نابغه دوران در مصاف با الحاد و استبداد

شخصیت شگفت‌انگیز و کم‌نظیر شهید آیت‌ا... سیدمحمدباقر صدر چنان است که نمی توان ابعاد گوناگون آن را در نوشتاری کوتاه به تصویر کشید؛ عالمی مجاهد که سراسر عمر کوتاه خود را صرف تبیین آموزه‌های ناب اسلامی کرد و در راه دفاع از حق و مبارزه با باطل، دمی آرام ننشست. کسانی که با تاریخ زندگی شهید صدر آشنایی دارند، می‌دانند که او پیش از آن‌که به سن بلوغ برسد، صاحب فتوا شد و بسیاری از متون رسمی حوزه‌های علمیه را بدون بهره‌مندی از استاد فرا گرفت. توانایی وی در تحلیل وقایع و دغدغه‌اش برای گشودن راهی تازه فراروی مؤمنان، با استعانت از تعالیم روح‌بخش اسلام، برای گذر از پیچ‌های تند تاریخی، از شهید صدر مرجعی محبوب ساخت که در حوزه هزار ساله نجف، همه نظرها را به خود جلب می‌کرد و همچون خورشیدی تابان، می‌درخشید.
از تبار «صدر» و «آل‌یاسین»
شهید آیت‌ا... سیدمحمدباقر صدر، در خاندانی اهل علم و فضیلت متولد شد؛ پدرش را در کودکی از دست داد و تحت مراقبت و تربیت مادر مؤمن و دانشمندش که وابسته به خانواده فاضل «آل‌یاسین» بود، تربیت شد. شهید صدر در 14 سالگی به درجه اجتهاد رسید و یکی از شاگردان مورد توجه و علاقه آیت‌ا... العظمی خویی بود. او در 20 سالگی، تدریس کتاب «کفایه الاصول» را آغاز کرد و درس خارج فقه وی، از 25 سالگی‌اش، برگزار می‌شد. شهید صدر پس از رحلت آیت‌ا... العظمی حکیم، به عنوان مرجعی روشنفکر و جوان، مورد توجه مردم عراق قرار گرفت و بسیاری از شیعیان این خطه و نیز شیعیان لبنان، مرجعیت وی را پذیرفتند. با این حال، فعالیت‌های این عالم نابغه، تنها به عرصه فقه و اصول محدود نشد. او در دیگر عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی نیز فعال بود و اعتقاد داشت که طلاب علوم دینی، نباید خود را به فراگیری دانش‌های سنتی رایج در حوزه‌ها محدود کنند و باید، برای پاسخگویی به نیازهای جامعه اسلامی، به‌روز باشند.
مبارزه با انحرافات


در همین دوره تاریخی بود که کمونیست‌ها، با استفاده از شرایطی که پس از به قدرت رسیدن عبدالکریم قاسم به وجود آمده بود، موجی از تبلیغات الحادی را به راه انداختند و شعارهای جذاب و عوام‌فریبشان، تعداد زیادی از جوانان مسلمان را به خود جذب ‌کرد. شهید صدر با درک شرایط بحرانی به وجود آمده، با دقت و باریک‌بینی مثال‌زدنی، به واکاوی دیدگاه‌های مارکسیستی پرداخت و با نگارش آثاری کم‌نظیر، ضمن ارائه آموزه‌های اسلامی، با زبانی همه‌فهم، به شبهه‌هایی که از سوی کمونیست‌ها مطرح می‌شد، پاسخ داد و افزون بر این، مبانی اندیشه‌ مارکسیست‌ها را به نقد کشید. شهید صدر، همزمان با این اقدامات، به حمایت از اعضای گروه «جماعه العلماء نجف» که در همین مسیر گام بر می‌داشتند، پرداخت و با انتشار مقالات علمی و تأثیرگذارش در مجله پرطرفدار «الاضواء»، به جبهه فکری مسلمانان در برابر مارکسیست‌ها، حالتی هجومی داد و اندیشه‌های التقاطی را عقب راند. دو اثر وزین و ارزشمند «فلسفتنا» (1379هـ.ق) و «اقتصادنا»(1381هـ.ق)، حاصل این دوره پرثمر از حیات شهید صدر است.
شهید صدر به فعالیت سیستماتیک معتقد بود و اعتقاد داشت که باید برای پاسداری از مرزهای اعتقادی و فرهنگی، فعالیت‌ها انتظام قابل قبولی داشته باشد. بر همین اساس، او به حمایت از «حزب الدعوه الاسلامیه» پرداخت؛ حزبی بر مبنای ایدئولوژی اسلامی که اساسنامه آن نیز، توسط شهید صدر تدوین شده بود. تأسیس این حزب، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات سیاسی مردم عراق محسوب می‌شود. پس از به قدرت رسیدن حزب بعث، «حزب الدعوه» مرکز ثقل مبارزات مردم مسلمان عراق علیه جنایات بعثی‌ها بود.
فتواهای تاریخی
با افزایش قدرت حزب بعث در عراق و آشکار شدن اقدامات ضد دینی و ضد مردمی سرکردگان این حزب، شهید صدر در اقدامی انقلابی، عضویت در این حزب را حرام اعلام کرد: «به اطلاع عموم مسلمانان می‌رساند که پیوستن به حزب بعث، تحت هر عنوانی، شرعاً حرام و هرگونه همکاری با آنان به منزله یاری ظالم و کافر و دشمنی با اسلام و مسلمین است.» این فتوا مانند پُتک بر سر بعثی‌ها فرود آمد و باعث انزوای آن ها شد؛ اما دست‌های پنهان حامی مزدوران بعثی‌، مسیر آن ها برای دستیابی به قدرت کامل سیاسی را در عراق، هموار کرد. دو سال بعد از صدور این فتوای تاریخی، مأموران امنیتی رژیم بعث که از فعالیت‌های «حزب الدعوه» به وحشت افتاده بودند، به بیمارستان نجف هجوم بردند و  شهید صدر را، در حالی که به دلیل بیماری بستری شده بود، بازداشت و روانه بیمارستانی حفاظت شده در کوفه کردند. واکنش دوستداران پرشمار شهید صدر به این اقدام، برای رژیم غافلگیرانه بود. بازارها تعطیل و راهپیمایی‌های هزاران نفری برگزار شد. بعثی‌ها که قادر به کنترل اوضاع نبودند، ناچار شدند شهید صدر را آزاد کنند؛ اما این پایان ماجرا نبود؛ آن ها روش مبارزه با مرجع تقلید شجاع و آگاه را تغییر دادند.
مدتی پس از آزادی شهید صدر، رژیم بعث رویکردی مزورانه را برای ضربه زدن به جایگاه مرجعیت، در پیش گرفت. بعثی‌ها روحانی‌نماهایی را به عنوان واعظ، به مساجد فرستادند و کوشیدند تا افکار عمومی را تحت تأثیر القائات این افراد قرار دهند؛ اما شهید صدر در اقدامی غافلگیرانه، نقشه آن ها را نقش بر آب کرد: «به اطلاع عموم مسلمین عراق می‌رساند که شرکت در نماز جماعت کسانی که از سوی مراجع تعیین نشده‌اند، از نظر شرع مقدس اسلام، حرام است.» این فتوای صریح و قاطع، رژیم بعث را در انفعال کامل قرار داد.
همراه باانقلاب اسلامی ایران
شهید صدر در زمره علمایی قرار داشت که از ابتدای نهضت اسلامی مردم ایران، به دفاع و حمایت از آن پرداخت. هنگامی که امام خمینی(ره) به ترکیه تبعید شدند، شهید صدر از کسانی بود که به این اقدام به شدت اعتراض کرد و زمانی که بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، از ترکیه به نجف رفتند، شهید صدر از علمایی بود که به استقبال امام(ره) رفت و مقدم ایشان را گرامی داشت. او به شاگردانش توصیه می‌کرد در درس خارج امام خمینی(ره) شرکت کنند و از دانش ایشان بهره ببرند. می‌توان گفت که در بین مراجع مقیم نجف، شهید صدر گسترده‌ترین ارتباط را با امام خمینی(ره) داشت. با اوج گرفتن انقلاب اسلامی و هجرت امام خمینی(ره) از عراق به پاریس، حمایت‌های شهید صدر تداوم پیدا کرد و بیشتر شد. با رسیدن خبر پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شهید صدر، شامگاه روز 23 بهمن‌ماه سال 1357، بر فراز منبر مسجد جواهری نجف اشرف قرار گرفت و سخنرانی شورانگیزی ایراد کرد؛ او پروردگار را به خاطر این پیروزی بزرگ شکر کرد و از مردم عراق خواست به شکرانه این اتفاق بزرگ و برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران، فردا به خیابان‌ها بیایند و تظاهرات بزرگی را برپا کنند. روز بعد از ایراد این سخنرانی، شهرهای بزرگ و کوچک عراق، شاهد برپایی راهپیمایی‌های بزرگ و گسترده بود.
تظاهرات بزرگ مردم عراق در حمایت از انقلاب اسلامی ایران، رژیم بعث را به وحشت انداخت. خانه شهید صدر در نجف اشرف محاصره شد و هیچ کس نمی‌توانست به منزل این مرجع تقلید رفت و آمد کند. حتی حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی، نماینده سیاسی وقت ایران در عراق نیز، از دیدار با شهید صدر منع شد. همزمان، مأموران رژیم بعث، شهید صدر را برای صرف نظر کردن از فتوای تحریم علیه حزب بعث و حمایت نکردن از انقلاب اسلامی ایران، تحت فشار گذاشتند؛ اما آن مرجع تقلید آگاه و مبارز، ضمن اظهار مسرت از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، آن را تحقق یکی از آرزوهای خود دانست و پیشنهاد بعثی‌ها را به صراحت رد کرد. در پی بازداشت شهید صدر، بنت‌الهدی صدر، خواهر دانشمند وی نیز، به جرم ایراد سخنرانی کوبنده و افشاگرانه‌اش در حرم امیرالمؤمنین(ع)، بازداشت شد و مانند برادر بزرگوارش، تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت؛ شکنجه‌هایی که در نهایت، به شهادت آن دو مبارز آگاه، در 19 فروردین 1359 انجامید.