اروپا تا تصمیم‌گیری نهایی دست به عمل نخواهد زد

با توجه به سخنان وزیر امور خارجه در خصوص سازوکار ایرانی متناظر با اینستکس (سازوکار مالی اروپا) از این منظر که اروپایی‌ها هیچ‌بهانه‌ای برای شروع کار خود ندارند، از نظرشما اروپایی‌ها چه سناریوهای احتمالی را در قبال تهران دنبال می‌کنند؟
دکتر ظریف در مقام وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران این سخن را مطرح‌کرده و سخنان وی در چارچوب جایگاه و نقشی که به‌عنوان وزیر امورخارجه دولت در تهران بیان می‌شود به‌عنوان موضع وزیر امورخارجه قابل‌تامل بوده و باید به آن اهمیت داد، اما نکاتی چند را نیز باید مورد تامل قرار داد. از منظر مکتب واقع‌گرایی قدرت اروپای متحد بخشی از جبهه غرب به‌علاوه ایالات متحده آمریکا به حساب می‌آید و ایران در گستره انقلاب اسلامی اساسا رویکردی ضدغربی در چارچوب به چالش‌کشیدن سیاست‌های ایالات متحده آمریکا و کشورهای گوناگون اروپایی داشته و اروپا نسبت به چالش‌برانگیزی ایران در برابر سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی اروپا توسط ایران همواره تحفظ‌های خاصی را مطرح کرده است. بنابراین اینکه اروپای متحد حق می‌گوید و یا ناحق در اینجا مطرح نیست؛ آنچه مطرح است این است که اروپای متحد و کشورهای بزرگ اروپایی همچون فرانسه، انگلستان، ایتالیا و دیگر کشورهای اروپایی همچون اسپانیا، دانمارک، فنلاند، سوئیس، سوئد و نروژ همگی در ارتباط با آنچه نسبت به ایران اتفاق می‌افتد وآنچه ایران درباره اروپا مطرح می‌کند ـ با توجه به جایگاه ایران ـ نوعی تحفظ‌های خاص دارند. از یک‌سو ژنوم ژئواستراتژیک وکد ژئوپلتیک را درک کرده و نمی‌خواهند با ایران از سر ناسازگاری و رودررویی درآیند و از سوی دیگر نیز همواره در ارتباط با ایران تلاش داشته‌اند نسبت به ایران بسیار محافظه‌کارانه عمل کنند تا از یک‌سو لبه تیغ حملات ایران نسبت به عملکرد پایتخت‌های اروپایی در زمان خود بتوانند پاسخ گویند و از سوی دیگر متحدان غربی را علیه خود نشورانند.
آیا اروپا حاضر است به‌خاطر ایران در برابر ایالات متحده آمریکا بایستد؟
در وزن‌کشی‌های قدرت در بزنگاه‌های تاریخ اروپا به این تشخیص منفعتی می‌رسد که نمی‌تواند به‌خاطر ایران در این بزنگاه تاریخی ایالات متحده آمریکا را از دست بدهد، اگرچه به عقیده من یکی از رقبای اصلی میان رقبای آمریکا در جهت نظم آینده جهانی محسوب می‌شود. اروپای متحد و کشورهای اروپایی و پایتخت‌های این کشورها به‌ویژه پایتخت‌های کشورهای مهم اروپایی تنها نقطه اختلافشان با ایالات متحده آمریکا بر سر ایران است. به هر تقدیر اتحادیه اروپا و شخص موگرینی و اسلاف گذشته او برجام را به‌عنوان میراث دیپلماتیک اتحادیه اروپا می‌دانند، چراکه سه کشور اروپایی در آن حاضر بودند و هماهنگ‌کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا به‌عنوان هماهنگ‌کننده و مدیر جلسات 1+5 عمل می‌کردند و این جایگاه رسمی را به اتحادیه اروپا از منظر دیپلماتیک به‌عنوان یک میراث در ارتباط با برجام می‌دهد. لذا اروپایی‌ها در پی حفظ برجام هستند و با نزدیک‌شدن به ایران در پی آن هستند که در منطق آینده نظم نوین جهانی با برگ ایران امتیازات خاص خود را بگیرند، پس از یک‌سو می‌خواهند با ایران ارتباط داشته باشند که این مساله منطقی است و از سوی دیگر تحت فشارهای واشنگتن قرار دارند. واشنگتن هم بر این نکته آگاهی دارد که اتحادیه اروپا به‌سرعت تلاش می‌کند فاصله قدرتی خود را با ایالات متحده آمریکا در قرن 21 کاهش‌داده و یکی از برگ‌های مهم در نظم آینده جهانی کد ژئوپلتیکی است که ایران داراست و وقوف به این امر اجازه نمی‌دهد تا آنها ایران را رها و یا به‌گونه‌ای عمل کنند تا بتواند در دهه‌های آینده با ایجاد اتحاد با ایران آینده ایران را به نفع اتحادیه اروپا تغییر دهد. فراموش نکنیم خواه‌ناخواه در آینده‌ای نه‌چندان دور باید ترکیه تکلیف خود را با اتحادیه اروپا مشخص کند و فاصله اروپایی‌ها با خلیج‌فارس و این سوی آب‌های آزاد جهان از مرزهای عراق و ایران می‌گذرد؛ پس این رقابت که میان روسیه پتر کبیر از منظر ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک میان مسکو و واشنگتن و یا مسکو و انگلستان درباره ایران بود، در آینده نیز از منظر منطق کد ژئوپلتیک وجود خواهد داشت. اروپای متحد بر سر پرونده‌های سه‌قلوهای افسانه‌ای همانند پرونده قدرت دفاعی، مسائل منطقه‌ای و حمایت از تروریسم به‌عنوان انگشت اتهامی که علیه تهران بسیار به‌شکل جدی مطرح شده و همچنین مساله حقوق‌بشر و مساله اعراب و رژیم صهیونیستی با ایران مساله دارند. گفت‌وگوهای ایران و اروپا که در زمان گذشته آغاز شد و بعدها تحت‌عنوان گفت‌وگوهای سازنده از آن نام برده شد از طریق انگلستان طراحی و از طریق آلمان‌ها عملیاتی شد، اما در نهایت به برجام ختم شد و در برجام نیز اکنون وضعیت خاصی را داریم که قابل‌مشاهده است. در حال حاضر با رویکرد آمریکایی‌ها با اعلام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌عنوان یک گروه تروریستی تشدید شده و این همکاری با ایران را از منظر اقتصادی بسیار مساله‌دار می‌کند، پس اروپای متحد در یک حد بسیار محدود می‌تواند از منظر اقتصادی به ایران نزدیک شود.


اساسا ایران توانایی این امر را دارد که سازوکاری مشابه اینستکس (سازوکار مالی اروپا) با کشورهای منطقه راه‌اندازی کند؟
این گفته دکتر ظریف سخن بسیار درستی است که «ایران روابط بسیار خوبی با همسایگانش دارد، سازوکارهای مشابهی را با بسیاری از کشورها راه‌اندازی کرده‌ایم و دارد عمل می‌کند»، اما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که کشورهای منطقه شامل چه کشورهایی می‌شود آیا منظور کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است؟ باید بپذیریم کشورهای حاشیه جنوب خلیج‌فارس منافع خودشان را درنظر گرفته‌اند. از سوی دیگر جبهه عربی ایجاد شده که به جای رودررویی با تل‌آویو امروز به‌راحتی رژیم صهیونیستی را در یک حالت شبه‌رسمی به رسمیت شناخته و آشکارا کشورها و پایتخت‌های عربی با تل‌آویو روابط رسمی دارند و این همکاری در محاصره منطقه‌ای تهران نیز حتی خود را نمایش می‌دهد. حال پرسش اساسی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا ایران و کشورهای منطقه پتانسیل این امر را دارند که با تهران بر سر مسائل اقتصادی همکاری کنند؟ این پرسشی است که پاسخ به آن چندان مشکل نیست، اما تردیدبرانگیز است. امروز عراق با ایران همکاری می‌کند، اما همین عراق از طرفی با عربستان همکاری می‌کند و از سوی دیگر دو توافقنامه امنیتی آشکار و پنهان با واشنگتن بر سر مسائل منطقه‌ای دارد. پس اگر قرار بود مسائل منطقه‌ای و اقتصاد منطقه‌ای شکل گیرد، اکو یکی از این سازوکارها بود. باید گفت اکنون اکو بعد از این همه مدت چه مقدار می‌تواند حجم حرکت‌های اقتصادی را در منطقه به انجام برساند. بنابراین ایران با کشورهای منطقه نیز به‌مثابه کشورهای غربی دارای چالش بسیار جدی است در حد ارتباط تهران با برخی از پایتخت‌های کشورهای عربی از جمله ریاض به‌عنوان پایتخت یک کشور مطرح در جهان عرب و همسایگان ایران وجود دارد که این مساله نیز نشان‌دهنده چالش‌های جدی است. از این‌رو باید فکری جدی‌تر در ارتباط با مسائل مربوط ایران در سیاست خارجی را مدنظر قرار داد.
با توجه به سخن دکتر ظریف که مطرح کردند؛ نمی‌دانم اروپایی‌ها برای یک سازوکار مقدماتی چقدر وقت نیاز دارند، این خواست به شکل جدی از جانب اروپایی‌ها در ارتباط با اینستکس با توجه به فشارهای ایالات متحده آمریکا بر اروپا وجود دارد؟
دکتر ظریف یک استاد روابط بین‌الملل و تحصیلکرده ادبیات سیاسی آن هم با تجربه کلان سه‌دهه فعالیت دیپلماتیک است و به‌عنوان یک دیپلمات به‌خوبی می‌داند هیچ‌کشور و هیچ‌دولتی که ادبیات سیاسی می‌داند و بر آن وقوف دارد زمان برای هیچ‌چیز مشخص نمی‌کند تا گزاره‌ای سیاسی تولید شود. مبانی معرفت‌شناسی در حوزه سیاست ایجاب می‌کند دولت‌های فهیم در صحنه سیاست به هیچ‌وجه برای هیچ‌چیز اعلام رسمی نکنند تا بتوانند گزاره قابل راستی‌آزمایی در اختیار افکار عمومی قرار ندهند. بنابراین به‌نظر میرسد اتحادیه اروپا به هیچ‌وجه هیچ‌گاه به‌شکل رسمی زمانی را در این زمینه مشخص نخواهدکرد.
اروپایی‌ها تا چه میزان می‌توانند در برابر دوگانه منافع اقتصادی با تهران و فشار ایالات متحده آمریکا مبنی‌بر عدم‌همکاری اقتصادی با تهران ارتباط معناداری برقرار کنند؟
اتحادیه اروپا تا زمانی که در یک وضعیت تصمیم‌گیری نهایی قرار نگیرد دست به عمل نخواهد زد. به‌نظر می‌رسد ایالات متحده آمریکا فشارها را بر اروپا را افزایش خواهد داد، با توجه به جهت‌گیری سند امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در سال 2018 و 2019 برای ورود به دهه 2020 در جهت تعیین تکلیف هندسه آینده جهانی قدرت عمل می‌کند و در این زمینه فشارهای آمریکا بر اتحادیه اروپا در سال جاری افزایش خواهد یافت تا بتواند فشارهای سخت بر ایران را بیشتر از گذشته مدیریت کند. پس در ماه‌های آینده باید منتظر ماند تا ببینیم ایالات متحده آمریکا در چارچوب سناریوهای تنظیم شده‌ای که در ارتباط با ایران نشانگان آن را به‌خوبی هویدا می‌سازد چگونه به اروپا فشار خواهد آورد. پس در آینده‌ای نه‌چندان دور می‌توانیم بگوییم این مساله چگونه خود را به نمایش خواهد گذاشت.
اقدام غیرقانونی واشنگتن در قراردادن نام سپاه پاسداران در فهرست گروه‌های تروریستی از منظر حقوق بین‌الملل تا چه میزان ضمانت اجرایی دارد؟
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جزو نیروهای مسلح محسوب می‌شود. نیروهای مسلح در یک کشور در داخل و خارج آن در حفظ منافع و امنیت ملی و همچنین تمامیت ارضی آن کشور براساس قوانین بین‌المللی وارد عمل می‌شوند. ضمن آنکه ایالات متحده آمریکا مدعی است سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با ماموریت‌های مشخص خارج از کشور قلمداد می‌شود. بنابراین از منظر حقوق بین‌الملل سپاه پاسداران به‌عنوان نیروی رزمی یک کشور مطرح بوده و جزو نیروهای تروریستی قراردادن سپاه غیرقانونی‌بودن این اقدام را مشخص می‌کند. در نظام بین‌الملل این مساله بسیار شدیدتر و تاحدودی دارای نقش بیشتری است به این معنا که در نظام بین‌الملل قواعد بین‌المللی دارای ضمانت اجرا حداقل به اندازه قوانین داخلی کشورها نیست. بنابراین دورزدن قواعد در حقوق بین‌الملل و ضمانت اجرای آنچه که تصمیم گرفته می‌شود متوجه قدرت و توان کشوری است که این قواعد را مورد توجه قرار داده و یا از آنها دوری می‌جوید و بر اساس اراده معطوف به منافع تعریف شده خود وارد عمل می‌شود. آنچنان که آقای دکتر ظریف مدعی است حتی در این زمینه کشورهای اروپایی از بازیگران قدرتمند در سطح نظام بین‌الملل محسوب می‌شوند با توجه به جایگاه ایالات متحده آمریکا و اهرم‌های فشاری که ایالات متحده آمریکا در این زمینه دارد وارد عمل شده، پس باید گفت اهرم‌های فشار ایالات متحده آمریکا در جهت ایجاد فضای ضد تهران نسبت به ایران بیشتر ارزیابی شود.
سناریوهای احتمالی ایالات متحده آمریکا در قبال محدود‌سازی برجام چیست؟
ایالات متحده آمریکا در دوران پس از اوباما و حتی در دوران اوباما در پی محدود‌سازی همکاری‌های بین‌المللی تهران و عملیاتی‌کردن محاصره منطقه‌ای تهران بود. این فعل و انفعالات انجام شد و ما شاهد ایجاد یک فضای معنادار در جهت فشارآوردن بر تهران در این زمینه بودیم. ایالات متحده آمریکا از برجام خارج شد و تلاش داشت کشورهای عربی را در همسویی با تل‌آویو در یک اتحاد عملیاتی علیه تهران هدایت و رهبری کند، اما بر این نکته نیز تاکید دارم که از سال 1997 تا 2018 میلادی ایالات متحده آمریکا در پی تبدیل چالش ایران به دشمن برای آمریکا و نظام بین‌الملل بوده است. به بیان دیگر در طول چهار دهه گذشته ایالات متحده آمریکا با نوع برخورد با ایران به‌عنوان یک چالش نگریسته است. اکنون به‌نظر می‌رسد ایالات متحده آمریکا دیگر به فرمول‌های پنهان در برخورد میان تهران– واشنگتن در منطقه نیازی ندارد، پس تلاش دارد ایران را از وضعیت چالش به وضعیت دشمن تبدیل کند. ایالات متحده آمریکا بسیار اصرار دارد به‌اصطلاح خود ایران را کنترل کند. اصولا دو نوع برخورد از نظر ادبیات موجود در روابط ایران و آمریکا به چشم می‌خورد: اول ادبیاتی که بیان‌کننده این معناست که ایالات متحده آمریکا به تغییر رفتار ایران می‌اندیشد و ادبیات دیگری که بیان‌کننده این معناست که آمریکا به سرگونی انقلاب مردم ایران می‌اندیشد.