موج نارضایتی در صف‌های گوشت


کورش شرفشاهي: سال 97 با همه فراز و نشيب‌هايي که داشت، به پايان رسيد. باز هم شاهد اختلاس با ارقام نجومي‌بوديم. دادگاهها برگزار شد و اين بار مفسدان اقتصادي را اعدام هم کردند. اما فساد متوقف نشد و پس از اعدام چند مفسد في الارض، از اختلاس در بانک تا فساد و رانت و رشوه در شهرداريها، شوراهاي شهر، دستگاههاي دولتي و مواردي از اين دست را شاهد بوديم. بدتر اينکه مردم براي خريد ناچار شدند از قبل نماز صبح تا بعد نماز ظهر در صف بايستند تا شايد يک کيلو گوشت به خانه ببرند. کافي است چشمها را باز کنيم و به اطرافمان نگاه کنيم. سياه نمايي نمي‌کنيم، اما زندگي برخي از هم ميهنانمان باعث مي‌شود به جاي اشک، خون گريه کنيم.

ساعت 8 صبح مقابل فروشگاه شهروند در خيابان ترکمنستان جنجالي برپاست. مردم براي خريد گوشت دولتي در صف ايستاده اند. فردي که نفر اول صف است، مانند مبصر کلاسي که دانش آموزان بي نظمي‌دارد، سعي مي‌کند صف به هم نخورد. هر کس تازه از راه مي‌رسد نامش را در ليستي که هيچ سنديتي ندارد، ثبت مي‌کند و اعلام مي‌کند که اين ليست مبناي دريافت گوشت است و تاکيد هم مي‌کند که بايد کارت ملي را همراه داشته باشيد تا بتوانيم شما را شناسايي کنيم. وي تاکيد مي‌کند که جاي فردي که به خانه رفته خودتان را جا نمي‌زنيد. مسوول ثبت نام ليست مي‌گويد از کرج به همراه چهار نفر از اعضاي خانواده اش براي خريد گوشت آمده و از ساعت يک بامداد در ماشين خوابيده است. مي‌گويد سعي کرده منطقه بالاي شهر را انتخاب کند تا شايد مردم کمتري در صف باشند زيرا مناطق جنوب شهر شلوغ تر است و گاهي کار به دعوا کشيده مي‌شود. 5 نفر هستند و اگر هرکدام 4 کيلو گوشت بگيرند، 20 کيلو مي‌شود که با توجه به تفاوت 70 هزار توماني قيمت گوشت آزاد با دولتي، يک ميليون و 400 هزار تومان در يک روز کاسب هستند. وي که حاضر نيست نامي‌از وي برده شود مي‌گويد: مگر افتخار دارد مردم بدانند از ساعت يک شب منتظر خريد گوشت بوده ايم؟ وي با نشان دادن ليستي که در دست دارد مي‌گويد: نفر بعدي ساعت دو نيمه شب آمده که نام و زمان حضورش را نوشته ام. فرد ديگري که بعد از خواندن نماز به صف گوشت آمده مي‌گويد: نمازم را خواندم و صبحانه نخوردم. فکر مي‌کردم نفر اول هستم اما در ليست نفر 96 هستم. ساعت 7 صبح در فروشگاه باز مي‌شود اما از گوشت خبري نيست. هرچقدر زمان بيشتري مي‌گذرد، بر نگراني‌ها افزوده ميشود. مبادا گوشت نيايد. ساعت هشت ونيم يک نفر از کساني که در صف ايستاده مي‌گويد: ديگر گوشت نمي‌آيد و به سراغ مسوولان فروشگاه مي‌رود که آنها نيز اين نظر را تاييد مي‌کنند. البته ماشين گوشت به فروشگاه مي‌آمد، اما گوشت دولتي نبود بلکه گوشت گرم با قيمت کيلويي 120 هزار تومان بود. يکي از آنها که در صف ايستاده با نشان دادن ماشين گوشت مي‌گويد پول داشته باشي، همه چيز داري. از شنيدن اين جمله به هيچ کس برنخورد. گويا همه کساني که در صف ايستاده بودند، بي پولي برايشان افتخار بود. ساعت 9 صبح مسوول فروشگاه آمد و به مردم اعلام کرد که گوشت براي امروز نمي‌آيد و از مردم خواست متفرق شوند. با اين جمله آب سردي بر تن يخ زده مردمي‌ريخت که سرماي شب زمستاني را به اميد خريد گوشت دولتي به صبح رسانده بودند. عده‌اي مي‌گفتند بمانيم شايد بيايد. ديگري مي‌پرسيد جايي را سراغ داريد که گوشت بدهند تا به آنجا برويم شايد هنوز آنجا گوشت مانده باشد. نکته جالب صف خريد گوشت دولتي بود. زن و مرد نامحرم در يک صف ايستاده بودند و هيچ کس هم به دنبال جداکردن صف زنان از مردن نبود. جوانان در کنار پيرزنان و پيرمرداني ايستاده بودند که با دست و پاي لرزان و ناتوان از ايستادن بيشتر، چشم به دور دستها دوخته بودند تا شايد ماشين گوشت از راه برسد. البته کاري هم نمي‌توانستند بکنند زيرا اتوبوس بي آر تي يا مترو نبود که جوانان صندلي‌هايشان را به سالمندان بدهند. اگر هم صندلي براي نشستن بود و جاي نشستنشان را به سالمندان مي‌دادند، نوبت شان را که هرگز امکان نداشت به سالمندان بدهند. کم کم اميد منتظران صف به نااميدي گراييد و پس از گذشت مدتي ديگر صفي نبود و فروشگاه شهروند خلوت شد. اما فروشگاه منتظر اين افراد مي‌ماند تا شب فرا برسد. اينکه چه‌ها گفتند،‌ بماند اما شنيدن آنها براي مسوولان خالي از لطف نيست و اي کاش يکي از آقايان يک شب را تا صبح با اين منتظران گوشت سحر کند.

اين در حالي است که روز گذشته مرتضي رضايي معاون وزير جهاد با بيان اين که در حال حاضر کمبودي در توليد گوشت قرمز در کشور وجود ندارد، گفت: تفاوت ۲ تا ۲.۵ برابري قيمت گوشت وارداتي تنظيم بازار با گوشت داخلي عامل اصلي ايجاد صف‌هاي طولاني در کشور است و دولت و وزارت جهاد کشاورزي براي رفع اين مشکل به دنبال اين است که نزديک به ۱۶۰ هزار تن واردات رسمي‌گوشت تنظيم بازار اتفاق بيفتد که عدد بسيار بزرگي است.