغم هر آنچه بر روی کاغذها نوشته شد، شرکتهای بزرگ نفتی و صنعتی در ایران در حال فعالیت دیده شدند و ارتباط کشور با جهان تا حدی نزدیک شد اما در هر صورت روند کلی با همه فراز و فرودها، تنش آلود ادامه یافت تا انزوا در دولت احمدی نژاد با همراهی قطعنامههای پیاپی واصله از شورای امنیت سازمان ملل و نیز تحریمهای یک جانبه اروپا و امریکا مرتباً تقویت شده و نهایتاً به حد اکمل و اکثر خود رسید.
قطع نظر از هر آنچه ضعفهای تصمیمگیری، تاکتیکی و اجرایی در این دوره مسجل است، تمام دوران پس از انقلاب ما را به این جمع بندی میرساند که عمدتاً ما به واسطه صحنهای که پیش روی داشتیم ملزم به انتخاب میان این دو محور از منافع ملی بودهایم و غالباً محور استقلال و امنیت برگزیده شده است.
عصر ناهنجاری در آمریکا
حتی در دولت کنونی نیز که مشی متفاوتی با جهان پی گرفته شد، بهواسطه روی کار آمدن عنصری نابههنجار در ایالات متحده، ایران تا حدی از دستاوردهای اقتصادی برجام که متوجه محور دوم یعنی رفاه و توسعه بود محروم ماند، هرچند توانست به واسطه همین مذاکرات اعتمادساز بخش عمده قدرتهای مغرب زمین را تا حد زیادی با خود همراه ساخته و اتفاقاً امنیت و استقلال را از راهی نو به ارمغان آورد.
همین حالا هم که آمریکا از برجام خارج شده و تحریمهای موثری اقتصاد کشور را مورد هجمه قرار داده است انگار به رخ ما کشیده میشود که استقلال و امنیت ما که به واسطه برجام به طرز جدیدی دامن زده و موکد شده بود، هزینه دارد و با گشایش-های ناشی از توافق هستهای قابل جمع نیست. انگار باید میان این دو یکی را انتخاب کرد.
به خصوص که چند صباحی است نواهایی در خصوص موضوع موشکی ایران از جانب امریکا با صدای بلند و از سوی اروپا با صدای کوتاهتری به گوش میرسد. اما همانطور که وزیر خارجه در کنفرانس امنیت مونیخ از جمع پرسید، آیا ایرانیان در مقابل پیشرفته ترین تسلیحاتی که امریکا و غرب به رقبای منطقهایش دادهاند، میبایست با شمشیر آخته از خود محافظت کند؟
پرسش اخیر، به گونهایست که راحت نمیتوان پذیرفت که شهروندی متعلق به این خاک، از آن صرف نظر کند. این پرسش همانطور که رفت، حتی از حد دغدغههای حکومتی فراتر است و مساله و تناقضی ملیست. به طوری که گهگاه- همچون در قضیه هستهای- به گوش میشنویم و به دیده میبینیم که قدیمیترین منتقدان نظام حاکم که خود گاه از زعیمان پیشاز انقلاب بودهاند، در پاسخ به این پرسش با حاکمیت اتفاق نظر دارند و مساله را نه نظام سیاسی، که موجودیت اصل ایران میبینند.
ضرورت قدرت دفاعی
از طرف دیگر اگر اراده ملی بر آن باشد که بی هیچ ملاحظهای در زمینه دفاعی و نظامی خود را مجهز نگاه داریم تا احیاناً طمع بدخواهان برانگیخته نشود، ناگهان بازیگر بزرگتری همچون رئیس جمهور استثنایی آمریکا تمام محاسبات را بر هم میریزد و فشارهای ظالمانه ولی واقعی را بر ما وارد میآورد.
این تناقض سطح معما را از انتقادات و رقابتهای سیاسی بالاتر میبرد و دیگر انتقاد را با شرط انصاف تنها به نظام حاکمیتی، دانش و مدیریت نسبت نمیتوان داد. بلکه اصل موضوع به همان واسطه که رفت مورد سوال است و نمیتوان از آن صرف نظر کرد.
از طرف دیگر پرواضح است که شرایط اجتماعی ما در موقعیت کنونی با گذشته خودمان هم در مقایسه قرار نمیگیرد، چه رسد به منزویان حداکثری همچون کره شمالی؛ مردم ما امروز هرچند هنوز برای استقلال و امنیت کشور اولویت درجه اولی قائلند اما در عین حال نه آنقدر ایدئولوژیکاند که بتوانند بیش از حد انزوا و مشکلات اقتصادی و رفاهی را برتابند و نه اساساً دلیل فوق برایشان کافی و راضی کننده است.
پس فارغ از آنچه امروز و به عنوان امر کوتاهمدت و میانمدت برای بن بست روابط خارجیمان با آمریکای ترامپ ممکن است در نظر بگیریم، باید به این مشکل در ابعاد درازمدت نیز توجه نمود. واقعیت امر این است که تناقض مشروح، هر چند واقعی-ست اما در درازمدت ادامه دادنی نیست؛ ما نه میتوانیم به طور کلی از امینت و استقلالمان چشم بپوشیم و نه حاضریم برای داشتن موشک، تحریم شده و وضع اقتصادی کشورمان را دگرگون ببینیم.
طرف مقابل هم که در شرایط فعلی آمریکاست و در عمده دوران پس از انقلاب غرب، با شدت و ضعفهای کم و بیش بوده است به این دو با هم تن نمیدهد. پس به راستی چاره واقعی کار کجاست؟
اهمیت داشتن استقلال
دو نگاه حداکثری در این مورد همواره در افکار عمومی و حتی نوع سیاستمداران رایج است: یکی آن چه بیشتر به وادادگی سیاسی مشهور است و در واقع کشور را از سریر استقلالی که لااقل چهار دهه برای آن هزینه پرداخت شده پایین آوردن، و دیگری تکیه تنها بر مفهوم مقاومت به عنوان راه حل. اما همانطور که به سادگی قابل مشاهده است هیچکدام از این دو راه حل ما را از وضعیت تناقض آمیز دوگانه طرح شده خارج نمیکند و هرکدام تنها موضعی به نفع یکی از موارد گرفته و آن را تقویت مینماید. حال آنکه ایران به واسطه سابقه تاریخی پشت سر، شامل دو انقلاب و یک نهضت ملی در قرن گذشته، هرگز راه اول را در درازمدت بر نخواهد تابید. به همین شکل راه دوم نیز که به سادگی طرح شده و واجد پیچیدگیهای لازم در یک نظر سیاسی نیست، ارتباط چندان درخوری با واقعیتهای موجود جامعه ایران و روابط بینالملل ندارد: اینکه ما بتوانیم با مقاومت ملی و اتخاذ سیاستهای انزواطلبانه، خود کفایی را در تمامی زمینهها هدف قرار داده و صرفاً بر منابع و منافع خود تکیه کنیم حتی در قرن بیستم نیز چندان عملی نبود، چه رسد به جهان امروز: شاید ابرقدرتها را هم بتوان به سادگی در این راه فرضی شکست خورده یافت: تصور اروپا، چین یا حتی امریکای منزوی و کم رابطه با دیگر قطبها و منابع جهان عملاً ناکارآمدی و عدم جامعیت این راه را به سادگی به رخ ما میکشد.
البته این دشواری مساله چندان هم غیر قابل پیشبینی نیست، چرا که با این همه معادلات و مولفههای متنوعی که از سوی قدرتهای بزرگ سیاسی و اقتصادی که امروز تعدادشان بسیار بیش از تعداد دولتهاست و باید جریانهای درون-کشوری، شرکتها و کارتلهای بینالمللی را نیز به آنها افزود، اگر میشد به مسائل امروز روابط بینالملل و سیاست خارجی پاسخهایی یک کلمهای و ساده داد، جای تعجب بود.
بنابراین شرایطی که به واسطه لجاجت موجودی استثنایی در سیاست جهان یعنی ترامپ پس از تجربه موفق برجام بر ما تحمیل شده است ما را با مسالهای ژرفتر جهت پرداختن در سطح آکادمیک مواجه کردهاست که نیاز به مداقه و پژوهش بنیادین و درخور دارد.
اما آنچه با نگاه به سیاست کشورهایی که احیاناً مورد نظر ما هستند و هر دو نوع از منافع ملیشان را تا حد ممکن تامین نکردهاند و البته از جهت نهادههای قدرت در اندازههای مشابه ما هستند، بدواً به نظر میآید اینکه شاید بتوان با سلاح خود جهان امروز بر این مساله فائق آمد و آن هم افکار عمومی است.
انتخابات آزاد و توسعه سیاسی
میتوان با استناد به تاریخ جنگهای دو قرن اخیر نشان داد (و در علم روابط بینالملل هم امری اثبات شدهاست) که کشورهایی که دارای نظام انتخاباتی نسبتاً آزاد هستند و در تعبیر مجمل توسعه سیاسی پیدا کردهاند، نمیتوانند حتی در صورت میل حاکمان با یکدیگر درگیر شوند و سطح تنشها از حدی بالاتر نمیرود. علت آن هم دشوار نیست: مردمی که تعیین کننده سیاستمداران و پردازنده مخارج تنش هستند، تنها در صورتی که به تهدید بودن طرف مقابل قانع شوند اجازه درگیری میدهند و در غیر این صورت شکست، سرنوشت محتوم حاکم و جریانی خواهد بود که به افکار عمومی بیتوجهی کرده باشد.
لذا مثلاً برای درگیری نظامی، تحریم و یا هر تنش سطح بالای دیگری دولتها در این کشورها تلاش میکنند که با استناد به مواضع و رفتارهای کشور هدف، آن را در افکار عمومی خود عنصر نامطلوب معرفی کرده و درنتیجه هرگونه مقابله با آن را توجیه کنند.
بنابراین اگر بتوان توسعه سیاسی و آزادی نظاممند را تا حدی در کشور دامن زد که ایجاد هراس در مورد ایران باورناپذیر و به مرور کشور را با همه موقعیت ویژه و گریزناپذیرش از سرخط خبرها خارج کرد، قطعاً هزینه حفظ امنیت و استقلال نسبت به تمامی شصت و شش سال مورد بررسی بسیار پایینتر خواهد آمد و هزینه هرگونه درگیری و تنش با ایران یا حمایت از چنین تنشی برای هر کشور انتخابات پایهای فزون خواهد شد. از این رو دیگر برای حفظ موشکها و حتی ازدیاد قدرت دفاعی و بازدارندگی نیاز به تحمل تحریم و تهدید نخواهد بود و ضمناً برای توسعه پایدار و همه جانبه کشور و افزایش سطح رفاه و ثبات اقتصادی که امروز قطعاً بیش از هر زمان دیگری مورد توجه توده مردم است، نیاز به هیچگونه وادادگی، کوتاه کردن دیوارهای امنیتی و یا کاستن از سطح استقلال نیست؛ امنیت و استقلال میتواند به توسعه و رفاه جمع شود، به شرط آنکه توسعه سیاسی و آزادی نظاممند و تضمین شده برای درازمدت به عنوان یک استراتژی همه جانبه و در تمامی ابعاد در دستور کار قرار بگیرد و آن زمان است که تمام چرخها بدون هیچگونه فشار و اراده مجددی شروع به چرخشی همنوا خواهند کرد. نکته مهم در این باب اینکه: در این راه حل، آزادی و توسعه سیاسی به شرحی که رفت به واسطه نتیجه مستقیمی که بر افزایش هزینه تنش دیگران با ایران برای ایشان دارد، اصل و مبنا است و نه امری زینتی؛ هم مبنای مطمئنی است برای رفاه و توسعه و هم تضمینی ارزان برای امنیت و استقلال.
سایر اخبار این روزنامه
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار هزاران نفر از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور: ملت متحد باشد، توطئههای دشمن به ضرر خود او تمام خواهد شد
«همدلی» پیشینه تحریمهای ایران طی بیش از شش دهه و نسبت آن با آزادی، امنیت و استقلال را بررسی میکند
امپراطور ناروهیتو بعد از کنارهگیری امپراطور آکی هیتو بر تخت سلطنت ژاپن تکیه زد پایان هیسی، آغاز ریوا
«حبیب سماع حضور» نوازنده تنبک و سنتور یکی از جذابترین موسیقیدانان عصر ناصری بود
«همدلی» به مناسبت روز معلم بخشی از مشکلات معلمها را بررسی کرد معلم، فقط برای یک روز
اولین نشانههای اجرای سیاست سهمیهبندی و افزایش احتمالی قیمت بنزین پدیدار شد صف دلهره
نمایش فقر ذهنی
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار هزاران نفر از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور: ملت متحد باشد، توطئههای دشمن به ضرر خود او تمام خواهد شد