على اصغر شعردوست نوروز، جشن زندگى

دوباره نوروز گل افشان جشن زندگی و میعاد با طبیعت و هستی قدم به آستانه زمان ‏نهاده است. گل، بشارت آمدنش را به همگان اعلام کرد و این پیر سالخورد جوان مانده، که مرور ایام و حوادث روزگار را بر او دستی نیست، از اعماق روزگارا‌ن، پر نشاط و جوانسر به عرصه زمان درآمده است. دوباره نوروز آمده است. مسافر سررمین افسانه ها و اساطیر، باورها و اعتقادات، مسافری که گذشت دیرپای روزگار هرگز خسته اش نکرده است‌، همیشه و هرسال آمده و ما تاریخ زندگی خود را با آمدن او پیوند زده ایم. در آمدن او همواره آغازی بوده است برای میثاق دوباره با زندگی.
نوروز پیری که جوانی و طراوت و زندگی را هدیه می آورد دوباره سررسیده است؛ بزرگی است، که به شادباش قدوم میمنت اثرش درخت، چتر شکوفه بر سر می کشد. خا‌ک در رستاخیزی دوباره، قبای سبز بر تن می کند. هوا معطر می شود و بلبلان شیدا و مست درآمدن این مسافر همایون اثر را به همگان بشارت می دهند.
نوروز تنها جشن ایرانیان نیست، جشن زندگی است. از میان رویدادهای مختلف که مبدا تاریخ قرارگرفته اند ما جشنمان را میثاق با طبیعت قرار داده ایم. زندگی با نوروز آغاز می شود و نوروز همزاد افسانه ها و اساطیر است که تاریخ ما را می سازد شاعر نامدار شیعه و حماسه سرای بزرگ تاریخ ما حکیم ابوالقاسم فردوسی عمر نوروز را به حکومت جمشید پیوند زده است.
جهان انجمن شد بر تخت او


از آن بر شده فرّه بخت او
به جمشید بر، گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو، هرمز فروردین
بر آسوده از رنج تن دل زکین
اما با درآمدن اسلام نوروز نیز چون نگینی بر تارک اعیاد و جشنهای اسلامی درخشید و چنان با اعتقادات ما گره خورد که پر فروغتر ازگذشته گردید. نوروز عمری همزاد خلقت پیدا کر‌د زیرا در این روز حضرت پروردگار آفرینش گیتی را آغاز نهاد؛ در این روز کشتی حضرت نوح نبی از پس بارانی شگفت که برای گروهی نعمت و در نزد عده ای نقمت بود، بر کوه جودی قرار گرفت؛ جهان از پلیدیها پاک شده و پیراسته همچون نوروز، آغاز این زندگی دوباره شد.
اما عمر جشن زندگی در جایی دیگر همپای عمر انسان موحد رقم زده شده است؛ نوروز را روزی قرار داده اند که حضرت پروردگار از انسان پیمان گرفت که عبودیت او را گردن نهد و به رسولان او ایمان آورد و از فرمانهایشان سر نپیچد.
در زنجیره حوادث ادیان ابراهیمی، نوروز، روزی است که حضرت ابراهیم یک تنه معبد شرک را ویران کرد و بتها را شکست؛ فرعون زمانه ایشان را دهشتی عظیم فراگرفت و نشانه های شکست خویش را به روشنی دریافت.
نوروز در نزد شیعیان علی(ع) نیز از منزلتی شایسته برخوردار است، چرا که در این روز بود که دستهای توانمند علی(ع) به سنت جدش ابراهیم آلودگی بتها را از خانه کعبه پاک کرد و کعبه پیراسته از پلیدی پاک و روشن همچون نوروز شد.
در این روز بود که حضرت مولا علی به جانشینی رسول وحی برگزیده ش، تا سیاهیها و تباهیها و توفانهای بنیان کن روز امجار نتواند گزندی بر بنیاد این بنای عظیم برساند.
مناسبت از پی مناسبت، روشنی از پی روشنی و برکت از پی برکت.
فرخندگی نوروز فرخندگی حیات است در نزد آدمی. از همین روست که ما در این جشن بزرگ با تمامی توان می کوشیم به زندگی خود صورتی تازه بدهیم. غبار کدورتها با درآمدن خورشید بهاری و جاری شدن آبها و ریزش بارانها شسته میشود. قلبها پاک و با طراوت می شود، دشمنیها و تیره دلیها بدل به صلح و آشتی می گردد؛ چرا که نوروز جشن طراوت و پاکی است. برای درآمدن به این جشن باید نخست تحول درونی یافت پس آنگاه برون را نیز دگوگون می کنیم، جامه نو می پوشی‌، خانه تکانی می کنیم، طعامی لذیذ فراهم می آوریم، بر سفره ای ازکلام خداوند و سبزی و روشنی می نشینیم و طلب تحول و دگرگونی در نهاد خویش می نماییم:
یا مقلب القلوب والابصار یا مدبراللیل والنهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال.
سالمان را می اغازیم؛ دلمان را در چشمه نور می شوییم و زنگار کدورت را به زلال بیکران محبت می زداییم. زندگی روشنی می یابد و ما به توانی تازه به جشن میلاد هستی بر کره خاک قدم می نهیم. از سخاوتمندی طبیعت بهاری، گشاده دستی و بزرگواری و کرامت می آموزیم و از زبان درختانی که همچون آدمیان از بسیط خاک دست پرکرده اند و با زبان راز و ضمیر پاک راز می گویند، گوهر زندگی را در می یابیم.