احمدآقا بينش بالا و متانت كم نظيري داشت

آرمان: سیداحمد خمینی نسبتی با حاشیه نداشت و همان بود که نشان می‌داد: «دلسوز، آرام و متین» شخصیتی که آیت‌ا... هاشمی در توصیف او نوشته بود: «عصر به احمدآقا تلفن کردم و احوالپرسی نمودم. سپس به منزل‌مان آمد. از علت انزوا و خانه‌نشینی‌اش پرسیدم. اظهار خستگی و افسردگی و کسالت جسمی نمود. قرار شد به تدریج در جلسات و شوراهایی که عضویت دارد، شرکت کند.» بیست‌وهشتم بهمن هم نوشت: «با حاج احمدآقا تلفنی احوالپرسی کردم. خبر رسیده بود که مریض است و در بیمارستان؛ گفت دل‌درد شدیدی که گهگاه عارض می‌شود و برای معاینه به بیمارستان رفته است.» تا اینکه بیست‌ویکم اسفند و در اثنای جلسه ستاد تنظیم بازار، هاشمی از بیهوشی حاج احمدآقا و انتقالش به بیمارستان بقیه‌ا... مطلع شده و برای پیگیری به سرعت عازم جماران می‌شود اما «دکترها گفتند مغز به کلی از کار افتاده و امید علاج کمتر از یک درصد است تا در نهایت روز بیست‌وششم اسفند خبر درگذشت سیداحمد خمینی منتشر می‌شود» سیداحمد خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی موارد در خصوص مسائل مهم مملکتی و حکومتی به عنوان نزدیک‌ترین مشاور طرف مشورت قرار می‌گرفت و به‌رغم وجود موقعیت‌‌‌‌های فراوان، از قبول تصدی هر منصب اداری و دولتی خودداری کرد و حتی بعد از رحلت امام با وجود اینکه شرایط برای حضور موثر او در مناصب حکومتی فراهم بود از این گونه مسائل دوری کرد. دوستان و نزدیکان بیت امام خاطرات زیادی از حجت‌الاسلام سیداحمدآقا خمینی دارند که حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمحمود دعايي از ياران ديرين امام و انقلاب و از دوستان نزديک مرحوم حاج‌احمدآقا خميني یکی از آنهاست. او در اين گفت‌وگو ضمن اشاره به ارتباط صميمي حضرت امام با مرحوم حاج‌احمدآقا از صداقت، قاطعيت و نقش تعيين کننده فرزند حضرت امام در دوران‌‌هاي مختلف نهضت و انقلاب پرداخت.
اولين بار چه وقت و کجا مرحوم حاج احمدآقا خميني را ديديد؟
اولين باري که مرحوم حاج احمدآقا خميني را زيارت کردم در مدرسه آيت‎ا... بروجردي در قم بود. در آنجا، جشني به مناسبت آزادي حضرت امام گرفته بوديم. همان‎طور که مي‎دانيد پس از واقعه 15 خرداد، امام را بازداشت کردند و ايشان مدتي در تهران در حصر بودند. پس از چندي، وقتي آزاد شدند، طلاب حوزه علميه قم و مدارس مختلف تصميم گرفتند که به اين مناسبت جشنِ مختصري بگيرند. حاج احمدآقا را در کنار مرحوم آقاي اشراقي ديدم. هر دو از طرف بيت امام آمده بودند تا در جشن مدرسه خان (مدرسه آيت‎ا... بروجردي) شرکت کنند. ايشان در آن زمان، محصل دبيرستاني بود. ظاهري آرام و موقري داشت و علاقه‎مندان به امام سعي مي‎کردند که رابطه عاطفي و صميمي با ايشان برقرار کنند. اين آغاز آشنايي و در واقع اولين ديدار بنده با مرحوم حاج احمدآقا بود.
مرحوم حاج احمدآقا از چه دوره‎اي مبارزات سياسي خود را آغاز کرد و فعاليت‎هايش به چه نحو بود؟


به دليل اينکه حاج احمدآقا، فرد شناخته شده و فرزند امام بود، ساواک ايشان را تحت مراقبت قرار مي‌داد تا هسته‌‌هاي مرتبط با امام و تشکيلات مبارزاتي نهضت را شناسايي کند. حاج احمدآقا به همين دليل سعي مي‌کرد با احتياط کامل و با رعايت نکات حساس، طوري رابطه برقرار کند که کسي از طرف او شناخته نشود. از طرفي به خاطر تعهدي که به راه مبارزاتي امام داشت، خودش را متعهد و مسئول مي‌دانست که در اين مسير فعاليت‌هايي داشته باشد. مهم‎ترين و مؤثرترين فعاليتي که آغاز کرد، ايجاد تشکُل زيرزميني و حساس بود که براي اين منظور نيرو‌هاي وفادار، رازدار، معتقد، اهل بينش و داراي دانش مبارزاتي را انتخاب کرد. هسته‌هايي در قم و تهران تشکيل شده بود که تکثير اعلاميه‌ها و فعاليت‌‌هاي انتشاراتي مفيدي را بر عهده داشتند؛ همچنين با تشکُل‌ها، گروه‌ها و سازمان‌‌هاي مختلف ارتباط داشتند. حاج احمدآقا هم با روشنفکراني که نسبت به آرمان‌‌هاي حضرت امام وفادار بودند، ارتباط برقرار مي‌کرد. نمونه آن، ارتباط با مرحوم جلال آل احمد بود. در واقع کتابِ «در خدمت و خيانت روشنفکران» را حاج احمدآقا براي امام فرستاد و باعث تکثير و انتشار آن شد. ايشان ياران خوبي را انتخاب کرد که به ظاهر شناخته نمي‌شدند و کسي باور نمي‌کرد که آنها از فعالان جريان روحانيت مبارز آن ايام در قم يا از سازمان دهندگان فعاليت‌‌هاي زيرزميني طيف جوانِ روشنفکر حوزه باشند. در يکي از سفرها که به نجف آمد و البته بناي بر بازگشت هم داشت، حادثه شهادت برادرش، مرحوم حاج‌آقا مصطفي، اتفاق افتاد و اينجا بود که احساس تکليف کرد تا جاي خالي برادر شهيدش را پُر کند و در کنار امام به عنوان يک بازو و يار صميمي قرار بگيرد. از آن مقطع به بعد نقش تعيين کننده، حساس و تأثيرگذار مرحوم حاج احمدآقا در کنار امام و در جريان نهضت، عيان شد. ايشان به دليل ارتباطش با جريان‌‌هاي روشنفکرِ داخلِ کشور، از بينشي باز و آگاهي وسيع برخوردار بود. بعد از اينکه حاج احمدآقا جانشين برادرش شد و در کنار امام به عنوان نزديکترين، صميمي‌ترين و امين‌ترين نماينده امام ظاهر شد، مبارزات و فعاليت‌‌هاي تبليغاتي خارج از کشور، جهت تکاملي به خود گرفت و سير شکوفايي و سير بالنده خودش را آغاز کرد.
ايشان در نجف چه فعاليت‌هايي داشت؟
در کنار دوستان مبارز روحاني مقيم نجف، به سازماندهي جديد دست زد؛ همچنين ارتباطات خيلي خوبي را با تشکل‌‌هاي اسلامي خارج از کشور، عمدتاً در اروپا و آمريکا برقرار کرد. اتحاديه انجمن‌‌هاي اسلامياز آن به بعد به‎عنوان تشکل‌هاي قابل اعتماد اسلامي مطمح نظر بودند و از حضور حاج احمدآقا در عراق شادمان شدند. در ايامي که حاج‌آقا مصطفي در قيد حيات بود، حاج احمدآقا با هماهنگي برادرش گاهي به لبنان و سوريه سفر مي‎کرد. در آن سفرها در کنار برادرش موفق شد برخي کانون‌هاي تأثيرگذار در خاورميانه، به‌خصوص لبنان را همراه و همسو با نهضت امام کند. قبل از ورود ايشان، مرکز اسلامي به رهبري امام موسي صدر در لبنان، نوعي فاصله و شايد به تعبير بعضي‌ها، زاويه‎اي با حرکت و تشکيلات حضرت امام داشت. با ارتباطي که مرحوم حاج احمدآقا برقرار کرده و توضيحاتي که شنيده و توضيحاتي که ارائه کرده بود، زمينه تفاهم و نزديکي تأثيرگذاري ميان دو طيف ايجاد شد. طبيعتاً مرحوم حاج‌آقا مصطفي هم به يک نتيجه جديدي رسيد و با مرکز شيعيان، در لبنان ارتباطي برقرار کرد.
وقتي فشارها در نجف بر امام بيشتر شد، ايشان تصميم گرفتند که به کويت بروند که به خاطر ممانعت دولت کويت سرانجام به پاريس هجرت کردند. اين پيشنهاد را چه کسي داد و نظر مرحوم حاج احمدآقا چقدر در اين تصميم نقش داشت؟
براي تصميم نهايي حضرت امام براي هجرت به پاريس، مشورت‎‌هاي زيادي صورت گرفت. حضور حاج احمدآقا در کنار امام و آمادگي دقيق از فرامين ايشان در امر نهضت، خيلي تأثيرگذار بود. سرانجام آن تصميم نهايي را که بنا شد امام از نجف به پاريس هجرت کنند، مرحوم حاج احمدآقا و حضرت امام گرفتند. البته دوستان پيشنهاد‌هاي مختلفي داده بودند و پيشنهادها بررسي و تحليل مي‎شد و سرانجام تصميم نهايي را امام گرفت که در نهايت به هجرت ايشان به پاريس منتهي شد.
از فعاليت‎ها و نقش تعيين کننده حاج احمدآقا در دوره اقامت امام در پاريس تا هنگام بازگشت ايشان به ايران، بفرماييد. در طول اين مدت حاج احمدآقا چه مسئوليتي را بر عهده داشت و چگونه نهضت را امام را مديريت مي‎کرد؟
مرحوم حاج احمدآقا در پاريس يکي از دقت‌ها و حساسيت‌هايي که بحق ابراز مي‌کرد، اين بود که امام وارد مسائل جريان‌ها و گروه‌هاي مختلف متفاوتي که در خارج از کشور بودند، نشود. سعي داشت استقلال و شخصيت فراجناحي حضرت امام و شخصيتي که هيچکس نتواند مدعي بشود ايشان تحت تأثير القا او قرار گرفته باشد، حفظ بشود. در نتيجه در انتخاب کساني که آنجا خدمت مي‌کردند، نهايت دقت را به عمل مي‎آورد. کساني به‎عنوان مترجم يا پيامرسان حضرت امام انتخاب مي‌شدند و عده‎اي اداره مرکز اقامت امام را بر عهده داشتند؛ همه اين‎ها را حاج احمدآقا مشخص مي‎کرد. ايشان تلاش جدي، توأم با وسواس و دقت داشت تا کسي مدعي نشود که سخنگوي حضرت امام و القا‎کننده ديدگاه‌ها و نظريات خودش به امام است. اين نکته دقيق و حساسي بود که ايشان به آن تکيه داشت. در جريان بازگشت از پاريس به ايران و شبي که قرار بود، ياران حضرت امام انتخاب شوند، ليستي تعيين شده بود که کارت پرواز در اختيار آنها قرار گيرد. مسئول اصلي آن کار، مرحوم شهيد عراقي بود. وي بازوي توانايي بود که در کنار حاج احمدآقا قرار داشت. امام در تمام دوراني که در پاريس بود، به دو نفر اعتماد کامل و صددرصدي داشت که يکي از آنها حاج احمدآقا و ديگري مرحوم شهيد عراقي بود. اين دو بزرگوار سازماندهي جرياني را که قرار بود در کنار حضرت امام و به اتفاق ايشان وارد ايران شوند، بر عهده داشتند. آن پرواز حساس بود و افرادش نيز با دقت انتخاب شده بودند و جايگاه هر فرد در داخل هواپيما با دقت انتخاب شده بود تا هرکسي مدعي نشود و سوءاستفاد‌هاي در اين زمينه صورت نگيرد. لحظ‌هاي که ما قاطعيت حاج احمدآقا را از نزديک ديديم، هنگامي بود که هواپيما در فرودگاه مهرآباد نشست و در هواپيما باز شد و مرحوم آيت‌ا... مطهري و آيت‎ا... پسنديده به عنوان دو شخصيت ارجمندي که رسالت تشريفاتي را انجام مي‌دهند، وارد هواپيما شدند. مرحوم حاج احمدآقا، ليستي را در دست گرفت و با قاطعيت و جديت گفت: «غير از افرادي که نام مي‌برم، هيچکس حق ندارد از جايش تکان بخورد. تنها اين افراد مي‌توانند حرکت کنند».اولين نفر، مرحوم مهدي عراقي بود که امام را در آغوش گرفت و به مثابه يک يار صميمي و عزيزي که در کنار مرادش قرار مي‌گيرد، ايشان را به همراه حاج احمدآقا همراهي کرد. در مرحله بعدي که امام از پلکان هواپيما پايين مي‌آيند و به پلکان نهايي مي‌رسند، حاج احمدآقا باز هم ليستي را در دست داشت و يادآوري مي‎کرد که تنها آن افراد مي‌توانند در کنار در هواپيما که نزديک پلکان هست، قرار بگيرند. بعد از آنکه امام از پلکان پايين آمد، مرحوم دکتر لاهوتي، صادق طباطبايي و چند نفر ديگر، در کنار ايشان بودند. مرحوم عراقي و حاج احمدآقا، بازوان توانا و ياران فداکار و نيرومندي بودند که هيچگاه امام را تنها نگذاشتند و در تمامي صحنه‌ها، حضور اين دو بزرگوار ديده مي‌شد. البته مرحوم عراقي در بهشت زهرا نبود و به صف سازمان دهندگان جريان استقبال و حضور امام در مدرسه رفاه پيوسته بود و رسالت ديگري داشت. اگر قرار بود همه افراد با امام پايين بيايند، بلبشوي عجيبي اتفاق مي‌افتاد. اين سازماندهي معقولي بود که اول مهمان پايين بيايد و بعد همراهان. بعد از آنکه به امام پيشنهاد دادند که پايين برود، ايشان فرمود که اول آقاي پسنديده برود؛ چون برادر بزرگتر ايشان بود. هر چه آيت‎ا... مطهري اصرار کرد که شما اول بفرماييد؛ ايشان فرمود که جلوتر از اخويشان راه نمي‌رود. از اين رو، ابتدا آيت‎ا... پسنديده پايين آمد و بعد از آن، امام به اتفاق آقاي عراقي و آيت‎ا... مطهري به سمت در خروجي هواپيما حرکت کرد.
رابطه امام با مرحوم حاج احمدآقا، فارغ از رابطه پدر فرزندي، به چه شکل بود؟ با توجه به اينکه شما در آن ايام زياد به بيت امام رفت و آمد ميکرديد، کمي از مشاهدات خود براي ما بگوييد؟
حاج احمدآقا نزديکترين فرد به امام بود و در علاقه وي به حضرت امام و دلسوزي نسبت به ايشان، سرآمد همهبستگان و ياران حضرت امام بود. امام به ايشان اعتماد داشت و او را در مراحل مختلف آزموده بود و خود حاج احمدآقا به دليل رشد طبيعي و سالمي که در تمام دوران زندگياش داشت، به نتيجه‎اي منطقي و قطعي رسيده بود که امام، ارجمندترين و والاترين الگويي است که مي‌تواند بعد از ائمه معصومين داشته باشد. اين اعتقاد جدي حاج احمدآقا بود که مريد پدر باشد و ايشان را درک کند. در مسير آموزش دروس حوزوي، عرفان و مسائل اخلاقي که مورد توجه حضرت امام بود، به شدت روي حاج احمدآقا تأثير مي‌گذاشت. از اين رو، دانش آموخته بااستعداد و موفق در زمينه مسائل علوم اسلامي و عرفاني و اخلاقي بود که در کنار يکي از وارستهترين شخصيت‌هاي ارجمند و صاحبِ نبوغ در همه مسائل قرار گرفت. از سوي ديگر، به دليل توفيقاتي که حاج احمدآقا داشت، در بستري پاک ساخته شده بود و بعد از آن نيز در کوران حوادث انقلاب، به اصطلاح آب ديده شده و به عنوان يک رازدار در کنار پدر بود. يادگار ايشان حاج سيد حسن آقا، تعبير زيبايي در هنگام درگذشت ايشان عنوان کرد. ايشان گفت: «امروز جعبه سياه انقلاب را به خاک مي‌سپاريم.» يعني تنها کانوني که تمامي اطلاعات ريز و دقيق جريان نهضت امام و شکوفايي انقلاب و چگونگي به ثمر رساندن آن را در سينه داشت، مرحوم حاج احمدآقا بود. اگر امام اراده کرده بود که در مسير رهبري، فراجناحي باشد و به هيچ تشکل و گروهي وابستگي نداشته باشد، دقيقاً مشابه همين نقش و رسالت را حاج احمدآقا بر عهده داشت. هم خودش خوب درک کرده بود و هم امام او را آزموده بود که عنصر قابل اعتمادي و توانايي در دامان خودش دارد که مي‌تواند به او در امور نهضت تکيه کند. در نامه‌هايي که امام گاه‌به‌گاه براي فرزند خودش مي‎نوشت، اين قضيه روشن مي‎شود که ايشان پيش‌بيني‌هايي کرده بود. امام خطاب به حاج احمدآقا فرمود: «بعد از من، ممکن است انتقام مرا از تو بگيرند و بدخواهان به تو نسبت‌هايي بدهند». همه اين مسائل نشان‌دهنده آن است که حاج احمدآقا در کنار امام، عنصري لايق و شايسته بود و در تمام مراحل حيات پدر، هم در اوج موفقيت‌ها و هم در مراحل پايان عمر که شمع فروزان زندگي حضرت امام رو به افول بود، اين عنصر در کنار امام شيدا و همراه ايشان بود. وقتي حضرت امام در بستري بيماري قرار مي‎گيرد، به اميد آنکه، درمان و جراحي که صورت مي‌گيرد، به بهبودي ايشان منجر خواهد شد، هم امام و هم حاج احمدآقا رضايت مي‌دهند تا مراحل درمان طي بشود. پزشکان نيز تلاش مي‌کنند تا عمل مربوطه را با دقت کامل انجام بدهند. آن لحظاتي که از ادامه حيات حضرت امام نااميد شدند و بايد براي لحظات پاياني آماده مي‌شدند، لحظات تعيين کنند‌ه‌اي بود؛ لحظاتي بود که بايد دقيق‌ترين نصايح و وصايا را شنيد. حاج احمدآقا در ايفاي اين نقش که زمينه‌هاي انجام هر چه شکوهمندتر و دقيق‌تر دقايق پاياني عمر حضرت امام را فراهم کند، از هيچ کوششي فروگذار نکرد.
پس از رحلت حضرت امام، مهم‎ترين نقشي که مرحوم حاج احمدآقا براي انقلاب و نظام ايفا کرد چه بود؟
بعد از رحلت حضرت امام، آنچه براي حاج احمدآقا اهميت داشت، ميراث گرانسنگ امام «مساله ولايت امر يا ولايت‌فقيه» بود. وقتي که خبرگان رهبري، تصميم بحق خود را گرفتند و رهبري انقلاب را تعيين کردند، حاج احمدآقا هم، به همان نسبتي که به پدر خودش در امر ولايت ايمان داشت، به رهبري جديد نيز وفادار شد. زيباترين حمايت‌ها را از رهبري جديد کرد. اين زيباترين نقشي بود که حاج احمدآقا در مسير هدف واقعي پدرش ايفا کرد که همان تداوم آرمان پدر و امر ولايتفقيه و رهبري اين نهضت بود که به دست فقيه‎اي عادل، توانا و مقتدر افتاد. بعد از آن بود که رسالت تربيت فرزندانش را مدنظر قرار داد. هر سه فرزندش را در مسير روحانيت قرار داد. به سيد حسن اميد وافري داشت. وي راه پدرش را به نحو احسن ادامه داد. در واقع يادگار ارجمندش، شايسته نام پدرش است. وقتي که ايشان از دنيا رفت، ياران امام و مردم حقش را بهخوبي ادا کردند. جمعيت باشکوهي در مراسم تشيع جنازه ايشان شرکت کردند. اميدواريم همين حق‌شناسي، باعث شود که يادگار او را نيز گرامي بدارند و بپذيرند که يادگار ايشان نيز، ميراث‎دار همان اخلاق، عرفان، معرفت و کمال خاندان خميني است.