آنالیزور تیم ملی والیبال از زیر و بم شغل اش می گوید

 مدت‎ها بود گزارش «یک شغل» نداشتیم و حالا به جبرانش سراغ حرفه‎ای خاص رفته‎ایم؛ آنالیزور ورزش. بعید می‎دانم غیر از ورزشکارها و ورزش‎دوست‎ها بقیه چیز زیادی درباره این شغل بدانند. البته حق هم دارند، از آن کارهایی نیست که در هر جمع و فامیلی یکی دو نفر مشغول به آن باشند. ضمن این‎که آنالیزورها بنا به اقتضای کارشان اصولا آدم‎های بی‎‎‏سروصدایی هستند و حواس‎شان آن‎قدر پیِ تحلیل و آمار و ارقام است که در خبرها و حاشیه‎ها جایی ندارند. حضور آرام ولی پررنگ آنالیزورها هرچند بین شغل‎های دیگر به چشم نمی‎آید اما در عالم ورزش به‎ویژه در نبردهای حرفه‎ای، تعیین‎کننده است. آن‎ها پشتِ صحنه‎ای که بازیکن‎ها و مربی‎ها تنها بازیگرانش به نظر می‎رسند، نقش‎شان را جدی و اثرگذار بازی می‎کنند. «نوید مشجری»، آنالیزور تیم ملی والیبال در شناختن و شناساندن این حرفه به من کمک کرد. او که مدتی است به تیم «العربیه» قطر پیوسته در یک مصاحبه مجازی از راه دور مطالب جالبی درباره شغل خاص‎اش گفته ‎است.
 
خلاق، جدی و خوش‎شانس
مسیر خیلی از حرفه‎ها مشخص و قابل حدس است اما چطور می‎شود که کسی سر از آنالیزوری تیم ملی درمی‎آورد؟ داستان نوید، شنیدنی است: «در نوجوانی والیبال بازی می‎کردم. بازی‎ام متوسط بود و تا سطح تیم‎های استانی رسیده‎بودم. دانشجو که شدم دیگر برای ورزش حرفه‎ای فرصت نداشتم اما مسابقات و اخبار والیبال را همچنان دنبال می‎کردم. روزی سر کلاس کارآفرینی، استاد درباره افراد موفقی حرف زد که تن به کارهای رایج نداده و ایده‎های شخصی‎شان را به شغل تبدیل کرده‎اند. آن روزها دانشجوی کاردانی کامپیوتر بودم و در یک شرکت رایانه ای کار می‎کردم. حرف‎های استادم و علاقه‎ام به والیبال جرقه‎ای شد و شروع کردم به طراحی یک‎سری فرم آنالیز. در فرم‎های دستی‎ام برای هر تکنیک، سه مقیاس خوب، متوسط و ضعیف درنظر گرفته‎بودم و مثلا می‎نوشتم هر بازیکن چند اسپک خوب و چند سرویس متوسط زده است. البته بعضی تیم‎ها، آنالیزور داشتند اما من نمی‎دانستم دقیقا کارشان چیست. خلاصه بازی‎هایی را که در مشهد برگزار می‎شد، می‎رفتم و به شیوه خودم اطلاعات آماری‎شان را ثبت می‎کردم. یک روز، فرم‎هایم را بردم پیش آقای قوچان‎نژاد، مربی سابقم. خیلی استقبال کرد و از من خواست، کارم را ادامه بدهم. بعد از کمی تحقیق فهمیدم، نرم‎افزاری ایتالیایی وجود دارد که آنالیزورهای حرفه‎ای با آن کار می‎کنند و استاندارد جهانی است. نسخه رایگان و محدود نرم‎افزار را پیدا کردم. نسخه اصلی خیلی گران بود و سعی کردم با همان دمو، از کلیت کار سر دربیاورم. خوش‎شانس بودم که همان وقت‎ها فدراسیون، دوره تخصصی تربیت آنالیزور برگزار کرد. جزو شاگردان ممتاز آن دوره بودم. بعد از تمام شدن کلاس‎ها، اصل نرم‎افزار را که حدود  شش تا هفت میلیون تومان بود، خریدم و کارم را رسما شروع کردم».
 


ماجرای دست‎های پشت پرده
نوید 33ساله حالا جزو قدیمی‎های حرفه خودش به‎شمار می‎رود؛ 10سال سابقه کار آنالیزوری و هفت‎سال همراهیِ تیم ملی والیبال بزرگ سالان، زمان خوبی است برای تجربه اندوختن و کهنه‎کار شدن. او از جزئیات و زیروبم کارش برایم می‎گوید: «آنالیز، زیرشاخه‎ای از مربیگری و آنالیزور از اعضای کادر فنی تیم است که اتفاقات بازی را به‎صورت کدهای تعریف‎شده وارد نرم‎افزار و آن‎ها را در قالب جدول‎ و گراف دریافت می‎کند. فرایند آنالیز در دو مرحله قبل و هنگام مسابقه انجام می‎شود؛ قبل از مسابقه، فیلم بازی‎های قبلیِ تیم حریف را می‎بینیم و براساس آن‎ها اطلاعاتی درباره نقاط قوت و ضعف، بازیکن‎های تاثیرگذار و تاکتیک‎ و تکنیک‎های‎شان به دست می‎آوریم. همچنین عملکرد بازیکن‎های خودمان را در طول تمرینات بررسی می‎کنیم. هنگام بازی، غیر از ارزیابی مدام بچه‎های خودمان، تیم مقابل را دوباره آنالیز می‎کنیم تا بفهمیم چه تغییراتی در سیستم‎شان به‎وجود آورده‎اند و کارشان چقدر با پیش‎بینی‎های ما هماهنگ است. در هیچ ورزش دیگری، آنالیز آن‎لاین و لحظه‎به‎لحظه به دقت والیبال وجود ندارد. آنالیزور پشت زمین، بازی را امتیاز به امتیاز بررسی می‎کند و اطلاعات را از طریق بیسیم یا لپ‎تاپ به مربی، سرمربی یا کمک‎مربی‎ها می‎دهد. این اطلاعات در زمان‎های استراحت، بین ست‎ها یا حتی در جریان مسابقه به تیم منتقل می‎شود. حتما دیده‎اید بازیکن‎ها با دست‎شان، از پشت سر علایمی به هم نشان می‎دهند؛ این اشاره‎ها، همان نکاتی است که در آنالیز به دست آمده‎‎است».
 
رازهای برد و باخت که در تلویزیون نمی‎بینید
بررسیِ همزمان تیم خودی و تیم حریف به علاوه تحمل استرس مسابقه و هیجانِ سالن، نباید کار راحتی باشد. به‎نظر می‎رسد این شرایط آنالیزورها را درمعرض خطاهای زیاد قرار دهد. نوید توضیح می‎دهد: «آنالیزورها در شروع کارشان، بیشتر نقش اپراتوری را دارند که اطلاعات را وارد نرم‎افزار می‎کند و نتیجه را دراختیار مربی قرار می‎دهد؛ کدام بازیکن از کدام منطقه چه سرویسی زد، چه کسی دریافت کرد، کیفیت دریافتش چطور بود، پاسور چه پاسی داد، اسپکر، پاسی را که گرفت کجا و با چندتا دفاع زد. آنالیزور از همان ابتدا سراغ تحلیل نمی‎رود ولی همین ثبت دقیق داده‎ها دست کم در سال‎های اولیه کار، خیلی سخت است و تمرکز فوق‎العاده‎ای نیاز دارد. خطا در این مرحله اجتناب‎ناپذیر است. به‎مرور و بعد از کسب تجربه، آنالیزور می‎تواند از بازی تحلیل ارائه بدهد و تحلیلِ اشتباه، اتفاق نادری است. تنها نقصی که ممکن است وجود داشته‎باشد، کمبود اطلاعات ما از تیم مقابل است. آنالیزور باید همه بازی‎های حریف را دیده‎ و بازیکن‎هایش را در بازی‎های برده و باخته، آنالیز کرده‎باشد درغیر این‎صورت تحلیل‎اش ناقص خواهدبود. با این همه آنالیز وقتی فایده دارد که تیم قابلیت اجرای آن را داشته‏باشد. وقتی تیم ضعیفی دربرابر برزیل قرار می‎گیرد، در تحلیل به برزیل نمی‎بازد؛ بازیکن‎های حریف را می‎شناسد و می‎داند چطور بازی می‎کنند اما کسی را ندارد که از این اطلاعات استفاده کند. نکته مهم دیگر این‎که آنالیز باید براساس توانایی اعضای تیم باشد. یعنی مثلا از یک بازیکن کوتاه‎قد نمی‎توانیم توقع داشته‎باشیم که در دفاع روی تور عملکرد خوبی داشته‎باشد اما می‎توانیم چرخش‎های بازی را طوری طراحی کنیم که او وقتی در منطقه جلو قرار می‎گیرد، درمقابل یکی از بازیکن‎های کوتاه‎تر تیم حریف بایستد».
 
مسیر صعب پیش‎روی تازه‎کارها
دشواری‎های حرفه‎ای به علاوه   شرایط خاص زندگی شاید یکی از دلایلِ کم‎تعداد بودن خانواده آنالیزورها باشد. از نوید می‎خواهم کمی درباره زندگی آنالیزورها بگوید و برای کسانی که توجه‏شان به این حرفه جلب شده‎‌است، شیوه ورود به آن را توضیح بدهد: «شرایط زندگی ما شبیه مربی‎هاست با این تفاوت که حجم کارمان مخصوصا در مسابقات بین‎المللی نسبت به مربی قدری بیشتر است. آنالیزور زمانی که تیم بازی ندارد و همه بچه‎ها و کادر فنی در هتل استراحت می‎کنند برای دیدن مسابقات تیم‎های دیگر، به سالن می‎رود؛ چون باید بازی‎ها را فیلم‎برداری و تحلیل کند. فشار کاری ،سفرهای طولانی و دوری‎های همیشگی از خانواده، چیزهایی است که آن را حرفه سختی می‎کند. با این‎همه اگر کسی به این کار علاقه دارد، دست کم درباره رشته خودم می‎دانم که باید والیبال را بشناسد و تجربه بازی کردن داشته‎باشد. تسلط به رایانه و زبان هم لازم است. ابزار اصلی کار ما همان نرم‎افزار ایتالیایی «DataVolley» است که خرید لایسنس‎های ‎سالانه‎اش حدود 1000 یورو هزینه می‎برد؛ لپ‎تاپ، دوربین، چاپگر و تجهیزات شبکه هم از دیگر وسایلی است که برای این کار نیاز داریم. نسبت به هزینه اولیه، چندسال ابتدایی شروع کار درآمد چندانی درانتظار فرد نیست. الان در والیبال کشور، 20 نفر آنالیزور حرفه‎ای داریم و چون بازار این کار تقریبا اشباع شده‎، مدتی است دوره‎های آموزشی برگزار نمی‎شود. در فوتبال یک دانشگاه علمی‎کاربردی، رشته کارشناسی حرفه‎ای آنالیز ورزشی دارد اما در والیبال تا جایی که من می‎دانم علاقه‎مندها، فعلا، نحوه کار را باید شخصا یاد بگیرند».
 
موسویِ حواس‎جمع و برادر معروف!
روال گزارش‎های «یک شغل» تا حالا به این صورت بوده‎است که تجربه گذراندن یک روز کاری را کنار مشاغل مختلف روایت می‎کردم. این‎بار اما بُعد مسافت چنین اجازه‎ای بهم نداد، برای همین از خود نوید خواستم فضای کارش را قدری شخصی‎تر برایم توصیف کندمی گوید :  «حضور من در تیم ملی همزمان شد با آمدن بازیکن‎های جوانی مثل «امیر غفور»، «فرهاد قائمی» و «مجتبی میرزاجان‎پور»، من و تعدادی از بچه‎های تیم، کارمان را تقریبا همزمان شروع‎ کرده‎ایم، اختلاف سنی زیادی هم نداریم و این‎ها باعث شده رابطه‎مان خیلی صمیمی باشد. توضیح دادم که بعد از مسابقه، بازی‎ها را تحلیل می‎کنیم اما همیشه هم مشغول کار نیستیم و زمان‎هایی را به شوخی و خنده می‎گذرانیم. خلاصه رابطه‎مان با هم خوب است غیر از این‎که دریافت‎کننده‎های تیم معمولا از دستم شاکی هستند [با خنده]؛ چون معتقدند من زیادی سخت‎گیر و ریزبین هستم که البته بیراه هم نمی‎گویند چون دریافت‎شان باید کاملا خوب باشد تا امتیاز بیشتری بهشان بدهم. نتایج آنالیز غیر از اهمیت تیمی، برای تک‎تک بچه‎ها مهم است؛ مثلا «محمد موسوی» که بهترین مدافع روی تور دنیاست، حواسش به دفاع‎های منجر به امتیازش «kill block» هست و آخر بازی بهم می‎گوید خودم شمردم [مثلا] شش تا دفاع کردم، کمتر نزنی. «امیر غفور» غیر از نبوغ خاص‎اش در والیبال، بازی‎ها را خیلی خوب تحلیل می‎کند. معمولا از اولین کسانی است که بعد از هر مسابقه، سراغ گزارش و آنالیز بازی را می‎گیرد و با هم دلایل برد و باخت را بررسی می‎کنیم. پذیرش بچه‎ها نسبت به آنالیز و نتایج‎اش، سن و سابقه نمی‎شناسد. مثلا آقای معروف که شخصا چیزهای زیادی ازش یاد گرفته‎ام، نکاتی را که قبل و هنگام بازی بهش می‎گویم با روی باز می‎پذیرد و اجرا می‎کند. این را هم بگویم که سعید معروف، برعکس چهره جدی و گاه اخمویش، خیلی مهربان است و با همه مثل برادر بزرگ تر رفتار می‎کند».