نظامیان، سیاست و امنیت ملی

طاهر اصغرپور‪-‬ در سال 1968 و در جنبش اعتراضی دانشجویان فرانسه ژنرال دوگل در بخشنامه‌ای دستور داده بود پلیس شبانه با قوای نظامی به محل اجتماع دانشجویان حمله کند. رئیس پلیس وقت پاریس، موریس گریمو، زیر دستور دوگل نوشت:«رئیس جمهور عزیز علیرغم احترام به شما، قادر نیستم با اسلحه با فرزندان خودم روبه‌رو شوم.» همه مفسرین وقایع سال 1968 نوشته‌اند یکی از عوامل جلوگیری از خشونت؛ تعقل و درایت همین رئیس پلیس پاریس بوده است، که نه تنها تسلیم نظر دوگل نشد، بلکه مقاومت شجاعانه‌اش به تدریج دوگل را با او همراه کرد و مانع خونریزی‌های فراوان شد. اینک این رفتار را مقایسه کنیم با رفتار یک سردار سپاه که این روزها بر سر زبان‌هاست؛ سردار قاسمی. روزی که ترامپ از برجام خارج شد و تهدیداتش برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی را عیان‌تر کرد، هر روز به دنبال یافتن بهانه یا دستاویزی قانونی است تا با کمترین هزینه و با حمایت کنگره، فشارهای مالی و اقتصادی را بر دولت و به تبع آن بر ملت ایران افزایش دهد، نمی‌توانست تصور کند روزی در داخل ایران، یک فرمانده ارشد سپاه همان حرفی را بزند که ترامپ و نهادهای امنیتی آمریکا ادعایش را داشتند؛ یعنی دخالت نظامی در سایر کشورها و همکاری با القاعده و حتی طالبان.
ولی این اتفاق رخ داد و سردار قاسمی با صراحت تمام ادعا کرد در جنگ بوسنی، سپاه ایران در پوشش هلال احمر به نیروهای جهادی آموزش می‌داد. چه کسی مسئولیت عواقب سنگین به مخاطره افتادن امنیت ملی ایران را که از این مصاحبه عجیب وی ایجاد می‌شود باید بپذیرد؟ درست در زمانی که ترامپ به دنبال یافتن دستاویزی برای تمهید جنگ روانی و چه بسا نظامی علیه ایران بود تا بتواند هیئت سیاسی ایالات متحده را یکدست و از «قانون جنگ با تروریست‌ها در خارج از کشور» استفاده کند. سردار قاسمی این پاس گل را دو دستی تقدیم کرده و باید در برابر همه دولت و ملت پاسخگوی سخنانش و تبعات احتمالی آن باشد.