اصلاح‌طلبان طرحی نو دراندازند

موسایی در ارزیابی موقعیت اصلاح‌طلبی در وضعیت امروز کشور می‌گوید؛ اصلاح‌طلبی در ایران، متاثر از رفتارهای درون و برون این جریان، وضعیت تحمیلی عرصه سیاست بین‌الملل، برخی ناکارآمدی‌های نهادهای بر آمده از جنبش اصلاحی (دولت و مجلس)، کارشکنی‌های جریان ضد اصلاحات و برخی فرصت‌طلبی‌های درونی، مسائل ناشی از حوادث ناگوار سال 88 و خروج کادرهای ملتزم به مبانی و اصول اصلاح‌طلبی از گردونه سیاست، در وضعیت بی‌قراری قرار گرفته است. این وضعیت بی‌قرار، البته به معنای بی‌خاصیت شدن و پایان اصلاح‌طلبی نیست، بلکه هشداری است برای اینکه با درک درستی از مختصات جدید، زمینه ریزش آوارها و تشدید شکاف‌ها را از بین ببرند و طرحی نو در اندازند. ایشان در توصیف امکانات اصلاح‌طلبی و اینکه چرا مسئولان باید به جریان اصلاحات اعتماد کند معتقد است؛ تهدیدات متعدد و مختصات شرایط کنونی به حدی است که جریان ضد اصلاحات، نمی‌تواند بدون بهره‌گیری از توان و ظرفیت ملی اصلاح‌طلبی با این تهدیدات مواجه شود. از این رو نیازمند مشارکت فکری و عملی جریان اصلاح‌طلبی است. بخش زیادی از تهدیدات و ناکارآمدی‌های کنونی کشور ناشی از بی‌توجهی به دستور کارهایی است که راهبران و بزرگان اصلاحات روی میز تصمیم‌گیران گذاشته بودند. همچنانکه برخی موفقیت‌ها ناشی از توجه ضمنی به هشدارهای ایشان است. از طرفی می‌بینیم اصلاح‌طلبان در دفاع از نظم و آرامش کشور و مخالفت با براندازی خواهی پیشگام‌اند. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به این سوال که اصلاح‌طلبان برای امروز ایران چه دستور کاری می‌توانند روی میز مسئولان بگذارند و مسئولان تا چه اندازه به نظریات اصلاح‌طلبان اهمیت می‌دهند، می‌گوید؛ دستور کار پیشنهادی همیشگی اصلاح‌طلبان سیاست‌ورزی بر مبنای مصالح و منافع ملی کشور بوده است. البته معطوف به شرایط زمینه و زمانه‌های متعدد، این دستور کار در قاب و قالب‌های مختلف عرضه شده است. به‌نظر می‌رسد همچنان این سر فصل می‌تواند به عنوان برنامه پیشنهادی اصلاح‌طلبان برای عبور از مخاطرات باشد. اینکه تصمیم‌گیرندگان تا چه حدی به پیشنهادات اصلاح‌طلبان اهمیت بدهند، رسالت ملی جریان اصلاحات را از بین نمی‌برد. به عبارتی اصلاح‌طلبان نمی‌توانند با این بهانه که مخالفان به برنامه‌های اصلاح‌طلبان و مطالبات ملی اهمیت نمی‌دهند، سکوت کنند و ناامید شوند.
اطمینان مردم به اصلاحات
موسایی در پاسخ به این سوال که اصلاح‌طلبان تا کی می‌توانند با این رویکرد، مردم را به حرکت‌های اصلاح‌طلبانه امیدوار نگهدارند، مدعی است: مردم به‌رغم نگرانی‌های جدی‌ای که از رکود اصلاح‌طلبی و عدم موفقیت‌ها و ناکارآمدی‌ها دارند، با رویکرد آرام، منطقی و بهبود خواهانه اصلاح‌طلبان همراهی می‌کنند. اینکه ناامید سازان اصلاح ستیز مرتب می‌کوشند تا جامعه جنبشی حامی اصلاحات، از اصلاح‌طلبان و پروژه اصلاحات نا امید شوند، امری مشهود است، اما اینان نتوانسته‌اند الگویی اخلاقی تر، عقلایی‌تر و برتر از اصلاح‌طلبی برای امروز و آینده کشور ارائه دهند. ناامید سازان را می‌توان به دو بخش اصلاح ستیز داخلی و براندازان تقسیم کرد. جالب است که می‌بینیم، در نفی اصلاح‌طلبی و امید به آینده اینها با هم ائتلاف نانوشته‌ای دارند. با این حال در بخش ایجابی رویکردهای این جریان فاقد مبنا و انسجام است. مردم این اعوجاج را می‌بینند و همچنان تصمیم درست می‌گیرند. به‌نظرم همچنان مردم به اصلاح‌طلبی اعتماد دارند، هرچند از برخی اصلاح‌طلبان و نهادهایی که انتخاب کردند، شکایت داشته باشند. ایشان در پاسخ به این سوال که اصلاح‌طلبان برای جلب حمایت مردم نسبت به اصلاحات چه کاری باید انجام دهند، می‌افزاید؛ اولا اصلاح‌طلبان می‌بایست موانع و واقعیات را با مردم در میان بگذارند. عواقب افراطی‌گری را برای مردم تشریح کنند و اصلاح‌طلبی را از برخی سهم خواهی‌ها و فرصت طلبی‌ها که بی‌شک بدان دچار شده اند، رها کنند. همچنانکه برخی رفتارها و گفتارهای هوشمندانه و معطوف به مصالح کشور برای اصلاحات سرمایه آفرین است، فرصت طلبان درونی نیز سرمایه اصلاح‌طلبی را به مسلخ می‌برند. بزرگان اصلاحات باید در این زمینه رودربایستی و سکوت را کنار بگذارند. به‌نظرم هنوز رئیس دولت اصلاحات واجد محبوبیت تاثیر گذاری موثری برای ساماندهی به اصلاح‌طلبی است. ایشان می‌توانند با هشدار به اصلاح‌طلبان، ایشان را به ساماندهی اصلاح‌طلبی هدایت کند. ساماندهی اصلاحات در ابعاد نظری و عملی می‌تواند برای عبور از این وضعیت کارگشا باشد. برای مثال انتظار می‌رود با هشدار به دولت، به اصلاح ناکارآمدی‌ها کمک کند، دولت را به چابک سازی و خروج از انفعال و رکود سیاسی فرا بخواند. اصلاح‌طلبان را از باند بازی‌های سرمایه سوز برحذر بدارد، وزرای دولت اصلاحات، کادرها و احزاب موثر را به ارائه دستور کارهای منطقی و موثر برای همکاری با دولت فرا بخواند و مسئولیت‌های ملی جریان اصلاحات را برای عبور از این شرایط گوشزد نماید. در یک کلام می‌توان گفت شرایط سخت کنونی نیازمند خلق سیاست‌های جدید و پر کردن ظرف سیاسی کشور از سیاست امید است.
وضعیت کنونی دولت


موسایی در پایان در پاسخ به این سوال که دولت روحانی در بازگرداندن امید به عرصه سیاسی و عبور از این وضعیت چه امکاناتی دارد، افزود؛ از بدو شکل‌گیری دولت، شاهد فاصله و عدم پیروی از مطالبات جنبش برسازنده دولت بوده‌ایم. دکتر روحانی نمی‌بایست مسیری را انتخاب کند که نزد حامیان به عقب نشینی تعبیر شود. هرچند موانع پیش روی ایشان برای اکثریت حامیان قابل درک است، اما برخی سیاست‌های انفعالی، ضعف تیم اطلاع رسانی، عدم هماهنگی بین نیروهای دولت، عدم دفاع دولتیان از دولت و مشی آن، عدم به‌کارگیری نیروهای خلاق و وفادار، دولت را در وضعیت کنونی قرار داده است. معدود وزرایی همچون ظریف، زنگنه و جهرمی در دفاع از دولت و سیاست‌های رئیس‌جمهور خوش درخشیده‌اند. اگر در بعد سیاست داخلی و... نیز وزرا و کادرهای دولت خلاق و زنده‌تر ظاهر می‌شدند، حتما اوضاع بهتر می‌بود. به‌نظر می‌رسد دولت همچنان برای کارآمد‌تر شدن، حل مشکلات و ارتباط موثر با مردم، ظرفیت‌های زیادی دارد. در دولت اصلاحات شاهد بودیم که وقتی رئیس‌جمهور موضعی می‌گرفت، آن موضع در سطوح مختلف توسط دولتمردان پیگیری می‌شد. امروز اما گویی دولت در روحانی و معدودی از وزرا خلاصه شده است. رفع سکوت کنونی حاکم بر دولت، گفت‌وگو با مردم، مدد گرفتن رئیس‌جمهور از قطب‌های سیاسی حامی و کادر‌های اصلاح‌طلب و خوشنام، به نفع دولت و مردم و جریان حامی است.