سد‌سازی آری سد‌سازی نه


مهدی قمشی
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز
در این روزهایی که همه مردم درگیر مسائل سیل و مشکلات ناشی از آن هستند یکی از سؤالاتی که بحث‌های زیادی داشته و ذهن بسیاری را درگیر کرده است پاسخ به این سؤال است که بالاخره سدسازی صحیح بوده است یا خیر؟ یا سیاست سد‌سازی در کشور باید ادامه یابد یا خیر؟ موافقین سد‌سازی سیل را دلیل محکمی بر ادامه ایجاد سدهای جدید می‌دانند و مخالفین نیز با ادله‌ای متفاوت همین سیل را دلیلی بر شکست سد‌سازی پنداشته‌اند. لذا استخراج راه درست و مصلحت کشور از این مباحث متفاوت کمی پیچیده شده است. باید توجه داشت که در این زمان این نکته حائز اهمیت است که مدیران از تصمیمات عجولانه و احساسی و آنی در خصوص سیاست سد‌سازی جداً پرهیز کنند و اجازه دهند در بستر کارشناسی، سیاست درست در این خصوص استخراج شود. نگارنده در این یادداشت بنا دارد با توجه به جوانب مختلف نظر خود را به زبان ساده بیان کند و البته این یک نظر است و دیگران نیز حق دارند ادله خود را له یا علیه سد‌سازی با مبانی علمی در اختیار همگان قرار دهند تا مورد استفاده قرار گیرد.قبل از ورود به اصل بحث لازم است جواب هایی به بعضی گزاره‌های مطرح شده اخیر داده شود.


آیا ایجاد سد سبب کنترل سیل می‌شود؟ جواب: بله
آیا سد سبب تشدید سیل می‌شود؟ خیر
آیا تولید نیروی برق از نیروگاه های برقآبی برای کشور ما اهمیت دارد؟ بله
آیا کشور ما که از نظر آب و هوایی در منطقه خشک و نیمه خشک زمین قرار گرفته نیاز به ذخیره آب برای فصل خشک سال دارد؟ بله
آیا کشور ما می‌تواند بدون ذخیره آب نیازهای صنعتی و کشاورزی خود را مرتفع کند؟ خیر
آیا سد‌سازی سبب افزایش بی‌رویه در مصرف آب تجدیدپذیر کشور شده است؟ بله
آیا ایجاد سد محیط زیست را دچار اختلال می‌کند؟ بله
آیا سدها در ایجاد مشکلات زیست محیطی کشور سهیم هستند؟ بله
آیا ایجاد سد سبب تغییرات منفی در مرفولوژی پایین دست رودخانه می‌شود؟ بله
آیا رسوبگذاری در مخزن سدها و تبخیر از سطح آنها از عوامل منفی سدها هستند؟ بله
ملاحظه می‌شود که با رجوع به جواب گزاره‌های متفاوت می‌توان به نتایج متفاوت در مورد ساختن یا نساختن سد دست یافت و لذا جواب مطلق دادن به سؤال اصلی این یادداشت کمی مشکل است و بر همین اساس باید با توجه به تمام جوانب مختلف نسبت به استخراج جواب اقدام کرد.
پیداست که اولویت دادن به گزاره‌های 1 تا 5 ما را به ساختن سد تشویق می‌کنند و اولویت دادن به گزاره‌های 6 تا 10 ما را منصرف می‌کنند.
برای ورود به نتیجه‌گیری باید بعضی واقعیات را نیز با هم مرور کنیم. واقعیت این است که همه کشورهای جهان حتی پُر آب‌ترین کشورها و مرطوب ترین کشورها نیز در حال استفاده از سد برای امور توسعه‌ای خود هستند. واقعیت این است که در شرایط فعلی جهان، کشور ما نمی‌تواند بر تأمین نیازهای صنعتی یا کشاورزی خود از طریق واردات به سایر کشورها اعتماد کند. واقعیت این است که اگر سد کرخه نبود سیلاب عبوری از مسیر رودخانه کرخه به تنهایی نه تنها شهرهای مسیر کرخه (مانند حمیدیه و سوسنگرد و بستان و هویزه و روستاهای مسیر) را فرا می‌گرفت بلکه نیمه غربی شهر اهواز را نیز می‌توانست تهدید جدی کند. واقعیت این است که اگر سدهای مسیر کارون نبودند توسط رودخانه کارون بزرگ سیل سال 47 در اهواز قطعاً تکرار می‌شد و بیش از نصف اهواز زیر آب می‌رفت. پس لاجرم بر اساس واقعیات انکار‌ناپذیر موجود و پالس‌های گزاره‌های 1 تا 5 باید به سد‌سازی با دید مثبت بنگریم امّا برای پرهیز از گزاره‌های منفی نیز باید چاره اندیشی کرده و ملزومات توسعه پایدار را در پیش روی خود قرار دهیم. برای پرهیز از اشکال بند 6 باید مقوله ایجاد مخازن جدید را از گسترش مصرف بیشتر آب تجدید پذیر در کشور جدا کنیم و مصرف بیشتر در امور کشاورزی و صنعتی را نه تنها متوقف کرده بلکه مقدار بار مصرف آب را از گذشته نیز کمتر کنیم و در این راه متولیان امور باید در مقابل لابی‌ها و فشارهای وارده برای گسترش مصرف مقاومت کنند. در مورد بندهای 7 و 8 باید به مطالعات زیست محیطی سدها اهمیت دهیم و سایت ایجاد سدها را به گونه‌ای انتخاب کنیم که کمتر اثرات سوء زیست محیطی در پی داشته باشند و علاوه بر این اثرات منفی طرح‌های گذشته را شناسایی و رفع نماییم. در مورد بند 9 چون طبیعت رودخانه در پایین دست سدها تغییر می‌کند با گذشت زمان مورفولوژی رودخانه خود را با شرایط جدید تطبیق می‌دهد لذا ظرفیت گذردهی سیلاب‌های معمول را از دست می‌دهد. برای حل این مشکل راهکارهای ساماندهی وجود دارد که با روش های مهندسی این نقیصه در مسیر رودخانه برطرف می‌شود و به عبارتی محیط زیستابی رودخانه احیا می‌شود و لذا با این روش ها هم محیط عمومی رودخانه تقریباً شکل طبیعی خود را حفظ می‌کند و هم گذر سیلاب در مسیر رودخانه محفوظ خواهد ماند. اگر متولیان امر به بهانه هزینه وارده از انجام این امور سر باز نزنند این اشکال نیز قابل رفع و رجوع است. در مورد بند 10 باید بدانیم که مقدار متوسط سالانه رسوب گذاری در سدهای جهان بین نیم تا یک درصد حجم مخازن آنهاست و تا این مقدار کاهش حجم سالانه از نظر اقتصادی سد را مقرون بصرفه نگه می‌دارد. متوسط این مقدار در سدهای کشور یک است (در سد منجیل واقع بر رودخانه سفیدرود مقدار رسوب گذاری بسیار زیاد و سالانه حدود دو درصد حجم آن است). خوشبختانه این درصد در سدهای استان خوزستان حدود نیم است و لذا سدهای استان خوزستان از این حیث مشکل حادی ندارند و تجویز لایروبی برای آنها نیز نه مقرون به صرفه است و نه نیاز جدی آنهاست. از نظر تبخیر از سطح مخازن سدها نیز در مقایسه با منافع ناشی از حجم قابل ذخیره قابل اغماض و صرف نظر است.
ضمناً باید توجه داشت که سدهای مخزنی معمولاً چند منظوره (ذخیره آب برای فصول کم آبی، تولید نیرو و کنترل سیلاب) ساخته می‌شوند و شاید مقرون به صرفه نباشد که سیل‌گیری به تنهایی دلیل ایجاد سد در کشور شود. زیرا ممکن است که سد مورد نظر سالیان سال خالی و بلا استفاده باقی بماند. با توضیحات فوق نمی‌خواهم توجیه گر سد‌سازی بی‌رویه در کشور شوم زیرا اعتقاد کلی دارم که به اندازه کافی در کشور سدهای چند منظوره ساخته شده است و تنها ممکن است معدود مکان هایی وجود داشته باشد که زدن سد چند منظوره قابل توجیه باشد.
برای تشخیص مقدار سد مورد نیاز در هر آبراهه شاخصی وجود دارد به نام «درجه تنظیم رودخانه» (DOR) که برابر نسبت حجم کل آب قابل ذخیره در سدهای مسیر آبراهه به متوسط حجم آب عبوری سالانه از آبراهه ضربدر عدد 100 است. این ضریب اگر 100 باشد نشانه این است که حجم کل آب قابل ذخیره در مسیر رودخانه برابر آورد متوسط سالانه است. لذا اگر این شاخص در مسیر رودخانه‌ای بیشتر از 100 باشد خالی ماندن بعضی از سدها واقع در مسیر آن آبراهه در بیشتر سال‌ها طبیعی خواهد بود. در دنیا یا در کشورمان مقدار استانداردی برای این شاخص وجود ندارد امّا هر کشوری باید سعی کند این شاخص را حتی المقدور پایین نگه دارد تا لطمات زیست محیطی کمتر بروز یابند. به نظر نگارنده برای شرایط کشور ما مقدار حدود 100 برای این شاخص می‌تواند حد بالا و قابل قبولی باشد.
 در حال حاضر متوسط این شاخص در کل رودخانه‌های کشور حدود 100 است که حکایت از این دارد که به طور متوسط در کشور در سد‌سازی افراط نشده است امّا ممکن است در بعضی آبراهه‌ها افراط و تفریط صورت گرفته باشد. لذا استخراج این پارامتر در هر آبراهه می‌تواند راهنمای خوبی برایمان باشد. مثلاً این شاخص در مسیر رودخانه کارون 100 است و در مسیر رودخانه کرخه 167 و در مسیر رودخانه دز 43 است. پس اگر مقدار 100 را به‌عنوان عدد مورد قبول بپذیریم در این صورت درجه تنظیم رودخانه دز پایین است و سد پیش‌بینی شده در مسیر آن یعنی سد بختیاری با در نظر گرفتن حجم پیش‌بینی شده برای آن، این شاخص را به حدود 100 خواهد رساند و قابل توجیه است. لذا این رودخانه بعد از ساخت سد بختیاری بهتر می‌تواند آبراهه را در شرایط سیلابی تنظیم کند. امّا در رودخانه کرخه این شاخص بسیار بیشتر از 100 است. به همین دلیل است که در سال‌های گذشته مخزن سد کرخه هیچ وقت به ظرفیت نرمال خود نرسید و نسبتاً خالی ماند لذا علی رغم سیل اخیر حادث شده در مسیر رودخانه کرخه، شرایط آبراهه از نظر درجه تنظیم بیش از مقادیر قابل قبول است و لذا اگر شرایط کنترل در این آبراهه اشکالی داشته است باید اشکال را در جای دیگری جست‌و‌جو کرد و البته باید پذیرفت که سیل حادث شده در حوضه رودخانه کرخه نیز بسیار استثنایی بوده است. به هر ترتیب تجویز هر سد مخزنی چند منظوره جدید در مسیر رودخانه کرخه قابل توجیه نیست و مشکلات رودخانه را خصوصاً در پایین دست یعنی در استان خوزستان بسیار زیاد خواهد کرد و فقط می‌توان سد تک منظوره را برای فقط کنترل سیلاب مد نظر قرار داد که خالی ماندن طولانی مدت آن قابل پذیرش باشد. در مسیر رودخانه کارون حجم مخازن سدهای ایجاد شده به قدر کفایت است و ساخت سد جدید توجیهی ندارد. در مورد سایر رودخانه‌های کشور نیز می‌توان با همین روش، نیاز یا عدم نیاز به سد مخزنی را تشخیص داد و آبراهه را به‌صورت منطقی‌تر مدیریت کرد.
با این توضیحات اگر به‌عنوان این یادداشت بازگردیم جواب را به صورت زیر می‌توان خلاصه کرد.
اگر بر مصرف آب شیرین تجدید پذیر کشور بیشتر دامن نزنیم؛اگر بر رعایت جوانب توسعه پایدار و رعایت اصول زیست محیطی طرح‌های سد‌سازی پایبند باشیم؛اگر مدیران ما از فشار تکفیر و تهدید این و آن هراس به دل راه ندهند و بر مبنای مسائل کارشناسی امور را به پیش ببرند؛در این صورت می‌توان با رعایت «درجه تنظیم» قابل قبول، سیاست ایجاد سد مخزنی چند منظوره را در معدود رودخانه‌های کشور تجویز کرد. نکته آخر اینکه در مسیرهایی که سدهای مخزنی به قدر کافی وجود دارد برای کاهش اثرات زیانبار سیل باید به کارهای آبخیزداری (که علاوه بر تأثیر بر رواناب و تغذیه آب های زیر زمینی از فرسایش خاک نیز محافظت می‌کنند) و حفظ حریم بستر رودخانه‌ها روی آورد و بر این روش ها بیشتر توجه و تأکید کرد.