فرض کنید کسی هم هشدار داده بود!

رسانه ها اعلام کرده اند آن چه در هفته های گذشته روی داد، بزرگ ترین سیل ۱۰۰ سال اخیر بوده است.
اکنون با تخریب گسترده زندگی سیل زدگان خسارت های سنگین به اموال و دارایی بسیاری از هموطنان ما وارد و از سوی دیگر هزینه ای فراتر از تصور به بودجه کشور تحمیل شده است. تا ماه ها بعد هزاران نفر آواره خواهند بود و تا چند سال بعد هم آثار این حوادث تلخ برطرف نمی شود! 
اکنون صادقانه به این پرسش جواب بدهید؛ واقعا اگر مثلا دو ماه قبل یک نفر نوشته بود که باید به سرعت رودها لایروبی و موانع ایجاد شده در مسیر رودها برطرف شوند، اصلا کسی کمترین اعتنایی می کرد؟
همه می دانیم که متأسفانه ما مردمی هستیم که نه تنها به هشدارها و پیش بینی ها توجه نمی کنیم بلکه از کسانی که کام خوش خیالی ها و خوش بینی هایمان را تلخ کنند اصلا خوشمان نمی آید. هم مدیران و مسئولان جامعه این طور هستند و هم شهروندان عادی.


خلاصه در این ویژگی همه مشترک هستیم که ارزش و اهمیتی برای نهیب بیدارباش کسانی که می توانند ما را از حادثه ها باخبر سازند، قائل نمی شویم. تذکر و توصیه های کارشناسان آگاه و فهیم که نشانه ها را زودتر از مردم عادی تشخیص می دهند و در هر رشته و حوزه ای خبره هستند، می تواند جلوی بسیاری از خسارت های سنگین را بگیرد. چنین کسانی شامه ای قوی تر دارند و چشم و گوشی تیزتر و از همین روی قبل از غرش سیل صدایش را از نشانه ها می شنوند و پیش از زبانه کشیدن آتش یا ویران کردن زلزله بوی حادثه را تشخیص می دهند و آمدنش را می بینند.
در مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز کارشناسان عمیق و فهیم می توانند پیش از روی دادن وقایع تلخ و حادثه های ویرانگر ما را از آن حوادث آگاه سازند و میزان خسارت را بسیار کاهش دهند. دریغ و درد که معمولا چنین تذکرها و توصیه هایی را به هیچ می گیریم و اعتنایی به این گونه هشدارها نداریم.
 راستی چرا حتما باید حادثه ای اتفاق بیفتد و خسارت های سنگین به جا بگذارد تا ما قدم به میدان بگذاریم و حاضر به اقدام بشویم؟ چه مردمی هستیم ما؟