شب «محمود فرّخ خراسانی» شاعر برجسته در دانشگاه فردوسی

آرانیان-«قدی بلند، چهره‌ای روشن و دلپذیر، مویی سپید و حشمت افزای، نگاهی نوازشگر و مهربان همراه با متانتی در رفتار و تانی و ملایمتی در گفتار، تصویری است از شاعر خراسانی، استاد محمود فرخ». این‌ها توصیفات زنده‌یاد دکتر غلامحسین یوسفی است از این ادیب و شاعر بزرگ خراسانی. محمود فرخ در سال 1274 هجری شمسی در خانه سید احمد جواهری در مشهد به دنیا آمد و در سال 1360 در 86 سالگی درگذشت. او که پیشه خانوادگی‌اش جواهر فروشی بود، گوهر سخن را بر دیگر انواع جواهر برگزید و تخلص شعری فرخ را برای خود انتخاب کرد. 9 اردیبهشت ماه، شب محمود فرخ از سلسله نشست‌های مجله بخارا با همکاری مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی در دانشکده ادبیات این دانشگاه برگزار شد.
 
کتاب‌هایی که مورچه‌وار گرد آمدند
اولین سخنران این محفل دکتر محمدجعفر یاحقی، استاد ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی بود که درباره کتابخانه شخصی محمود فرخ این‌طور گفت: «فرخ که در سال 1353 به درجه دکترای افتخاری دانشگاه فردوسی نایل آمد، کتابخانه‌ای تخصصی داشت که مورچه‌وار گرد آورده بود. در همین کتابخانه جلسات ادبی با مهمانانی از سراسر ایران و خارج از آن به ویژه افغانستان شکل می‌گرفت. فرخ در اواخر عمر خواست کتابخانه‌اش را بفروشد و دکتر جلال متینی، رئیس دانشکده ادبیات که به انجمن‌ ادبی او رفت و آمد داشت، از او خواست کتابخانه‌اش را به دانشکده ادبیات بفروشد. بعد از آن آقایان ایرج افشار، محمد تقی دانش پژوه و محمد تقی مدرس رضوی برای ارزیابی کتاب‌ها به مشهد آمدند و 178 جلد کتاب و 18 نسخه خطی در سال 1349 از محمود فرخ خریده شد. بعد از درگذشت او در سال 60 و زمانی که خانواده اش قادر به اداره انجمن و کتابخانه نبودند، دیگرکتاب‌های کتابخانه هم به دانشکده ادبیات اهدا شد. تمام کتاب‌های فرخ با نام خودش در کتابخانه ثبت شده و مهر خورده است. او کتاب‌ها را مزین به یادداشت‌های عالمانه و دیدگاه‌های اصلاحی می‌کرد که در حکم تاریخ ادبیات خراسان در نیم قرن اخیر است. در میان نسخه‌های خطی کتابخانه او، نسخه‌ای نفیس از دیوان حافظ به خط وصالی شیرازی و نسخه دیگری از تاریخ بیهقی به تصحیح و حواشی ادیب پیشاوری است».
در بخش دیگری از این نشست، دکتر جواد عباسی، محمود فرخ را شخصیتی تاریخی و بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ مشهد و خراسان بزرگ و فرهنگی دانست و درباره نقش او در تاریخ و تاریخ‌نگاری مطالبی ارائه کرد. سخنران بعدی دکتر حامد خاتمی‌پور بود که درباره اخوانیات(نامه‌های منظوم دوستانه) محمود فرخ گفت: «یکی از وجوه زندگی این شاعر، اخوانیات او با ادبا و فضلای هم روزگارش بوده. بیشترین مشاعره‌های فرخ با امیری فیروزکوهی، موید ثابتی و ملک الشعرا بهار بوده است. اخوانیات فرخ در قالب‌های قصیده، قطعه و رباعی سروده شده‌اند و اهمیت آن‌ها به دلیل دربرداشتن اطلاعات تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است». خاتمی‌پور در ادامه از اخوانیات فرخ با زنده یاد محمد قهرمان به زبان محلی اشاره کرد و در پایان قصیده‌ای از استاد شفیعی کدکنی در وصف محمود فرخ خواند :«فرخ آزاده آن که صیت هنرهاش/ رفته ز غزنین و بلخ تا در بغداد».
یک شگفتی در تاریخ ادبیات ایران


در ادامه، دکتر مجتبی مجرد از انتشار دیوان بهار که به دست محمود فرخ جمع آوری شده و کامل‌ترین نسخه دیوان اوست، خبر داد و گفت: «فرخ در 19 سالگی از ملک الشعرا بهارِ 30 ساله درخواست کرد که اگر دیوانی مدون دارد به او بدهد تا از آن یک نسخه برای خودش رونویسی کند. بهار هم بخشی از شعرهای مدون خود را می‌دهد و فرخ نسخه‌برداری می‌کند. بعد از آن فرخ در پی یافتن بقیه اشعار بهار در مجلات و روزنامه‌ها می‌گردد و هر جا بهار شعری می‌سرود، از آن‌ها نسخه‌برداری می‌کرد و این کار که جزو شگفتی‌های تاریخ ادبیات ایران و جهان است، تا سال 1354 ادامه پیدا کرد. فرخ این دیوان را منتشر نکرد و معتقد بود باید کامل‌تر شود و یکی از دلایلش شعرهای سیاسی بهار بود که حتی در سال 54 هم نمی‌توانسته منتشر شود. دیوان بهار گردآورده سید محمود فرخ خراسانی حدود 3600 بیت دارد که در هیچ کدام از دیوان‌های چاپی بهار از جمله چاپ امیرکبیر وجود ندارد».
خانه فرخ به دانشگاه واگذار شود
آخرین سخنران این نشست دکتر سلمان ساکت، رئیس مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی بود که درباره خانه فرخ که روزی محفل ادبا و فضلای این شهر و دیار بوده، گفت: «شهرداری بعد از خرید خانه فرخ آن را به دانشگاه واگذار کند یا این که دانشگاه خودش اقدام کند چون نهادهای غیر دانشگاهی  دستخوش سیاست هستند ولی نهاد دانشگاهی به دلیل علمی و آکادمیک بودن، کمترین تغییر را در جریانات سیاسی دارد». ساکت این پیشنهاد را هم در حضور نماینده شورای شهر مشهد مطرح کرد که خیابانی فاخر به اسم استاد محمود فرخ در مشهد نام گذاری شود. ساکت با اشاره به این که محفل ادبی که فرخ سالیان سال هر صبح جمعه در منزلش برپا می‌داشت و استادانی چون مجتبی مینوی، علی‌اصغر حکمت، عبدالحسین زرین‌کوب، امیری فیروزکوهی و... به آن رفت‌و‌آمد می‌کردند، در حکم یک دانشکده ادبیات بود، گفت: «این محفل چنان آموزنده و پرفایده بود که اغلب جوانان خوش‌ذوق آن روزها مانند اخوان، شفیعی کدکنی، قدسی و... کامیابی و نامبرداری خود را ثمره حضور در انجمن ادبی فرخ دانسته‌اند».