اجازه ندهیم کشورهای منطقه سمت آمریکا بروند

به نظر می‌رسد برخی از کارشناسان به درست یا غلط پیشنهاد دکتر ظریف مبنی بر تبادل زندانیان میان تهران-واشنگتن را به عنوان چراغ سبز ایران به ایالات متحده مبنی بر کلید زدن مذاکرات احتمالی قلمداد کرده‌اند تحلیل شما از این رویکرد چگونه است؟
طرح موضوع تبادل زندانی‌ها از سوی دکتر ظریف به عنوان وزیر امورخارجه کشورمان و طرح مذاکره میان تهران-واشنگتن دو مساله کاملا متفاوت و جدا از یکدیگر است. مبادله زندانی‌ها یک امر کنسولی است که می‌تواند آغاز و در همان مرحله به اتمام برسد. البته در برخی مواقع چنین اقداماتی می‌تواند منجر به مقدمه‌ای برای شکل‌گیری گفت‌وگوهای فراگیر سیاسی شود. اما در شرایط فعلی مذاکره در دستور کار جمهوری اسلامی ایران نیست. علت آن هم به‌طور کلی مشخص است. در شرایط کنونی دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا و مشاوران تندرو و افراطی‌اش همانند مایک پمپئو وزیر خارجه، جان بولتون مشاور امنیت ملی و برایان هوک رئیس گروه اقدام مالی به دنبال آن هستند که به افکار عمومی دنیا اینگونه وانمود کنند ایرانی که مخالف مذاکره بوده به دلیل فشارهای همه‌جانبه واشنگتن بر ضد تهران تسلیم شده و پای میز مذاکره آمده است. نشستن پشت میز مذاکره از سوی تهران در شرایط کنونی برابر است با تبلیغات آمریکایی‌ها مبنی بر اینکه ایران به‌دلیل تنگناها و فشارها مجبور شده که پای میز مذاکره بنشیند. همین بهانه برای اعلام پیروزی از طرف ایالات متحده آمریکا کافی است. بنابراین به هیچ وجه مذاکره در دستور کار تهران نیست. همچنین مذاکره در شرایط فعلی به نفع منافع و امنیت ملی کشور نیز نخواهد بود.
با توجه به سخنان سرلشکر باقری طی روزهای گذشته مبنی بر اینکه «اگر نفت ما از تنگه هرمز عبور نکند نفت دیگر کشورها نیز عبور نخواهد کرد»، ایالات متحده چه سناریوی مشخصی را در خصوص نفت ایران دنبال می‌کند؟
امیدوار هستیم که هیچ وقت کار به بستن تنگه هرمز نکشد، طبیعی است که اگر تهران در وضعیتی قرار گیرد که مجبور به این اقدام شود جمهوری اسلامی این توانایی را دارد که تنگه هرمز را ببندد. این در حالی است که در صورت متشنج شدن شرایط منطقه کسانی بیشتر ضرر می‌کنند که کوچکتر بوده و در کاخ‌های شیشه‌ای نشسته‌اند. اگر منطقه ناامن شود کشوری که کمترین ضرر را می‌کند ایران است. تهران در زمان گذشته به‌طور اخص در زمان جنگ با عراق نشان داد که چنین توانایی از جانب نیروهای دفاعی کشور وجود دارد. این مساله بسیار روشن است که آن چیزی که سردار باقری گفتند با توجه به توان و ظرفیت ایران است. البته همه مسئولان در کشور امیدوار هستند که کار به آنجا نرسد. البته آنطور که از شواهد و قرائن پیداست به نظر نمی‌رسد کار به بستن تنگه هرمز بکشد، چرا که راهکارهای موثرتری وجود دارد. ایالات متحده آمریکا به دنبال آن است که توان اقتصادی کشورمان را پایین آورده و با عدم توانایی کشور در صادرات احتمالی نفت فشارها افزوده شده و مردم ناراضی شده و اصطلاحا کاسه صبرشان به سرآید. به نظر نمی‌رسد این سناریوی ایالات متحده ضد تهران سرانجامی داشته باشد. چون نه واشنگتن می‌تواند فروش نفت ما را به صفر برساند و نه اینکه اگر کاهش فروش نفت ایران صورت گیرد که احتمال آن نیز وجود دارد، مردم کشورمان در برابر زیاده خواهی‌های سردمداران تندرو و افراطی کاخ سفید وامی‌دهند. اما نکته حائز اهمیت این است که مسئولان کشور در شرایط کنونی باید اعتماد افکار عمومی را بیشتر جلب کنند. مسئولان می‌بایستی همانند اول انقلاب باشند به گونه‌ای که تمامی مشکلات کشور را به خارج از کشور حواله نداده و به دنیا رو نیاورند و هم در سخنانی که با مردم مطرح می‌کنند صادق باشد. اگر چنین اتفاقی در داخل کشور بیفتد هیچ خطری کشور را تهدید نخواهد کرد.


بازی امارات متحده عربی و عربستان سعودی را در هماهنگی با تحریم‌های ظالمانه نفتی ضد ایرانی در زمین بازی واشنگتن چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟ همچنین این دو کشور چه منافعی را در همراهی با واشنگتن دنبال می‌کنند؟
عربستان سعودی یک کشور تحقیر شده توسط ایالات متحده آمریکا است. ما متاسف هستیم که به یک کشور مسلمان همسایه توسط آمریکایی‌ها و شخص دونالد ترامپ اینگونه اهانت می‌شود. در حال حاضر سردمداران سعودی با مردم کشورمان دشمنی می‌کنند اما ایران به عنوان یک کشور مسلمان به هیچ عنوان خوشحال نمی‌شود وقتی ترامپ با یک ملت مسلمان اینگونه تحقیرآمیز سخن گفته و آنها را خطاب قرار می‌دهد. البته مقصر چنین رفتاری سردمداران سعودی هستند که بقای تاج و تخت خودشان را در حمایت آمریکایی‌ها می‌دانند. بدون شک حکومت سعودی‌ها از نظر آمریکا و غرب تاریخ مصرف دارند. کما اینکه مصری‌ها و تونسی‌ها داشتند. زمانی که تاریخ مصرف این پادشاهی‌های مادام‌العمر تمام شود آمریکایی‌ها سراغ دیگران خواهند رفت. سعودی‌ها حتما باید توجه داشته باشند که آمریکایی‌ها به آنها به عنوان منابع مالی می‌نگرند. فروش سلاح‌های آمریکایی، حضور در منطقه و ایجاد ناامنی از جمله اهداف ایالات متحده در حمایت از پادشاهان خودکامه و دیکتاتوری منطقه است. بنابراین تردیدی در این مساله که سعودی‌ها تاریخ مصرف دارند و روزی همین بلاها سرشان خواهد آمد. به نظر می‌رسد اینکه ما اجازه دهیم سعودی‌ها و سایر کشورهای منطقه به سمت ایالات متحده آمریکا بروند به مصلحت منافع ملی ما نیست. ما باید تلاش کنیم تا اشتباهات و استراتژی‌های غلط این کشورها را به آنها متذکر شویم. اینکه ما همه کشورهای منطقه را کنار رژیم صهیونیستی و آمریکا بگذاریم خیلی راهبرد درستی در سیاست خارجی نیست. این مسائل را باید از یکدیگر تفکیک کرد و موضع گیری‌ها و حرکات کشورها را می‌بایست اصطلاحا به‌اندازه وزن و قدشان مورد توجه قرار داد. البته در گذشته نیز برخی از کشورهای منطقه علیه منافع مردم ایران عمل کرده اما نتیجه‌ای نگرفته‌اند.
با توجه به آنکه طی روزهای گذشته سرلشکر سلیمانی صراحتا مطرح کردند «مذاکره با دشمن در شرایط کنونی، به معنای تسلیم شدن محض است»؛ علت تاکید فرمانده سپاه قدس از مذاکره در شرایط کنونی چیست؟
ایالات متحده آمریکا به دنبال آن است که تهران را به پای میز مذاکره بکشاند، حال چه مذاکرات احتمالی به نتیجه برسد و یا نرسد، واشنگتن برنده بازی است. بنابراین پس از آن با دستگاه‌ها و شبکه‌های عریض و طویل رسانه‌ای که دارند مدعی می‌شوند با فشارهای همه‌جانبه ایالات متحده آمریکا، تهران مجبور به پذیرش شروط واشنگتن برای انجام مذاکره شد. به عبارت دیگر کشاندن ایران به پای میز مذاکره به معنای تحقیر ایران است. بنابراین این سخن سردار سلیمانی کاملا درست است. هدف آمریکایی‌ها از مذاکره حصول نتیجه از مذاکره نیست. واشنگتن بسیار علاقه‌مند به مذاکره با ایران است. اما به مراتبی که ایران پای میز مذاکره با طرف آمریکایی بنشیند ماشین‌های تبلیغاتی آنها فعال شده و اینگونه در سطح افکار عمومی جهان مطرح می‌کنند که این همان کشوری است که مردمش با صدای بلند مرگ بر آمریکا سر می‌دادند ایران بود، مشاهده کنید چگونه تن به خواسته‌های ما داد و دستانش را به علامت تسلیم بالا آورد و بدین وسیله جشن پیروزی خواهند گرفت.
به‌طور مشخص ایالات متحده آمریکا از میان سه استراتژی تحریم، مذاکره و جنگ کدام گزینه را نسبت به تهران دنبال می‌کنند؟
آمریکایی‌ها به دنبال تحریم حداکثری برای فشار به ایران به منظور ناموفق جلوه دادن راهی که ایران در عرصه جهانی و منطقه‌ای دنبال می‌کند بوده است. به عبارت صحیح‌تر ایالات متحده به دنبال تغییر ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران است. مصاحبه‌ای از مایک پمپئو به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده منتشر شده بود که ایشان صراحتا اعلام کرد ما به دنبال تغییر سیستم سیاسی در ایران نیستیم بلکه ما به دنبال آنیم که مقامات و مسئولان ایرانی دیگر انقلابی نباشند. از نظر آمریکایی‌ها مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران دیگر انقلابی نباشند بدان معناست که سازشکار باشند. انقلابی نبودن مسئولان جمهوری اسلامی به معنای تغییر ماهیت نظام است. آمریکایی‌ها دنبال تغییر نظام سیاسی در ایران هستند. واشنگتن به دنبال آن است که از طریق اعمال فشار به ایران و همچنین از طریق ایجاد ناامیدی در میان مردم و ناامن کردن ایران به این هدف نائل آید. راهکار مقابله در زیاده خواهی‌ها و یکجانبه گرایی ایالات متحده آمریکا مقاومت، ایستادگی و بازی نکردن در زمین آمریکایی‌ها است.
آمریکایی‌ها سه پیش شرط اساسی؛ مهار و کنترل برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای، مهار قدرت دفاعی و نفوذ منطقه‌ای را برای انجام مذاکرات احتمالی با ایران مطرح کرده‌اند. اشنگتن از طرح چنین پیش شرط‌هایی چه اهداف احتمالی را دنبال می‌کنند؟
سخنانی را که مایک پمپئو به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا مبنی بر شروط ١٢ گانه از سال گذشته تاکنون در مقاطع مختلف مطرح کرده است مسأله جدیدی نبوده، مقامات کاخ سفید در طول ۴٠ سال گذشته این سخنان و مواضع را به اشکال مختلف مطرح کرده‌اند، اما مایک پمپئو این خواسته‌های نابه جای ایالات متحده را دسته بندی و مطرح کرد. مشکل آمریکا با جمهوری اسلامی ایران نه مسأله توان دفاع موشکی و نه نفوذ منطقه‌ای است. مشکل آمریکایی‌ها با جمهوری اسلامی استقلال سیاسی کشورمان است. همچنین بزرگترین مشکل آمریکایی‌ها با ما این است که جمهوری اسلامی ایران استقلال طلب بوده و اصطلاحا اینکه گوش به فرمان واشنگتن نیست. بنابراین تمامی سخنان، مواضع و همچنین فشارهای اقتصادی و سیاسی ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی حفظ استقلال سیاسی و گوش به فرمان نبودن است. اگر ایران استقلال سیاسی را کنار گذاشته و گوش به فرمان واشنگتن باشد دیگر نه توانمندی‌های دفاعی و نه نفوذ منطقه‌ای اش برای ایالات متحده آزار دهنده است. به گونه‌ای که توانمندی‌های دفاع موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران می‌تواند در خدمت منافع آمریکایی‌ها باشد که از چنین مسأله‌ای آنها خشنود هم خواهند شد. در زمان شاه، ایران یکی از قدرتمندترین ارتش‌های منطقه را داشت و در منطقه خاورمیانه نیز نفوذش از همه کشورها بیشتر بود و به اصطلاح از آن تحت عنوان ژاندارم منطقه نام می‌بردند، ایالات متحده آمریکا با چنین ایرانی هیچ مشکلی نداشت چون همه فاکتورهای قدرت شاه در خدمت منافع واشنگتن در منطقه بود. ایالات متحده به دنبال آن است که ایران متحد و دنباله روی واشنگتن باشد. در غیر این صورت اگر تهران به عنوان فرض محال مسأله توانمندی‌های موشکی و نفوذ منطقه‌ای را آنطور که آمریکایی‌ها می‌خواهند کنار بگذارد مجددا ایالات متحده مسأله دیگری را مطرح می‌کند. آمریکا از تهران می‌خواهد که هرآنچه آنها می‌خواهند توسط ایران انجام شود، تمام مشکل ایالات متحده با جمهوری اسلامی این است. اما آمریکایی‌ها چون نمی‌توانند این مسأله را در تریبون‌های رسمی و در معرض افکار عمومی دنیا اعلام کنند این بهانه‌های واهی را مطرح می‌کنند. چون این ادبیات آمریکایی، میان کشورها نه تنها رایح نیست بلکه چنین مسأله‌ای پذیرفته شدنی نیست، بنابراین آمریکایی‌ها بهانه‌هایی این چنینی را مطرح کرده، اما در واقع خواسته‌های اصلی خود را پنهان می‌کنند چرا که نمی‌توانند در برابر افکار عمومی جهانی پاسخگو باشند. بنابراین ما باید مراقب باشیم و فریب مانورهای تبلیغاتی آنها را نخوریم.
فارغ از تیم افراطی کنونی حاکم بر کاخ سفید آیا به‌طور کلی می‌توان گفت‌وگو را در راستای مصلحت دانست؟
روزی که این مهم منافع ملی کشورمان را تامین کند، به مصلحت کشور است، اما آن روز هنوز نرسیده است. به عبارت صحیح‌تر روزی که منافع ملی ما در گرو مذاکره باشد آن زمان به مصلحت کشور است اما آن روز هنوز نرسیده است.
آیا دولت ترامپ و مشاوران افراطی‌اش اهل مذاکره هستند؟
تیم حاکم بر کاخ سفید اهل مذاکره است اما نه به‌خاطر اینکه به نتیجه برسد.