چيستي سياست آمريکا در مقابله با سپاه

مروري کوتاه بر عملکرد صدساله آمريکا در جهان و تاريخچه تشکيل کشوري به نام ايالات متحده، مدلل مي‌دارد که اين تشکيل پيوسته با تجاوز و جنايت همراه بوده است. تبهکاران اروپايي و ماجراجويان در جست‌وجوي طلا، بعدها جهت تثبيت مواضع خود چه به روز بوميان آن سرزمين تازه کشف شده آوردند! آن چنان که همين حالا هم بوميان آن ديار و سياهان از حقوق مساوي با سفيدپوستان برخوردار نيستند و به آساني مورد تعدي قرار مي‌گيرند. اين، اقرار صريحي است که رئيس‌جمهور سياه‌پوست وقت، اوباما، بدان اذعان کرد و هم اکنون نيز، اين رويه ادامه دارد. 
درباره عملکرد صد ساله آمريکا در عرصه تاريخ جهان بر کسي پوشيده نيست که آن خوي زياده خواهي و استعمار نوين و استثمار آشکار، چه بر سر جهان آورده است. چنان که ايالات متحده مزبور، نخستين کشوري است که از بمب هسته‌اي استفاده کرد و ناکازاکي و هيروشيماي ژاپن را با مردم بيگناهش به نابودي مطلق کشاند. در ويتنام، تجاوز شرم‌آوري را مرتکب شد و خون و آتش را به هم آميخت و پيش از آن «کره» را به دو پاره کرد و هنوز هم نقطه پايان جنگ را در شبه جزيره کره، نگذاشته است. بعد از کره، به سراغ ما آمد که بارزترين آن ساقط کردن دولت مردمي و ملي دکتر مصدق بود و مستعمره کردن ما آن چنان که هيچ اراده‌اي جز امر کاخ سفيد در اداره کشور ما حاکم نبود. به دستور واشنگتن، نيروي نظامي ما به جنگ «ظفار» در «عمان» رفت و فانتوم‌هاي ما، هانوي را بمباران کردند. ارتش ما در اختيار مستشاران چند هزار نفري آمريکا بود و هيچ دولتي هم بي‌صلاح‌ديد واشنگتن، نمي‌توانست بر سرکار بيايد. نکته‌اي که هيچ اهل نظر منصفي نمي‌تواند انکار کند. اين ابرقدرت در آن زمان ما را به همان چشمي مي‌ديد که اکنون به رژيم سعودي و عربستان نگاه مي‌کند و به يادآوريد پايگاه‌هاي آمريکا را در ژاپن، کره، آلمان، ترکيه و... اين ابرقدرت يگانه جهاني باتوجه به قدرت نظامي و اقتصادي غير قابل انکاري که دارد علي‌رغم محاسني که در خود جمع کرده، متاسفانه با گردهم آمدن افرادي مثل ترامپ، بولتون، پمپئو و... به مانند اسلاف به خود حق مي‌دهند که سياست خود را بر هر ملتي ديکته و تحميل کنند و دست به اشغال بزنند و جناياتي را مرتکب شوند که نشانه‌هاي بارزش را مي‌توان بر زخم ناسور پاکستان و افغانستان و عراق و سوريه و فلسطين و ليبي و يمن و ونزوئلا و... ديد. به عنوان نمونه، انتقال سفارت خود به قدس، حکم الحاق بلندي‌هاي جولان به رژيم صهيونيستي و... علي‌رغم حقوق شناخته شده بين‌المللي، مشتي از خروارهاي تجاوز و تعدي اين دولت استکباري است و براساس همين تلقي و استکبار است که به خود حق مي‌دهد تا هر حکمي را صادر کند و از هر معاهده‌اي که بر مبناي آينده نگري  و عقلانيت منعقد شده، خارج شود که نمونه‌اش سياست ويرانگرانه تحميلي‌اش بر ماست تا آنجا که ايادي و عواملش به صراحت اعلام مي‌کنند که ايران را به پشت مذاکره مي‌کشانيم تا آن گونه که مي‌خواهيم با او قرارداد ببنديم نه آن قراردادي که بر مبناي برد - برد، بسته شده است. البته منطق سياست حکم مي‌کند که ايران اهل مذاکره باشد چنان که در «برجام» بود. اما مذاکره، در اين زمان و با اين گروه زورمداري که با گردنش حرف مي‌زند، جز خفت و خواري و از دست نهادن آن چه به نيروي خون و شهادت و ايثار به دست آورده‌ايم، نيست و نبايد ساده‌انديشي کرد و به هر مذاکره‌اي و با هر گروه غيرقابل اعتمادي، 
تن داد. 
و اما در مورد تحريم سپاه در کنار انبوه تحريم‌هاي ديگر بايد گفت که سپاه علي‌رغم بعضي از نقدها و ورود به آنچه نبايد که البته بايد در داخل حل شود از ارکان مسلم و مشروع و مقبول و محصول انقلاب اسلامي ماست. اين نيرو، در هشت سال جنگ، دلاوري‌ها و جانبازي‌ها کرده و با نظام در جان و خون ميعاد دارد و حذف و طرد و تحريم آن؛ يعني طرد و حذف و ناديده گرفتن انقلاب اسلامي است بي‌هيچ ترديدي اين نيروي برخاسته از شور و منطق انقلابي اگر نبود به جرات مي‌توان گفت که داعش و ديگر گروهک‌هاي پرورش يافته در دامان آمريکا و دولت‌هاي اقماري‌اش، نه تنها سوريه ولبنان و عراق را فتح کرده بودند و به مرزهاي ما مي‌رسيدند، بلکه نقشه جغرافياي منطقه را عوض مي‌کردند و در آن صورت، ما، آني نبوديم که اکنون هستيم. اين نيروي انقلابي مقتدر، کمربند مقاومت منطقه را محکم نموده، هژموني و هيمنه و سيطره آمريکا را و دولت‌هاي وابسته اقماري‌اش را محدود و خنثي کرده است آن چنان که نه در بيرون مرزهاي خود به سبب اعمال تجاوزکارانه حتي در درون مرزهاي خود نيز آرامش ندارند. بنابراين تحريم سپاه از نظر آنها، طبيعي بوده است و تاييد هم کرده‌اند. اين تحريم بي‌سابقه که بايد آن را خطاي استراتژيک و بسيار خطرناک کاخ سفيدنشينان کنوني دانست نه تنها در عرصه حقوق بين‌الملل و نهادهاي حقوقي محکوم شد و گروه مقاومت با اذعان و اعلام خود در کنار سپاه ايستاد بلکه حتي کشورهاي متحد سنتي آمريکا، مثل انگلستان و ژاپن هم آن را تاييد نکردند. چرا که اين خطا نه تنها حمايت همه جانبه داخلي را از سپاه به همراه داشت بلکه در بيرون مرزها هم از چنين حمايت‌هايي دريغ نشد. نکته‌اي که بايد مجموعه سپاه قدر بداند و مهمتر اينکه قدر خودش را هم بداند.