عصـــر سریال‌کشی

مدت‌هاست که در تلویزیون ایران یک سریال جدی روی آنتن نرفته و شبکه‌های پخش سریال در سیما مرتب مجموعه‌هایی را که در دوران‌های مدیریتی قبل تولید شده بود بازپخش می‌کنند. در عوض آنتن کانال‌های مختلف سیما پر شده است از شوهای سرگرمی‌ساز که تولید آنها توسط اسپانسرهایی خارج از رسانه ملی انجام شده‌اند. این رویه از زمان ریاست عزت‌الله ضرغامی بر سازمان صداوسیما آغاز شد. تولید سریال‌های عظیم کار یکی‌، دو روز و یکی، ‌دو سال نیست و برنامه‌ریزی‌های بلندمدت می‌خواهد. اکثر سریال‌هایی که با درجه کیفی «الف» در دوران ریاست ضرغامی بر صداوسیما پخش شدند، کارهایی بودند که کلید آنها در دوران لاریجانی خورده بود. اما خود ضرغامی مجموعه‌ای را کلید نزد که کار ساخت آن امروز به پایان رسیده باشد و حالا روی آنتن برود. دوره مدیریت محمد سرافراز بر صداوسیما هم بسیار کوتاه و پرحاشیه بود و اساسا مشخص نشد که اگر او می‌توانست تمام آنچه را که مدنظرش بود پیاده کند، ساخت مجموعه‌های عظیم نمایشی و تولید برنامه‌های اورجینال گفت‌وگو‌محور یا آموزشی هم جزء آن برنامه‌ها بودند یا نه. عبدالعلی علی‌عسگری پس از استعفای محمد سرافراز و در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۵ به کرسی ریاست سازمان صداوسیما تکیه زد و تابه‌حال در این سمت مشغول به فعالیت است. خیلی‌ها دوران او را به‌نوعی امتداد دوران مدیریت ضرغامی می‌دانند. بسیاری از مدیران سازمان که با روی کار آمدن سرافراز، عزل، بازنشسته و جابه‌جا شده بودند، با سکان‌داری علی‌عسگری به سمت‌های سابق برگشتند. اما به هرحال تفاوت‌هایی بین چینش مدیران در دوره ضرغامی با آنچه که از علی‌عسگری دیده می‌شد، وجود داشت. یکی از این تفاوت‌ها نبودن علی دارابی در ترکیب مدیران جدید و تفاوت دیگر بازگشت مرتضی میرباقری به سمت معاونت سازمان بود. میرباقری در سال‌های نیمه دوم دهه ۸۰، جزء پایه‌گذاران رویه‌ای بود که امروز سرتاسر تلویزیون را فراگرفته است. او پای اسپانسرها را به برنامه‌سازی تلویزیونی بیشتر از پیش باز کرد و از اهمیت فرآیند سریال‌سازی کاست. اما در شهریور ۱۳۸۹ به طرزی غافلگیرکننده توسط عزت‌الله ضرغامی از سمت خود عزل شد و جایش را به علی دارابی داد. با این حال وقتی علی‌عسگری به سمت ریاست رسانه‌ملی رسید، مرتضی میرباقری هم مجددا معاون سیما شد. او که در دوران اصلاحات معاون رئیس‌جمهور در امور جوانان و اولین رئیس سازمان ملی جوانان بود، تا پیش از پذیرفتن مجدد معاونت صداوسیما، در دولت روحانی هم به‌عنوان قائم‌مقام وزیر کشور در امور اجتماعی و فرهنگی فعالیت می‌کرد. معاون رئیس سازمان صداوسیما تقریبا وظیفه‌ای معادل معاون اول رئیس‌جمهور در دولت دارد. کارهای اجرایی و عزل و انتصاب‌ها تا حدود زیادی برعهده معاون رئیس سازمان صداوسیماست. مرتضی میرباقری در دو مقطع، معاونت صداوسیما را عهده‌دار بوده است؛ اولین‌بار بین سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ و بار دوم از اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۵ تاکنون. صبح روز دوم شهریورماه سال ۱۳۸۹ در یک اقدام ناگهانی مرتضی میرباقری از معاونت سیما برکنار شد. این اتفاق درشرایطی رخ داد که معاونت سیما شب قبل، از پشت صحنه سریال «نون و ریحون» بازدید کرده بود و با خبرنگاران به گفت و شنود پرداخت. عزت‌الله ضرغامی صبح همان روز میرباقری را برکنار و علی دارابی را به‌عنوان جانشین او معرفی کرد تا برکناری ناگهانی میرباقری با معرفی سریع جانشینش بیشتر مورد شبهه قرار گیرد. نام مرتضی میرباقری آن روزها بیش از گذشته مطرح می‌شد. شنیده‌ها حکایت از مخالفت مستقیم او با اجرای فرزاد حسنی در زمان افطار داشت که سرانجام باعث شد مرحوم حسن جوهرچی به‌جای او بر صندلی اجرا بنشیند. از سوی دیگر گفته می‌شد همه سریال‌های آن سال که اسامی مطرحی را به‌عنوان کارگردان در تیتراژ خود داشتند، با حمایت میرباقری روی آنتن رفته‌اند. شوخی‌های سیاسی سریال «نون و ریحون» فرزاد موتمن که هنگام پخش مجدد سانسور شد هم نام او را بر زبان‌ها جاری می‌کرد و از حمایت معاونت سیما از این سریال خبر می‌داد یا مطرح‌کردن روابط زناشویی قبل از ازدواج دائم، در سریال «جراحت»، از وساطت میرباقری برای عدم‌ممانعت از پخش این صحنه‌ها حکایت داشت؛ حکایت‌هایی که زبان به زبان می‌گشتند اما شکل رسمی نمی‌یافتند. با همه اینها دلایلی برای برکناری میرباقری ذکر نشد و خود او هم توضیح درباره دلایل این برکناری را به آینده‌ای موکول کرد که هیچ‌گاه فرا نرسید. میرباقری در همان شهریورماهی که برکنار شد، بالاخره غائله سریال «قهوه تلخ» را هم با فرستادن آن به شبکه نمایش خانگی پایان داد. او کشمکش‌ها با تهیه‌کنندگان مجموعه را به قدری ادامه داد تا سرانجام اولین سریال شبکه نمایش خانگی از فضای خارج از تلویزیون سر در بیاورد. از آنجا که مدیران سازمان روی سریال‌سازی خارج از این مجموعه، بسیار حساس بودند، به‌نظر نمی‌رسید که کسی در آن مجموعه چندان از رفتار میرباقری درمورد «قهوه تلخ» که پایه‌گذار یک رسم جدید در فضای فرهنگی و رسانه‌ای کشور شد، راضی باشد. میرباقری اولین کسی بود که در سال ۱۳۸۸ به بهانه طولانی‌شدن زمان پخش سریال‌های ماه رمضان، بسیاری از آنها را از کنداکتور پخش خارج کرد. سریال‌های مناسبتی ماه رمضان و عید نوروز جزء پرطرفدارترین مجموعه‌های تلویزیون در دو، سه دهه اخیر بودند و میرباقری که از سال ۱۳۸۸ از حجم و کیفیت مجموعه‌های ماه رمضان کاسته بود، در نوروز ۸۹ هم با پخش‌نکردن «قهوه تلخ» از تلویزیون، دومین ضربه کاری را به خیل مخاطبان سریال‌های تلویزیونی ملی وارد کرد. اما از سال ۱۳۹۵ که میرباقری مجددا به سمت معاونت سیما برگشت، رسانه ملی هم وارد عصر جدیدی از فعالیت‌هایش شد. دیگر دار و دسته و اصطلاحا باند رقیب، مزاحم فعالیت‌های کسانی نمی‌شد که امور اجرایی و مدیریتی در صداوسیما را عهده‌دار بودند. از طرفی دیگر کار هدایت بخش قابل‌توجهی از برنامه‌سازی‌های این مجموعه به دست اسپانسر‌ها افتاد. او در اواخر سال ۱۳۹۶ در نشستی که با اصحاب رسانه داشت، گفت: «صداوسیما تازه رفتار با اسپانسر‌ها را یاد گرفته است و پیش از آن اسپانسر‌ها هر کاری می‌خواستند می‌کردند، اما اتفاقاتی که امسال رخ داد نشان داد هنوز هم صداوسیما نتوانسته است رابطه درستی با اسپانسر‌ها تعریف کند؛ رابطه‌ای که در آن حامی برنامه به‌عنوان تصمیم‌گیرنده نهایی نقش‌آفرینی نکند و صرفا در مقابل فضای تبلیغاتی که صداوسیما در اختیار وی قرار داده است، بخشی از کمبود بودجه صداوسیما را با آورده مالی‌اش جبران کند.» بیش از یک سال از صحبت‌هایی که میرباقری درخصوص برخورد صداوسیما با اسپانسرها کرده بود، گذشته است و هنوز نشانه‌ای که مشخص کند این مجموعه بالاخره چنانکه میرباقری می‌گفت «رفتار با اسپانسرها» را یاد گرفته باشد و مانع از «نقش‌آفرینی آنها در تصمیمات نهایی» شود، دیده نشده است. برنامه‌هایی که امروز آنتن‌های صداوسیما با آنها پر شده، به مراتب بسیار کم‌خرج‌تر از برنامه‌هایی هستند که در دوره‌های گذشته تولید شده بودند؛ چراکه سریال‌های سرپا و جان‌دار بسیار کم شده‌اند و جای‌شان را تاک‌شوها و مسابقات تلویزیونی گرفته؛ اما صداوسیما همین برنامه‌هایی را که ساخت‌شان نسبت به سریال‌سازی بسیار کم‌خرج‌تر است هم خودش نساخته و تولید آنها را به اسپانسرها سپرده است. تا پایان دهه 60، تبلیغات بازرگانی در صداوسیما ممنوع بود اما حالا مدیریت جدید سازمان به اداره این مجموعه بدون حضور اسپانسرها حتی فکر هم نمی‌کند و این درحالی است که هنوز می‌شود سیما را با کیفیت بالاتری در تولیدات اداره کرد، بی‌اینکه حتی یک ریال از اسپانسرها گرفته شود. نگاهی کلی به کارنامه دور دوم معاونت مرتضی میرباقری در سیمای جمهوری اسلامی که از سال ۱۳۹۵ آغاز شد، نه‌تنها کم‌کاری این مجموعه را در ساخت سریال‌های الف ویژه همچنان نشان می‌دهد، بلکه ضعف در پرداخت‌های مضمونی و تکنیکی سریال‌های روتین تلویزیون و تکرار کسالت‌آور مضامین قبلی را هم پیش چشم خواهد گذاشت.   بیمار استاندارد سریال سعید آقاخانی که شاید مخاطبان خاصی داشت. بابک حمیدیان بعد از حضورش در «گذر از رنج‌ها» این‌بار با سریالی به قلم بهرام توکلی که برای اولین‌بار مدیوم تلویزیون را تجربه می‌کرد، برای مناسبت نوروز به تلویزیون آمد. بهنام قصه «بیمار استاندارد»، دانش‌آموخته رشته بازیگری بود که بنا به شرایط مالی مجبور شد تا در قالب شخصیت چند بیمار روانی قرار بگیرد و هر کدام از آنها را به‌نحوی بازی کند. درکنار این داستان، قصه‌های فرعی هم برای تکمیل این قضیه وارد ماجرا شدند. بعد از پخش این سریال، بسیاری از افراد و منتقدان کلیت سریال را محکوم کردند که این اثر برای مخاطب خاص ساخته شده و همه حرف‌شان هم به‌سوی توکلی بود.

زعفرانی سریال نوروزی شبکه دو که داستانک‌های زیادی داشت، ولی از نظر ماجراپردازی یک داستان کلی داشت که به سرنوشت یک خانواده می‌پرداخت. ویژگی داستانی این سریال این بود که به مسائل و هنجارهای خوب اجتماعی توجه داشت و قصه‌ها را در وضع ایجابی روایت می‌کرد. این سریال به کارگردانی حامد محمدی و تهیه‌کنندگی ایرج محمدی ساخته شد.



قرعه داستان این سریال، درباره قرعه‌کشی بین چند خانواده بود که همگی در یک محله قدیمی در تهران زندگی می‌کردند. بعد از اینکه قرار شد «بیمار استاندارد» به شبکه یک برود، کنداکتور نورزی شبکه سه که پیشتر سریال «ویلا» به کارگردانی مرضیه برومند را در جدول پخش داشت، خالی ماند و مسئولان بر آن شدند تا «قرعه» را که گزینه نوروزی شبکه پنج بود جایگزین آن کنند. پادری سریالی که برای پخش در ایام نوروز به نگارش درآمده و قرار بود در 13 قسمت ساخته شود، بعد از تغییر نظر مسئولان صداوسیما و حذف از جدول پخش نوروزی، با تغییری در تعداد قسمت‌ها برای رمضان آماده شد. «دودکش2» و «فروشگاه بزرگ» نام قبلی و انتخابی کارگردان بود که درنهایت به «پادری» رسید. قصه این سریال ادامه سری اول «دودکش» بود. قصه‌ای میان دو خانواده فیروز و نصرت با بازی هومن برق‌نورد و بهنام تشکر دو بازیگر اصلی این سریال بودند که کل‌کل‌های‌شان بار طنز داستان را شکل می‌داد. «پادری» به نویسندگی کوروش نریمانی، ‌کارگردانی محمدحسین لطیفی و تهیه‌‌کنندگی سید‌محمود رضوی از شبکه یک سیما پخش شد.

برادر داستانی تکراری از جواد افشار با همان تیم کیمیا چه در جلوی دوربین، چه پشت دوربین. سریالی که در ماه رمضان پخش شد و همان تم تکراری سریال‌های ماه رمضانی را داشت و موفقیت جدیدی برای افشار به‌همراه نداشت.

سرزمین کهن سرزمین کهن حالا نامش تغییر کرده به سرزمین مادری. سریالی به کارگردانی کمال تبریزی و با بررسی وقایع سیاسی-اجتماعی ایران از سال ۱۳۲۰ خورشیدی تا پیروزی انقلاب اسلامی در بستر زندگی پسری نوجوان است. بنابر زمان‌بندی اعلام‌شده، پخش سریال قرار بود پنج دی ۱۳۹۲ از تلویزیون باشد، اما پس از پخش چند بخش از سریال، توهین و تحریف تاریخ ایل بختیاری از آن برداشت و با موجی از اعتراضات در مناطق بختیاری‌نشین، در استان‌های خوزستان، چهارمحال‌و‌بختیاری، اصفهان و لرستان روبه‌رو شد. پس از این اعتراضات، پخش این مجموعه با استدلال‌هایی همچون بازنگری در پوشش بازیگران زن و همچنین آنچه که نارضایتی مسئولان صداوسیما از کم‌رنگ بودن نقش جریانات اسلامی در پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ خواندند، با تأخیر روبه‌رو شد تا برخی صحنه‌های آن دوباره فیلمبرداری شود. پس از فیلمبرداری مجدد، تیزر این سریال از شبکه سه سیما پخش شد و قرار بود از مهر ۱۳۹۶ پخش شود اما باز هم پخش نشد.

هشت و نیم دقیقه نام این سریال دو‌بار دستخوش تغییراتی شد، در ابتدا «هشت و نیم دقیقه» و بعد «یکتا» و سپس به «هشت و نیم دقیقه» تبدیل شد. به گفته کارگردان، انتخاب نام «هشت و نیم دقیقه» برای این سریال تعلیق بیشتری را ایجاد می‌کرد. این سریال به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی و تهیه‌کنندگی بهروز مفید از شبکه دو سیما پخش شد. سریالی که به گفته همه منتقدان و کارشناسان، توانست مخاطبان زیادی را به‌دلیل داستان خوب و بازی خوب بازیگرانش به دست بیاورد.

ماه و پلنگ سریالی که بر مبنای یک انتقام پایه‌گذاری شده بود و خیلی‌ها سریال احمد امینی را کپی دست‌چندم از سریال ریونج(revenge‌) می‌دانستند. تولید این سریال که در سکوت خبری انجام شد. فضای قدیمی سریال «ستایش» که در اغلب سریال‌های سعید مطلبی وجود دارد، این بار در «ماه و پلنگ» هم وجود داشت و به‌عبارتی نویسنده فضای ذهنی خود را که شکل‌گرفته در دهه 50 بود به تصویر کشیده بود. میانه راه تولید این سریال، امینی و مطلبی در نامه‌ای سرگشاده به مسئولان سازمان صداوسیما اعلام کردند به‌دلیل ممیزی‌هایی که در این اثر اعمال شده است، حاضر به همکاری نبوده و از کارگردانی «ماه و پلنگ» انصراف دادند و تقاضا داشتند که حتی نام‌شان در تیتراژ درج نشود. چرخِ فلک اشتراک در قصه‌های پیاپی و داستان کلی، درگیری بازیگران در اپیزودها، انتخاب بازیگران همه و همه حاصل تفکر سه کارگردانی بود که از سینما به تلویزیون آمده بودند. عزیزالله حمیدنژاد، بهرام عظیم‌پور و احسان عبدی‌پور با همکاری یکدیگر این سریال را رقم زدند. «چرخ فلک» با نام قبلی «ز کردارها تا چه آید به چنگ» ابتدا به‌خاطر محتوای اخلاقی قصه‌هایش به قلم علیرضا طالب‌زاده یکی از گزینه‌های ماه رمضان شبکه سه سیما بود، اما بعد از تصمیم مدیران مبنی‌بر عدم پخش سریال از این شبکه به‌خاطر مسابقه‌های والیبال قرار شد تا در تاریخ دیگری پخش شود.

لیسانسه‌ها اگر بگوییم که سروش صحت توانست رنگ و بوی تازه‌ای به تلویزیون در سال 95 بدهد، اغراق نکرده‌ایم. داستان سه جوان با تحصیلات لیسانس که در یک خانه با هم زندگی می‌کنند درکنار موقعیت‌هایی کمدی و سر و شکل ساختاری که در کارگردانی سروش صحت دیده می‌شود، «لیسانسه‌ها» را شکل داد.

دلدادگان شبکه سه سیما نیمه دوم تابستان را با سریالی پربازیگر آغاز کرد. سریال «دلدادگان» که منوچهر هادی آن را کارگردانی کرده است. سریال «دلدادگان» در سه فصل، دو فصل گذشته و یک فصل زمان حال، ماجراهای دو خانواده را از زمان قبل از انقلاب تا عصر حاضر به تصویر می‌کشید. اما بازی نکردن پانته‌آ بهرام در قسمت‌های پایانی به‌دلیل اعتراض به نگرفتن دستمزدش باعث حاشیه‌هایی برای این سریال و عوض‌شدن قسمت‌های پایانی آن شد. آنام داستانی پر از اتفاق و رفت و برگشت‌ها به گذشته و آینده باعث پرمخاطب شدن سریال جواد افشار شد، سریالی به تهیه‌کنندگی اسماعیل عفیفه که از شبکه سوم سیما پخش شد. داستان زندگی زنی میانسال به نام مارال است که زندگی پر‌ماجرا و سختی را پشت‌سر گذاشته بود.

گسل خیلی‌ها می‌گفتند این سریال می‌خواهد به دولت کنایه بزند و همزمانی پخش آن با پوست‌اندازی دولت را نشانه آن می‌دانستند، علیرضا بذرافشان کارگردان و محسن چگینی تهیه‌کننده این سریال بودند. می‌گویند قرار است فصل دوم آن هم ساخته شود.

دیوار به دیوار سامان مقدم بعد از تجربه شمس‌العماره، دوباره یک سریال با مضمون کمدی را روایت کرد. این سریال داستان چهار خانواده را روایت می‌کرد که به‌دلایلی مجبور می‌شوند، سه ماه در یک خانه با یکدیگر زندگی کنند. این چهار خانواده هیچ آشنایی با یکدیگر ندارند.

پرستاران داستان خصوصی زندگی بیماران و پرستاران حاضر در یک بیمارستان، در دو فاز 25 قسمتی، سریال «پرستاران» را شکل داد. علیرضا افخمی به‌دلیل انجام همزمان نویسندگی و کارگردانی این سریال، در نیمه‌های راه کار‌گردانی را به شهرام شاه‌حسینی و محمودرضا تخشید سپرد و خود با نظارت بر کارگردانی، به نگارش متن‌ها مشغول شد.

علی‌البدل داستان مجموعه علی‌البدل در روستایی تاریخی به نام چشمه قل‌قل اتفاق می‌افتد. تیم تنابنده و سیروس مقدم باز هم با هم همراه شدند تا شاید بتوانند، خاطره پایتخت را برای مردم تکرار کنند، اما تقریبا این اتفاق نیفتاد.

بچه مهندس داستان این مجموعه در تاریخ معاصر و در سه فاز کودکی، نوجوانی و جوانی پسری به اسم «جواد جوادی» مطرح می‌شود و زندگی پسری را تصویر می‌کند که در کودکی رها شده و در پرورشگاه بزرگ می‌شود. کارگردان این سریال علی غفاری بود و با توجه به چند فصل بودن آن و بازی جذاب کودکان در فصل یک توانست مخاطبان زیادی داشته باشد. با وجود اینکه پخش فصل دوم این سریال با انتقادات زیادی مواجه شد، مدیران سیما و سازندگان سریال تصمیم به ساخت فصل سوم گرفتند.

آرام می‌گیریم روح‌الله سهرابی که پس از «خاکستر و برف» این‌بار در تلویزیون تجربه‌ای رقم زده بود، شروع خوبی را برای این سریال درنظر گرفته بود. به دلیل تعدد لوکیشن و بازیگر، دو کارگردان این سریال را کارگردانی می‌کردند. فرهاد گلی، تهیه‌کننده این سریال 42 قسمتی بود. سریالی که خوب شروع شد اما باز هم در میانه راه به تکرار افتاد.