بسیج ملی برای رفع دغدغه ملی


شاید تعجب‌آور باشد ولی به نظر می‌رسد که سیل در خوزستان به مرحله‌ای رسیده است که مشکل آن ورود آب‌های فراوان نیست، بلکه مشکل اصلی عدم خروج آبهای موجود است. خروج آب یا از طریق فرو رفتن به زمین و اضافه شدن به سفره‌های زیرزمینی است یا از طریق ورود به تالاب‌ها و هورها و دریا یا از طریق تبخیر.
حجم گسترده آب چشم‌اندازی برای تبخیر ایجاد نمی‌کند. اشباع شدن زمین، امکانی برای جذب آب در زمین فراهم نمی‌کند. تنها راه‌حل، خروج آب از شهرها و روستاها و مناطق کشاورزی است. اگر این اتفاق رخ ندهد، نه تنها زندگی عادی مردم دچار اختلال می‌شود، بلکه کشت بهاره نیز محال خواهد شد و از همه بدتر اینکه طولانی شدن مدت زمان غرق‌آب بودن زمین‌ها ممکن است موجب تغییر کیفیت زمین‌ها شود. به‌دلیل رسوب گرفتن رودخانه‌ها و بالا آمدن سطح آنها و نیز بسته شدن مسیل‌های فرعی که موجب تخلیه آب رودخانه‌ها هنگام سیلاب می‌شد و از همه مهم‌تر تجاوز‌های رسمی و غیررسمی به حریم‌های رودخانه و مسیل‌ها امکان عبور آب و سیل کمتر شده است و از آنجا که سد موجب کاهش معمول حجم سیلاب شده است، در نتیجه در عمل فقط شکل‌گیری سیل‌های بزرگ را در زیردست ممکن کرده است، به همین دلیل ابعاد خرابی‌ها را بیشتر کرده است.
اکنون و به‌هر دلیلی با چنین بحرانی مواجه هستیم. علل بروز آن هرچه بوده را در این مرحله و به‌طور موقت نادیده می‌‌گیریم. هرچند در ادامه بسیار مهم خواهد بود. ولی در این مقطع پیش از هر چیز، کوشش و بسیج ملی را باید برای خارج کردن آب از خوزستان به سوی هورالعظیم و اروندرود و دریا معطوف کرد. با ورود آب کار چندانی نمی‌توان کرد. فعلاً ظرفیت سدها تکمیل است و هرچه وارد سدها شود طبعاً به همان میزان نیز باید خارج شود. شاید در ادامه بتوان با تنظیم ظرفیت سدها از فشار سیل‌های بعدی کاست، ولی در هر صورت تنظیم سدها به معنای خروجی بیشتر آب از ورودی آن خواهد بود. بویژه آنکه در اردیبهشت مواجه با فصل آب شدن برف‌ها در ارتفاعات زاگرس هستیم و این امر موجب افزایش ورودی آب به سدها خواهد شد. بنابراین چشم‌انداز کوتاه‌مدت از کاهش قابل توجه ورود آب به دشت خوزستان خبر نمی‌دهد. متأسفانه باید گفت جلوی پیشروی منطقه‌ای آب در سطح دشت خوزستان گرفتن نیز مشکل چندانی را حل نمی‌کند. به میزانی که جلوی ورود آب به یک منطقه یا روستا با شهر گرفته شود، به همان میزان آب به مناطق دیگر رفته و جاهای جدید را غرق در خود خواهد کرد. پس مسأله اصلی خارج کردن آب از کل خوزستان است. مسأله بعدی تأمین امکانات و نیاز مردم منطقه و حمایت بی‌دریغ از آنان است. حمایتی که از طریق حضور مسئولین، شخصیت‌ها و چهره‌های مردمی در آنجا عینیت خواهد یافت. در این مرحله باید تهدید سیل را به فرصتی بی‌بدیل برای تقویت حس همبستگی ملی تبدیل کرد. این حس نه فقط در خوزستان، بلکه در لرستان و گلستان و سایر مناطق نیز باید متجلی شود.



تردیدی نیست که مدیریت کامل این رخداد در سال‌جاری برای دولت بسیار پرهزینه و سنگین است. دولت بدترین دوران بودجه‌ای خود را طی می‌کند. ولی فراموش نکنیم که قدرت دولت‌ها و مردم در چنین مقاطعی خود را نشان خواهد داد. امروز خوزستان به اشغال آب درآمده است. چهار دهه پیش در اشغال ارتش متجاوز صدام بود، اگرچه این دو اشغال از بیشتر جهات تفاوت دارند ولی در اینکه زمین و زندگی خوزستان تحت تأثیر منفی آنها قرار گرفته‌اند، تردیدی نیست. بنابراین با همان قدرت و انگیزه‌ای که در دفاع مقدس عمل کردیم و خوزستان را از لوث وجود بعثی‌ها پاک کردیم، باید خوزستان را از آب‌های ناخوانده و مزاحم نیز خلاص کرد تا دوباره شاهد رویش جوانه‌های امید و سرسبزی خوزستان شویم و آب‌های مزاحم نیز به سوی هورهای بزرگ هدایت شوند تا بلکه امسال خوزستان از شرّ ریزگردها نیز خلاص شود. تمام کسانی که امسال و پیش از سیل به منطقه رفته بودند، از زیبایی‌های حیرت‌انگیز طبیعت منطقه لرستان و خوزستان تعریف می‌کردند و در شگفت بودند. بارش‌هایی که یک ملت را خوشحال کرد، اکنون به دغدغه ملی تبدیل شده است. این دغدغه ملی با یک اراده ملی حل خواهد شد.