الزامات تامین منافع ملی در عصر ترامپیزه شدگی

 
 
مصاحبه اخیر استاد ارجمند علم سیاست، دکتر تاجیک و ارجاع ایشان به نوشته‌ای از فیلسوف پست مدرن اسلاو، ژیژک با عنوان «چگونه می‌توان از نو آغاز کرد؟» و نیز نوشته‌ای از لنین با عنوان «یادداشتی از یک مبلغ» نگارنده را بر آن داشت که بر وضعیت /ناوضعیت کنونی با الهام از نظریات ژیژک و لنین در این نوشته‌ها پرتوی برافکند. لنین در تبیین دستاوردها، ناکامی‌ها، وضعیت بالفعل و... کمونیسم در جماهیر متحد شوروی می‌نویسد: «ما باید بدون هیچ حب و بغضی مسئولیت کرده‌ها و ناکرده‌هایمان را هرچه شفاف‌تر و هرچه ملموس‌تر بر عهده بگیریم. اگر بخواهیم چنین کاری کنیم باید حواس‌مان جمع باشد. نباید دچار تهوع، توهم و دلسردی شویم». لنین ادامه می‌دهد: «می‌توانیم با حواس جمع حساب کنیم تا بتوانیم به جلوتر جهش کنیم؛ و چگونه کار ناتمام را به اتمام برسانیم.» و او نتیجه می‌گیرد: کمونیست‌هایی که تصور می‌کنند می‌توان چنین کارهای دوران‌سازی نظیر بنا کردن اقتصاد سوسیالیستی را (مخصوصاً در کشوری کوچک و کشاورز) انجام داد، بدون اشتباه کردن، بدون عقب‌نشینی، بدون تغییرات متعدد درمورد اینکه چه چیزی ناتمام است یا چه کاری اشتباه شده؛ محکوم به شکست‌اند. کمونیست‌هایی که دچار توهم نیستند، که دلسرد نمی‌شوند و توان خود را بارها و بارها در مواجهه با کارهای به شدت دشوار، «برای آغازی نو» حفظ می‌کنند، شکست‌ناپذیرند (و به احتمال زیاد از بین نمی‌روند). ژیژک، با وام‌گیری از لنین در تلاش است به این سوال پاسخ دهد که چگونه می‌توان بدون تسلیم‌شدن به وسوسه میانه‌روی و دست شستن از آرمان‌ها، بدون شرمندگی از نو آغاز کرد. (چگونه می‌توان از نوآغاز کرد؟ اسلاوی ژیژک /ترجمه امیررضا گلابی، سایت تز یازدهم). با این تمهید مقدمات اندک، در عرصه سیاست بین‌المللی‌ای که به شکلی افراطی، قدرت و زور بر حقوق و قانون غلبه کرده است و منطق سیاست بین‌الملل رنگ و لعابی هابزی به خود گرفته است، این سوال مطرح می‌شود که برای مدیریت اوضاع و غلبه بر مخاطرات، چگونه می‌توان از نو آغاز کرد؟ عرصه حقوق و سیاست بین‌الملل به شدت ترامپیزه شده است. سیاست ورزی و دیپلماسی در عرصه‌ای ترامپیزه شده، شگردها و الزاماتی متفاوت از عرصه ماقبل ترامپیزه شدن را طلب می‌کند. در ناوضعیت ترامپیزه شده عرصه سیاست بین‌الملل، با بهره‌گیری از نظریه بازی‌ها، تحلیل‌های ناواقع بینانه، اتکا به تحلیل‌های مبتنی بر اصول حقوق بین‌الملل و... نمی‌توان سیاستی درست برای مقابله با تهدیدات ترسیم کرد. به عبارتی تدبیرگران عرصه سیاست خارجی در مواجهه با زمینه و زمانه ترامپیزه شده، نمی‌توانند با ابزار، گفتار و کردار ماقبل آن مواجه شوند. این وضعیت یا ناوضعیت به میزانی که با مختصات گذشته تفاوت کرده و بر سیاست بین‌الملل سایه افکنده است، مواجهات و ابزارهای متفاوتی را طلب می‌کند. بر تدبیرگران عرصه تدبیر و تصمیم فرض است که با مشاهده دقیق مختصات جدید، در مختصات، تدابیر، گفتار و کردارهای گذشته توقف نکنند. گرفتن تیغ از زنگی مست، با هر تدبیر و تصمیمی که کمترین مخاطره را در پی خواهد داشت، حکم عقل، شرع و انسانیت است. در مواجهه با خطرات سیاست ترامپیزه شده، باید سیاست عبور از بحران را با مفهوم سازی جدیدی ترسیم کرد. مگر نه اینکه واقعیات سیاسی برساخته‌های گفتمانی‌اند؛ بنابر این اگر واقعیات سیاسی در وضعیت یا ناوضعیت، با هم تفاوت ماهوی دارند، آنگاه سیاست ورزی مقاومت، مقابله و دفع مخاطره در ناوضعیت از جنسی متفاوت با عصر وضعیت‌اند. آرمان‌ها در وضعیت و ناوضعیت ظهور و بروزی مشابه ندارند. دقایق سیاسی متفاوت، تدبیر و تصمیم‌های متفاوتی طلب می‌کنند و این هرگز به معنای عقب نشینی شرمگینانه از آرمان‌ها تلقی نمی‌شود؛ مگر نه اینکه آرمان‌ها در دقایق سیاسی متفاوت ظهور و بروز‌های متفاوتی دارند و حفاظت از آنها و گام نهادن در استراتژی حفظ آرمان‌ها، نیازمند تغییر تاکتیک‌هاست. در میدان قدرت، بازی با ابزار صرف حقوق بازی‌ای ناتمام است. اقتدار، دیپلماسی، حقوق بشر، حقوق و قوانین بین‌الملل، ائتلاف‌های جدید، انسجام و اتحاد در داخل، امید و مقاومت، اعتمادسازی حداکثری بین حاکمیت و ملت و... و بازی خلاقانه در میدان واقعیات سیاسی با محوریت منافع و مصالح ملی، آغاز نو در عرصه سیاست بین‌الملل و... می‌توانند عبور از ناوضعیت جدید را امکان‌پذیر کنند. برای حل مساله باید صورت مساله‌ای درست ترسیم کرد. آنگاه که مساله حول مصالح و منافع ملی و چگونگی تضمین آن شکل گیرد، آنگاه راه خود بنمایدت که چون باید رفت. هنر سیاست‌ورزی موثر در عرصه بین‌الملل آن است که آسیب‌پذیری اقتصاد، سیاست و امنیت کشور، با تدبیر و تصمیم به حداقل رسانده شود. شناخت درست از روان شناسی ترامپ در بدو حضور در کاخ سفید و سپس، درک درست از مختصات سیاست در آن بستر زمان و شناخت ظرفیت‌های کشور می‌توانست موقعیتی برتر از این در اختیار قرار دهد. این اما هرگز بدان معنا نیست که ایران به وقت اکنون برگ‌های برنده‌ای برای دفع خطر ندارد، که هر تهدید آغوشی پر از فرصت با خود می‌آورد؛ به شرطی که درک درستی از اوضاع ترسیم شود. آغاز نو در شرایط کنونی، از نقطه عزیمت عبور عرصه سیاست خارجی در قالب مصالح و منافع ملی و میدان‌دار شدن تام و تمام دولت قانونی و سیاست‌ورزی مبتنی بر منافع ملی در عرصه بین‌الملل تعریف می‌شود. آغاز نو یعنی آنکه ایران و منافع‌اش، وجه‌المصالحه و برگ برنده ترامپ برای بازی و خوش خدمتی به نتانیاهو، حیاط خلوت روسیه و چین و ابزار فشار ترامپ علیه عربستان و... نباشد. آغاز نو هرگز به معنای عدول از اصول و آرمان‌ها نیست، به معنای تغییر راهبردها برای تامین منافع ملی است. به معنی انتگریزه (تجمع) ظرفیت‌ها برای غلبه بر تهدیدات گوناگون است. پس از تحریم سپاه پاسداران، شاهد بودیم که کادرها و احزاب اصلاح‌طلبی در کنار سپاه ایستادند. کنار هم نشستن بزرگان جناح‌های سیاسی داخلی، فرماندهان نظامی و مسئولان عالی رتبه نظام، گفت‌وگو و تصمیم برای برون رفت و مقابله با آنچه دشمن می‌خواهد، به معنای اتحاد و انسجام ملی در مقابل زیاده‌خواهی‌های دشمنان قلمداد شده و حمایت قاطبه ملت را در پی خواهد داشت. در یک کلام آغاز نو یعنی اتخاذ خردمندانه‌ترین تصمیم برای حفظ امنیت، منافع و مصالح ایران عزیز‌، مبتنی بر مختصات وضع جدید، و عبور از جزمیات، برساخته‌ها و رسوبات ناشی از ذهنیت‌های گذشته.
* فعال سیاسی اصلاح‌طلب