5 سال پر بیننده ترین مستندهای تلویزیون را ساختیم

جامعه ‏ای که در آن زندگی می‎‏کنیم، پر از واقعیت‌هایی است که جان می‌دهند برای ساخت انواع مستند اجتماعی! مستندهایی که از دل اجتماع بیرون کشیده می‎شوند و با طرحی ساده و گویا بر دل مردم می‎نشینند. می‎توان به آن‌ها استناد کرد و مصادیقی برای تعریف کردنشان برشمرد. این سبک فیلم‎ها که به‌نوعی برشی از تاریخ به ‎حساب می‎‌آیند، قابلیت دارند هرزمان که نیاز به بازگویی از یک رخداد حس شد به آن‌ها رجوع کنیم. در واقع هر فیلمی که بدون اضافه کردن عناصر درام و با به تصویر کشیدن واقعیت ساخته می شود، یک فیلم مستند محسوب می‎شود. مستندساز با ساخت یک مستند، مدرکی تاریخی، سیاسی و اجتماعی را به ثبت می‌رساند و مخاطب با دیدن فیلم به فرهنگ، پوشش و سبک زندگی مردم آن منطقه آگاه می‏شود. مستندساز اجتماعی، آیینه‎ای برای دیدن، آگاهی و یادآوری است. در این پرونده ضمن تعریف دقیق‎تر از معنای مستند اجتماعی به گوشه‎ای از تاریخ پیدایش این سبک فیلم پرداخته‎ایم و با «شاهین صمدپور» یکی از مطرح‌ترین مستندسازهای اجتماعی کشورمان گفت‌وگو کرده‎‏ایم.
 
تعریف دقیق مستند اجتماعی
مستند، فیلمی است که با واقعیات سروکار دارد، نه با قصه‌ها و ماجراهای تخیلی و می‌کوشد واقعیت را چنان که هست به نمایش بگذارد و تا حد ممکن از دستکاری در آن پرهیز کند. به همین دلیل، این فیلم‎ها با آدم‌ها، مکان‎ها، رویدادها و فعالیت‎های واقعی سروکار دارند. ارائه واقعیت در هر حال متضمن دستکاری، انتخاب، حذف و شکل دادن است. به همین دلیل فیلم‎های مستند را باید براساس میزان کنترلی که فیلم ساز هنگام ضبط واقعیت اعمال می کند، ارزیابی کرد اما نکته ‏ای که درباره تمام فیلم‌های مستند صادق است، این است که آن‌ها می‎کوشند حسی از واقعی بودن آن چه می‎بینیم و می‎شنویم را به ما القا کنند. واژه مستند را اول بار «جان گریرسن» (مستندساز و منتقد سینما) در نقد فیلم «موانا» ساخته «رابرت فالاهرتی» به‌کار برد. «گریرسن» بعدها این واژه را معادل «برخورد خلاقه با واقعیت» دانست و سرانجام در سال 1948 اتحادیه جهانی سینمای مستند این واژه را تصویب و آن را چنین تعریف کرد: «ضبط سینمایی هر جنبه‎ای از واقعیت که با فیلم برداری واقعی و بدون دستکاری یا با بازسازی وفادارانه و معقول رویدادها، روی فیلم با هدف گسترش بخشیدن به دانش و درک مردم و ارائه مسائل و راه‎حل‎‌های آنان به عینی‎‌ترین و واقعی‎ترین صورت ممکن انجام شده باشد.» چون مستند به گستره وسیعی از فیلم‎ها اطلاق می شود، منتقدان و فیلم‎سازان عبارات هم عرض دیگری به کار می‎برند، برای مثال؛ مستندهای تبلیغاتی، آموزشی، داستانی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی.
 


 
آشنایی با تاریخچه فیلم‌های مستند و معروف ترین آن ها
در حقیقت فیلم‎های اولیه تاریخ سینما، همگی به ‎نوعی مستند بودند. برادران «لومیر» در شروع کارشان یک سری فیلم ساختند که همگی را از زندگی روزمره مردم تهیه کرده بودند، برای مثال «ورود قطار به ایستگاه». در آمریکا هم، ادیسون و همکارانش، فیلم‌هایی از اتفاقاتی که در محل کارشان می‌گذشت، می‎گرفتند که به نوعی مستند محسوب می‌شدند.
  زندگی با اسکیموها
سینمای مستند به معنا و مفهوم امروزی آن با فیلم «نانوک شمالی» ساخته «رابرت فلاهرتی» آغاز شد. او یک معدن‎‌شناس بود که در منطقه قطب شمال کانادا، فعالیت می‎کرد. زندگی سخت اسکیموهای ساکن در آن محل توجه او را جلب کرد. او در سال 1920 به آن محل رفت تا در میان یک خانواده اسکیمو زندگی کند و از زندگی روزانه این مردم فیلم بگیرد. پس از 16 ماه با فیلم‌های گرفته شده به آمریکا بازگشت، فیلم‌ها را تدوین و فیلمی مستند به نام نانوک شمالی به مدت 75 دقیقه ساخت. این فیلم هم توجه منتقدان و هم تماشاگران را جلب کرد.
  زندگی مردم یک جزیزه
«موانا»مستند دیگر «فلاهرتی»از زندگی مردم جزایر دریای جنوب در «ساموا» بود. ساخت این فیلم، 20 ماه طول کشید. فلاهرتی در این فیلم از نگاتیوهای «پانکروماتیک» استفاده کرد که تازه به بازار آمده بودند و به تمام طیف‎های رنگی قابل دید، حساس بودند. همچنین او از عدسی تله فتو برای ایجاد عمق میدان، بسیار استفاده کرد. این فیلم از سوی منتقدان تمجید شد اما از سوی تماشاگران عادی چندان با استقبال روبه‌رو نشد.اگرچه فیلم‎های فلاهرتی از پیش برنامه‎ریزی شده و حتی گاه تمرین شده بودند اما دستاوردهای درخشانی به حساب می‎آمدند که شیوه‌های مختلف زندگی را نشان می‌دادند.
  مرد دوربین به دست
جنبش مهم دیگر در عرصه مستندسازی در دهه 20 میلادی و در شوروی جریان داشت و سردمدار آن «آنژیگاورتوف» بود. او در سال 1918 یعنی اوج درگیری‎های داخلی شوروی به عنوان تدوینگر حلقه‎های خبری، فعالیت می‌کرد. «ورتوف» در آغاز به همین راضی بود که فیلم‎ها را صرفا به‎صورت کاربردی و مفید سرهم کند اما رفته رفته، دست به تجربه‌هایی زد تا از طریق تدوین، بر شدت بیان فیلم‎ها بیفزاید. کامل‎ترین و مهم‌ترین فیلم او «مرد دوربین به دست» است.
  مستندسازی مسئولانه
بعد از «فلاهرتی» و «ورتوف»، سرشناس‏ترین نام در تاریخ سینمای مستند، «جان گریرسون» انگلیسی است. او تعدادی از جوانان مشتاق را دور هم جمع کرد و نهضتی به راه انداخت و آن‌را «مستندسازی مسئولانه» نامید. گریرسون و گروهش طی 10 سال در حدود 300 فیلم  عرضه کردند . فیلم های این گروه، زندگی مردم انگلستان را به تصویر می‎کشید و مسائل و مشکلات اجتماعی را مطرح می‌کرد. پس از این موج‌ها بی‎تردید چشمگیرترین توسعه‌ای که در سینمای مستند رخ داد، مطرح شدن «سینما-وریته» در فرانسه و سینمای بی‎واسطه در آمریکابود. هردوی این جنبش‌ها، تحت تاثیر فیلم‎ها و آثار مستند تلویزیونی قرار داشتند و در شکل‎گیری آن ها، ورود دوربین‎ها و ضبط صوت‎های سبک، عدسی زوم و فیلم‌‎های حساسی که در نور طبیعی هم قابل استفاده هستند، نقش مهمی داشت. اگرچه تولید فیلم‎های مستند به ‎دلیل نداشتن نمایش عمومی آن ها (زیرا تماشاگر عام ندارند و از نظر تجاری چندان موفق نیستند) با اشکال رو‌به‎رو است اما برخی از آن ها چنان تصویر تکان‎دهنده‎ای از جهان و زندگی ارائه کرده‌اند که اکران عمومی آن ها بسیار موفقیت‎آمیز بوده است که در این میان می‎توان به فیلم «بخش هارلن، آمریکا» ساخته «باربارا کاپل» که درباره اعتصاب معدنچیان است، اشاره کرد.
 
 
گپ و گفتی با «شاهین صمدپور»، مستندساز اجتماعی درباره حضور پر رنگش در فضای مجازی
5 سال پر بیننده ترین مستندهای تلویزیون را ساختیم

«صمدپور» را پس از مستند جنجالی «شوک» به‎عنوان یک گزارشگر مسائل اجتماعی می‎شناسیم. او برای اولین بار مستند بی‏‎پرده‎‏ای از تابوهای اجتماعی ساخت که حرف‎های متفاوتی داشت. این روزها با این که صمدپور آثارش را در شبکه های اجتماعی منتشر می کند اما بیشتر کارهایش سروصدا به راه می اندازد و موجی درپی دارد. با او درباره این روزها و فعالیت‎هایش در فضای مجازی گفت‌وگو کردیم.
  چه اتفاقی از «شاهین صمدپور» یک مستندساز مسائل اجتماعی ساخت؟
حدود 20 سال پیش یک دوربین هندی‎کم داشتم و از هرچیزی که توجه‎‏ام را جلب می‏کرد، فیلم می‌گرفتم. ساخت مستند «شوک» ورود حرفه‌ای‎تر من به دنیای مستند بود. سه سالی می‎شود ممنوع‏‎ از کار هستم و حتی مستند کلاهبرداری‎های اینترنتی که قبلا ساخته بودم با سرِ حذف شده من پخش شد. همیشه سعی‏ کرده‏‎ام که کار تکراری تحویل مردم ندهم. مثلا اگر سرقت مسلحانه کار می‌شد، دیگر روی آن‌ کار نمی‌کردم یا کار متفاوتی می‌ساختم. بعد از ممنوع التصویر شدنم از صداوسیما به سراغ فضای مجازی رفتم و شروع به ساخت مستندهای کوتاه مناسب فضای مجازی کردم که به دلیل ذهنیت مردم از شوک، بسیاری فکر می‌کردند تکه‌هایی از مستند شوک را پخش می‌کنم در حالی که من صرفا مستندها را برای فضای مجازی می‎سازم.
  چه نمره‎ای به شوک و مستندهای این روزهای فضای مجازی‎تان می‎دهید؟
زمانی‌که شوک ساخته می‌شد، قرارداد تهیه‎‌کننده با شبکه برای یک قسمت کامل، سه میلیون و 600 هزار تومان بود. افزون بر این چون صدا‌‎وسیما روی مستندهای اجتماعی خیلی حساسیت دارد، کلی سانسور هم روی مستند اعمال می‏‎شد اما با تمام آن سانسورها ما توانستیم تماشاگرانی را به دست بیاوریم و پنج سال پربیننده ترین مستند صداوسیما به اذعان روابط عمومی‌اش باشیم. با همه این محدودیت‌ها و مسائل فکر می‌کنم، می‌توانم نمره 16 یا 17 به آن بدهم. در فضای مجازی هم بررسی می‌کنم، کجا خلأ داریم و می‎شود کار درست درمان تحویل داد.
  در فضای مجازی با چه مشکلاتی مواجه هستید؟
وقتی وارد فضای مجازی شدم، با مشکل زمان روبه ‏رو بودم، در حالت طبیعی وقتی مستند می‌ساختم، 50 دقیقه زمان داشتم و باز دچار کمبود وقت می‌شدم اما حالا در فضای مجازی باید مستندهایی با حداکثر زمان دو دقیقه ای می‌ساختم! جدای از این برخلاف عده‌ای که پرداخت من از مسائل را می‌پذیرفتند، تعداد زیادی هم با آن کنار نمی‎آمدند و قضاوت‏ هایی می‎کردند؛ این که برای چی باید این موضوعات مطرح شود، چه گره‏‎ای را قرار است باز کند یا این که اصلا «شاهین صمدپور» کی هست که در این زمینه فعالیت کند! اما رفته‎رفته مردم متوجه شدند که دنبال شوآف کردن نیستم، اهل حاشیه و پول درآوردن از این راه هم نیستم. شغل من آزاد است و در کنار آن کارهای متفرقه مثل مجری‏گری انجام می‌‎دهم و راضی هستم. امروز می‌بینم وقتی ویدئویی منتشر می‏کنم بالای هفت یا هشت میلیون بار دیده می‌شود، کامنت‎ها را می‏خوانم و متوجه می‌شوم چقدر نگاه مردم فرق کرده و رشد داشته است. ضمن این که ممنوع از کار شدنم از صدا و سیما برای من هدیه خدایی بود. من را در مسیر درستی قرار داد و  مردم هم می‏‎دانند کسی که شغلش در تلویزیون را از دست داده است، هیچ‌کدام از کارهایش لوگو ندارد یا در نهایت لوگوی خیریه استفاده شده است و در صفحه‎اش هم تبلیغی ندارد، نیامده که نانش را در غم و غصه مردم بزند تا درآمد پیدا کند. این مسائل باعث شده است مردم به من اعتماد پیدا کنند و من هم راضیم.
  چرا کودکان دغدغه اصلی بیشتر مستندهای شما هستند؟
هدف‌ها مدام تغییر می‌کند ولی الان و امروز تلاش می‏کنم در زمینه کودکان در اندازه استعداد و تواناییم کاری انجام بدهم به ‌خصوص کودکان بد سرپرست و کودکانی که به آن ها تعرض می شود چراکه به دلیل فرهنگ و باورهای سنتی‌مان در این باره مشکلات زیادی داریم. متاسفانه جای متجاوز و قربانی عوض شده است؛ متجاوز به کودک دست‎درازی می‎‏کند ولی خانواده‎اش از ترس آبرو حتی شکایت هم نمی‎کنند. من فرزند طلاق هستم و سختی ‏هایی داشته‌ام و حتی یک سال قرار بود به برنامه ماه عسل بروم که نشد. پدر من اهل کتک زدن بود، اعتیاد شدید داشت و من هم مشکلات خاص خودم را داشتم، شاید این یکی از دلایلی باشد که در ناخودآگاه همیشه دنبال این مسائل هستم. حس می‌کنم در زمینه کودکان مشکلات فراوانی داریم و قوانین حمایت‏گرانه‎ای هم وجود ندارد.