روزنامه ایران
1398/01/24
صدایی برخاسته از دل فرهنگ ایرانی
ندا سیجانی
خبرنگار
در هفتمین سالگرد درگذشت فریدون پوررضا هستیم؛ خواننده و موسیقیدان نامدار گیلک و صاحبنظر در زمینه موسیقی فولکلوریک گیلکی. کمتر کسی است که با صدای این هنرمند در سریال «پس از باران» آشنا نباشد و آن را زمزمه نکند؛ صدایی که برخاسته از موسیقی بومی گیلان است و نوای فرهنگ ایران را به گوش میرساند. فریدون پوررضا ۳ مهر سال ۱۳۱۱ در لشت نشا متولد شد و در ۲۳ فروردین ۱۳۹۱ در شهر رشت چشم از جهان فروبست. این هنرمند موسیقی آوازی را در محضر استادانی چون یونس دردشتی، سعادتمند قمی و غلامحسین بنان آموخت و بعد از سالها تلاش در آزمون خوانندگی رادیو گیلان رتبه اول را کسب کرد و بهطور رسمی بهعنوان خواننده شروع بهکار کرد. دو کاست «میگیلان» و «گیله لو» آثار بعد از انقلاب این هنرمند است. سال ۱۳۷۹ تیتراژ و متن سریال «پس از باران» را اجرا و یک سال بعد مقام اول موسیقی در فیلم و سریالهای کشور را از آن خود کرد. سالروز درگذشت این هنرمند بهانهای بود تا پای صحبتهای استاد ناصر مسعودی، از خوانندگان پیشکسوت موسیقی گیلان بنشینیم که این گفتوگورا در ادامه میخوانید:
فریدون پوررضا -همچون خود شما- از خوانندگان برجسته موسیقی گیلان به شمار میآید و آثارخاطره انگیزی از خود به یادگارگذاشته است. از سبک کاری و فعالیتهای این هنرمند در این عرصه بگویید؟
فریدون پوررضا ازخوانندگان شناخته شده موسیقی فولک ایران است؛ هنرمند فعال موسیقی شرق گیلان که زحمات بسیاری برای معرفی موسیقی فولک گیلکی کشیده است.البته خیلی سال قبل تر، پیش ازایشان، استاد احمد عاشورپور که از پیشکسوتان موسیقی گیلان بود در معرفی و اشاعه این موسیقی تلاش بسیاری داشت و بعدها هم هنرمندانی چون خانم شمس و....
من سال ۱۳۲۸ به همراه خانواده به تهران آمدم و موسیقی را درمحضر استادعلیاکبرخان شهنازی آغاز کردم و بعد از آن بواسطه آشنایی یکی ازدوستان با استادان احمد عبادی و ملوک ضرابی به آموزش موسیقی درمحضر این بزرگواران ادامه دادم. سال 1334 به گیلان برگشتم و در حوزه تئاتر فعالیت میکردم و بعد آن در رادیو گیلان مشغول کار شدم. رادیو گیلان سال 1334 افتتاح شد و من درسال 1336 وارد رادیو شدم و بعدها به تهران آمدم و فعالیت خود را دررادیو و برنامه گلهای صحرایی آغازکردم.
زمانی که به تهران آمدم، آقای فریدون پوررضا فعالیت موسیقایی خود را در رشت بهصورت جدی ادامه دادند و انصافاً در معرفی موسیقی بومی شرق گیلان تلاش بسیاری داشتند والبته این علاقهمندی واستعداد بیارتباط با زادگاه ایشان نیست.آقای پوررضا متولد لشت نشا هستند؛ یکی ازشهرهای تاریخی استان گیلان و این اثرپذیری و کارهای ماندگار بیشتر به این علت بوده است.
موسیقی غرب گیلان با موسیقی شرق گیلان چه تفاوتهایی دارد؟
این تفاوتها بیشتردر گویشهای موسیقی نمود پیدا میکند؛ بهعنوان مثال درغرب گیلان گویش تالشی که گویش خاصی است شهرت بسیاری دارد. شرق گیلان هم معرف گویشهای دیلمان، املش و...است اما بهطورکلی هرشهرو بخش گیلان حال و هوا و موسیقی خاص خودش را دارد. در استان گیلان مسیری هنری برای همه هنرمندان وجویندگان راه موسیقی گشوده شده و امکانات خوبی نیز فراهم بود.
امروزموسیقی فولکلوریک ایران درچه شرایطی قرار دارد؟ آیا شهری شدن درموسیقی فولک تأثیرگذاشته است؟
بله. قطعاً بیتأثیرنخواهد بود. فضای امروز موسیقی شرق وغرب گیلان به مرکزیت که رشت باشد نزدیک ترشده است. موسیقی اصیل ایران هیچگاه راکد نمیماند ومسیر خود را ادامه میدهد اما موسیقی امروز به نسبت حال و هوایی که آن زمان وجود داشت متفاوت ترشده وجوانها به سمت موسیقی روز گرایش پیدا کردهاند. درحال حاضرهم جوانانی هستند که درعرصه موسیقی تلاش میکنند اما امکان عرضه برای آنها چندان فراهم نیست بنابراین تلاششان در زمینه موسیقی ارکسترال است این درحالی است که آن زمان موسیقی ارکسترال بیشتر در مرکز شنیده و اجرا میشد و در شهرهای مختلف بیشتر موسیقی بومی به گوش میرسید بهطور مثال در تهران ارکسترهای بزرگ موسیقیهای فاخر اجرا میکردند. ناگفته نماند درحال حاضر هم جوانان همان موسیقیهایی که در گذشته تولید شده بود را مانند کارهای آقای عاشورپور، پوررضا و آثار من را اجرا میکنند؛ جوانانی که در زمینه موسیقی تحصیلکردهاند و سعی میکنند همان کارها را بصور امروزیتر اجرا کنند. اما بازهم تأکید میکنم محلی برای عرضه کارهای آنها وجود ندارد و با وجود آنکه هنرمندان جوان تشنه موسیقی هستند شرایط چندان مساعد نیست. آن زمان ساز را در صدا و سیما نشان میدادند اما امروزه اینگونه نیست و خواننده باید لبخوانی کند و این کار جای تأسف دارد.
با توجه به ذائقه شنیداری نسل امروز آیا تصمیم داشتید موسیقی خود را به روز کنید؟
من کارم را از گیلان شروع کردم و زمانی هم که به تهران آمدم همان کارها را در تهران اجرا میکردم و هیچ گاه در موسیقی درجا نزدم و موسیقی اصیل ایران را حفظ کردم و به گوش دنیا رساندم و کارهای ارکسترال یا جوان پسندانه را به جوانها محول کردیم. موسیقی کار دل است اگر ملودی به دلم بنشیند و آمادگی صدا و فضا وجود داشته باشد قطعاً این کار را انجام میدهم اما باید میدان را به جوانها بدهیم البته این کار به عهده مسئولان فرهنگی است. جوانان علاقهمند به موسیقی بسیار است اما هدف این است که اصالت موسیقی از بین نرود و جوانان امانتدار باشند و همان سبک و سیاقی که در ریشه موسیقی بوده است را ادامه بدهند.
برای حفظ این ریشهها چه باید کرد؟
نکته اول عرضه موسیقی است پیش از این هم اشاره کردم جوانهای بسیاری هستند که درعرصه موسیقی و معرفی موسیقی فولک تلاش میکنند اما عرضه این آثار مهم است. یک روزهم ممکن است همین موسیقی محلی گیلان با ارکسترها اجرا شود اما حفظ اصالت و نحوه ادای کلمات و اجرای آن بسیار اهمیت دارد.
یکی ازبرنامههای بسیار مهم و تأثیرگذار در معرفی موسیقی فولک ایران رسانه ملی است. بهطور مثال درگذشته برنامه گلهای صحرایی نقش بسزایی درشناساندن موسیقی نواحی ایران داشت اما درحال حاضر از داشتن چنین برنامههایی محروم هستم نظر شما دراین باره چیست؟
بهترین خاطرات دوران خواندن من دربرنامه گلها آغاز شد. پیش ازآنکه به تهران بیایم در رادیو رشت به همراه دیگر هنرمندان چون آقای نادر گلچین همکاری داشتیم اما زمانی که به استاد عبادی معرفی شدم، ایشان دربرنامه گلها فعالیت داشتند و بعد ازیک آزمون کوتاه دعوت کردند که به رادیو بروم. درواقع بواسطه کمک و راهنمایی ایشان بود که توانستم به برنامه گلهای صحرایی راه یابم.«بنفشه گل» نخستین کاری بود که دربرنامه گلهای صحرایی اجرا کردم و بعد ازآن «دلواپسی» کاری ازغلامرضا امانی را خواندم و بهدنبال آن آرام آرام کارهایی که پیش ازاین در رادیو رشت خوانده بودم را اجرا کردم. اغلب کارها ملودیهایی بود که به ذهنم میرسید و روی آن شعر یا ترانه میگذاشتم و اجرا میکردم.رادیو و تلویزیون در معرفی موسیقی بویژه برای جوانان نقش مهمی دارد اما پخش آثار آن به عرضه و تقاضا بستگی دارد.
یعنی تقاضایی که از سوی مردم دیده میشود؟
عرضه بدون تقاضا ممکن نیست. موسیقی برای مردم است و این مردم هستند که پای فرهنگ و هنر خود ایستادهاند و نشانگر آن است که موسیقی هنوز نفس میکشد. هیچکس صاحب موسیقی نیست و موسیقی در روح و روان مردم تبلور یافته است.
چرا در این سالها کمتر کارهای شما از رادیو و تلویزیون پخش میشد؟
شاید یک دهم ازکارهای من را پخش کرده باشند و چرایی آن را باید مسئولان رسانه ملی پاسخگو باشند.کارهای متفاوتی در عرصه موسیقی گیلکی و فارسی خواندهام و در آرشیو صدا و سیما موجود است و کسانی که با سابقه هنری من آشنا هستند کارهای من را میشناساند.
با توجه به نزدیک شدن سالگرد رادیو کمی از خاطرات آن دوران و فعالیتهای خود در رادیو بفرمایید.
آن زمان دستگاههای پخش موسیقی محدود بود و ابتدا صدا بود و بعدها سیما به آن اضافه شد و در آخر صدا و سیما با یکدیگر ادغام شدند و هنرمندان ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشتند و با توجه به شرایط آن زمان ملودیهای بسیار خوبی هم منتشر شد اما امروزه به این صورت نیست. شاعر شعر یا ترانه را به آهنگساز میدهد تا ملودی ساخته شود و آن حس همدلی کمتر دیده میشود. ناگفته نماند همین حالا هم بیشتر موسیقی دهههای 30-40-50 بازخوانی و تکرار میشود به این خاطر که اثرگذار و مانا بودند. من از روزی که فعالیت در عرصه موسیقی را آغاز کردم تا به امروز سعی کردم حرمت و اصالت موسیقی را حفظ کنم اما زمان فرق کرده است امروزه همه خواننده و استاد شدهاند و این اتفاق بیتأثیر ازافزایش فرستندههای مجازی و شبکههای ماهوارهای و تلویزیونی نیست واگر از صبح تا شب پای این برنامهها بنشینید شاید تنها پنج کار متفاوت به گوشتان برسد و مابقیشان کاملاً شبیه به هم هستند.
آن زمان محتوای اشعارعاشقانه بود و صمیمیت خاصی داشت اما امروز شعرهایی به گوش میرسد که هیچ محتوایی ندارد. در همه جای دنیا موسیقی مانا وجود دارد حالا باید ببینیم چقدرامکان عرضه آن وجود دارد و چگونه میتوان ازگذشته الهام گرفت.
دراین سالها تدریس موسیقی هم داشتهاید؟
بله. اما نه بهصورت گسترده و مستقیم. جوانانی که عاشقانه موسیقی را دنبال میکنند هرگاه از من درخواست راهنمایی و کمک داشتهاند دریغ نکردهام وهیچ گاه روی برنگردانم و تا آنجا که توانستهام با مردم بودم وسعی میکنم همیشه این راهم را حفظ کنم شاید به همین دلیل مردم نسبت به من خیلی مهر دارند؛ ما به نفس همین مردم زنده ایم.
چندی پیش خارج از ایران اجرای کنسرت داشتید استقبال از این برنامه به چه صورت بود؟
بله در تورنتو، ونکوور هلند و آلمان اجرای کنسرت داشتم و استقبال بسیار خوب بود. موسیقی بومی ایران هنوز هم علاقهمندان خود را دارد.
آیا در آینده اجرای کنسرت یا انتشار آلبوم خواهید داشت؟
فعلاً تصمیمی برای اجرای کنسرت یا انتشار آلبوم ندارم. البته یکی – دوسال اخیر با همکاری استاد مجید درخشانی و تعدادی از هنرمندان گیلانی آلبوم موسیقی جمعآوری کردیم که آماده انتشار است اما شرایط بازار موسیقی چندان مساعد نیست این درحالی است که تولید آلبوم بسیار هزینه بر است.در مورد اجرای کنسرت هم باید بگویم ما نمیتوانیم مثل جوانها پرسرعت باشیم بلکه باید همه چیز از نظر موقعیت صدا، ضبط و... مهیا باشد. امیدوارم فرصت و امکانات بیشتری برای جوانان فراهم شود و کسانی که ناظر موسیقی هستند توجه و وقت بیشتری بگذارند.
سایر اخبار این روزنامه
راهپیمایی نمازگزاران جمعه در حمایت از سپاه
اولویت های سال 98
عاشق نبودم سراغ گل نبشتهها نمیرفتم
صدایی برخاسته از دل فرهنگ ایرانی
غیرت
برای چند هزار بشکه نفت به مردم خسارت نمیزنیم
بازارسرمایه به کدام سو میرود
شکار افشاگر بزرگ
پایان عمر حکومت بشیر
بسیج ملی برای رفع دغدغه ملی
آسانژ و تأثیر آن در روزنامهنگاری تحقیقی
خروج نام 14 عضو طالبان از فهرست سیاه سازمان ملل
اعتماد عمومی ترمیم شده است
تکثیر رنج کمکی به آسیبدیدگان نمیکند
واکنش ایران به تحولات سودان