باورهایی بدون ریشه منطقی!

چند روز قبل المان طاووسی که چند روز مانده به عید نوروز امسال با هزینه ای حدود 80 میلیون تومان، طراحی و جای طاووس قدیمی شیراز را گرفته بود، به آتش کشیده شد. ظاهرا پس از سیل شیراز در فضای مجازی بعضی‌ها نماد جدید طاووس را بد قدم توصیف کرده و از شهرداری خواسته بودند که هرچه زودتر این المان را جابه جا کند وگرنه آن را نابود خواهند کرد که سرانجام هم به آتش کشیده شد. گاهی شنیدن بعضی عقاید از سوی نسل‌های قبل یا ملیت‌های دیگر، برای ما جوان‌ترها عجیب است؛ در حالیکه همین عقاید را بسیاری از مردم به ویژه افراد مسن تر جامعه نه ‌تنها پذیرفته اند بلکه حتی اساس زندگیشان را بر آن بنا کرده‌اند. پرونده امروز زندگی‌سلام، نگاهی دارد به همین حوزه. از باورها و تاثیر عمیق‌شان بر زندگی و تفاوت‌شان با خرافه حرف می‌زنیم و ریشه و خاستگاه و چند و چونِ شکل گرفتن برخی از رایج‌ترین باورهای ایرانی‌ها را بررسی می‌کنیم و از منظر آیات و روایات هم این ماجرا را بررسی خواهیم کرد.
 
تاثیرات روان‌شناسانه و منفی خرافات بر زندگی انسان‌ها کوتولگی روانی! باورها یکی از پررنگ ترین جنبه های زندگی است که بنیادی ترین مبانی جهان بینی انسان را در خود جای می دهد. برای نمونه ممکن است شخصی معتقد باشد سرنوشت او از قبل رقم خورده است و قدرت عمل چندانی در زندگی ندارد. این باور نه تنها بخش مهمی از زندگی آن فرد را شکل می دهد بلکه با بررسی آن می توان به شیوه زندگی، چگونگی تفکر و بایدها و نبایدهای او نیز پی برد. فلسفه شکل گیری باورها را باید در نیازهای اولیه انسان جست وجو کرد. انسان برای آسایش و در امان ماندن از حوادث طبیعی و غیرطبیعی به رفتار یا افکاری پناه می برد که به تدریج و بر اثر تکرار تبدیل به یک باور می شوند. بعضی از باورها دامنه گسترده ای دارند و در فرهنگ اغلب مردم دنیا دیده می شوند. به طور مثال حرمت نان و نمک، خاص یک فرهنگ نیست بلکه در جوامع بسیاری مراعات می شود. باورها می توانند زندگی افراد را به شدت تحت تاثیر قرار دهند. تحقیقات حتی نشان داده است که بیوشیمی بدن انسان هم از باورهایش تبعیت می کند. یک نمونه آن مربوط به کودکانی است که باور می کنند دوست داشتنی نیستند. این باور بر میزان ترشح هورمون رشد آنان تاثیر می گذارد و در اصطلاح علمی دچار «کوتولگی روانی» می شوند. همچنین باورهای غلطی همچون اعتقاد به بد قدم بودن یک کودک، تاثیر روانی بدی بر او می گذارد و کارایی و اعتماد به نفس فرد را از بین می برد. این قبیل باورها و حتی شکل خرافه گونه آن ها منحصر به جامعه ما نیست بلکه در فرهنگ کشورهایی که خود را صاحب بلامنازع علم و فناوری می دانند نیز دیده می شود. طبق آمار دهه های اخیر، نیمی از مردم آمریکا افرادی خرافاتی هستند.  بسیاری از فرانسوی ها نیز به شدت به طالع بینی معتقدند و به طور معمول مطالب مربوط به پیشگویی های روزانه را دنبال می کنند. جالب است بدانید تاثیر یک سری باورهای خاص مثل نحس بودنِ عدد چهار در زندگی چینی ها تا حدی است که مطالعات یک جامعه شناس آمریکایی نشان داده است تعداد مرگ ومیر بر اثر حمله قلبی در روز چهارم هر ماه میلادی نسبت به روزهای دیگر، در بین مردم چین بیشتر است.   مرز باریک باورِ معقول و خرافات مطالعه باورها نشان داده حتی در افراطی ترین آن ها رمزورازی نهفته است که شاید به دلیل فراموشی فلسفه وجودی آن ها، اکنون جزو خرافات به شمار می آیند. با وجود پیشرفت خیره کننده علم و فناوری، بسیاری از ما ناخودآگاه به برخی باورهای اشتباه  پیشینیان اعتقاد داریم و بدون آن که دلیل این رفتارها را بدانیم برای دوری از نیروهای اهریمنی به تخته می زنیم. افرادی را خوش قدم و افرادی را بدقدم می دانیم. زیر نقاب به ظاهر خردگرای جامعه نوین، اشتیاق گسترده و فوق العاده ای راجع به پدیده های اسرارآمیز و غیبی داریم. باورها نسبت به درجه فهم و بصیرت بشر معنا پیدا می کنند. بسیاری از مسائلی که به نظر ما خرافه هستند، در گذشته به دلیل محدود بودن علم بشر پذیرفته می شدند. برای نمونه مردم در گذشته تصویر خود را جزئی از روحشان می دانستند و تصور می کردند با شکستن آینه، روح آن ها آسیب می بیند؛ به همین دلیل شکستن آینه را بدشگون می‌دانستند و معتقد بودند اگر آینه ای بشکند، پیشامد ناگواری برای اهل خانه رخ خواهد داد. این باور در گذشته یک اصل علمی بوده است که دانشمندان زمان بر آن صحه گذاشته بودند اما اگر در دنیای امروز و با رد شدن علمی این قبیل باورها کسی هنوز چنین عقیده ای داشته باشد، در واقع بر خرافات تکیه کرده است.   3 مورد از رایج‌ترین باورهای ایرانیان و خاستگاه شکل‌گیری‌شان از مزایای داشتن پیشانی بلند تا عطسه و صبر! 1- داشتن پیشانی بلند باعث خوشبختی می شود: پیشانی داشتن، پیشانی بلند، پیشانی نوشته و خط پیشانی در باور بعضی از مردم تعیین کننده سرنوشت بوده است. در کتاب مرزبان نامه که یکی از آثار ارزنده ادب فارسی در قرن چهارم هجری است آمده است: «اسرار فر ایزدی از اساریر جبهت او اشراق کردی» که به این باور اشاره دارد. بر اساس این باور «پیشانی بلند» نشانه نیکبختی و «پیشانی کوتاه» نشانه تنگدستی و زبونی است. این باور در داستان ها و امثال فارسی نیز بازتاب فراوانی داشته است. برای نمونه داستان «ماه پیشونی» یکی از این داستان هاست که در آن تصویر ماهی بر پیشانی دخترک قصه، سرانجام به خوشبختی اش منجر می شود. از مثال‌های معروف مبتنی بر این باور نیز می توان به مَثل «آدم باید پیشانی اش بلند باشد» یا «چه پیشانی سیاهی داشتم» اشاره کرد. پیشانی نوشت در باور بسیاری از مردم نشان دهنده اقبال و بخت است. 2- نیت درباره آینده بچه در زمان بریدن نافش: در گذشته مرسوم بوده است هنگام بریدن ناف بچه نیتی در دل می کردند؛ به این معنی که آن شخص تا پایان عمر خویش ناگزیر در راهی قدم خواهد گذاشت که برای او نیت شده است. این باوری است که حتی به شعر شاعرانی همچون صائب تبریزی وارد شده است. او بر اساس این باور مصرع «ناف مرا به نغمه عشرت بریده اند» را سروده است. از دیگر اعتقادات گذشتگان در این زمینه، این بوده است که برای باهوش شدن کودک، قسمت اضافه ناف نوزاد را در سوراخ موش می گذاشتند.  3- عطسه مساوی با صبر: در بخش های شمال هند و همچنین ایران، این باور عمومی وجود دارد که عطسه کردن در هنگام آغاز یک کار، نشانه ای برای توقف آن کار است. در میان ایرانیان، یک عطسه نشانه صبر کردن است ولی دو عطسه پیاپی نشانه عجله است و به آن «جخد» می گویند. تعدادی از مردم معتقدند اگر کسی در خواب عطسه کند، مهمان یا مسافری در راه دارد. اگر این عطسه باعث شود فرد از خواب بیدار شود باید منتظر رسیدن مهمان بنشیند. این باور تا اندازه ای عمومیت دارد که گروهی از مردم به محض عطسه کردن دست از کار می کشند و منتظر جخد آن می شوند تا به کار خود ادامه دهند.     نظر شهید مطهری درباره باورهای خرافاتی بر اساس آیات و روایات شومی در جهالت است شهید مطهری در کتاب پانزده گفتار می فرماید: «قرآن کریم در آیات زیادی با کمال صراحت این مطلب را می‌ گوید که منشأ فال بد، هر شومی و نحوستی که وجود دارد، خارج از وجود خود بشر نیست. یعنی بشر ممکن است فکر و عقیده‌ اش، فکر و عقیده شومی باشد؛ وقتی که فکر و عقیده‌ اش سراسر خرافه و جهالت است، شومی در جهالت است. شومی جز در اخلاق فاسد در جای دیگری نیست. شومی جز در اعمال پلید در چیز دیگری نیست. همچنین پیغمبر اکرم(ص) در کمال صراحت فرمود: «در امت من تطیر و فال بد وجود ندارد». خود پیغمبر اکرم(ص) اشیا را به فال نیک می‌ گرفت و هرگز فال بد نمی‌ زد و از فال بد منع می‌ کرد. فرمود: «هر وقت به دلت بد آمد و با آمدن چیزی دلت چرکین شد و تطیر زدی، اعتنا نکن، مخصوصاً برو.»  
نکاتی  مهم درباره باورهای خرافاتی که باید به آن ها توجه کرد عاقبت نداشتن درکی درست از قضا و قدر الهی آیت ا... جوادی آملی در صفحات 548 و 549 کتاب مفاتیح الحیاة درباره خرافات می نویسد: «آنان که به خدای سبحان و قضا و قدر الهی معتقد نیستند یا درک درستی از قضا و قدر الهی ندارند، ناچار به خرافاتی مانند شانس خوب یا بد، نحوست و بدقدمی، تطیر و مانند آن، تن می دهند، چنان که آل فرعون اگر به مشکلی گرفتار می شدند به جای آن که آن را آزمون الهی بدانند، به عنوان «طیره» آن را به موسای کلیم (سلام ا... علیه) و همراهان وی نسبت می دادند، آنان را به نحوست و بدقدمی طعن می زدند و هرگاه خیر و نیکی به آن ها می رسید خود را شایسته آن می پنداشتند و می گفتند: این خوبی، برای ماست و براساس استحقاق و لیاقت، بهره ما شده است. یادآوری این نکته، سودمند است که خطور ذهنی خرافاتی مانند شانس خوب یا بد، نحسی و بدقدمی، تطیر و مانند آن، کفاره اخلاقی دارد؛ یعنی چنان چه کسی در قلبش خطور کرد که فلان شخص بدقدم است یا فلان رخداد نحس است، کفاره اخلاقی این خطورها بر پایه حدیث نبوی، توکل بر خداست. اگر در این روایات آمده که برای نحوست صدقه بدهید در واقع این کار، توکل بر خدا و اقدامی متوکلانه در برابر آن خرافات است.     منابع: کتاب باورهای عامیانه مردم ایران نوشته حسن ذوالفقاری ، پرتال جامع علوم انسانی مقاله ما و خرافات نوشته احمد اکبری، مفاتیح الحیاة، پانزده گفتار شهید مطهری