طرح ملی شدن صنعت نفت چگونه به مجلس رسید؟

  جواد نوائیان رودسری  info@khorasannews.com دیگر برای همه ایرانی‌ها معلوم شده بود که انگلیس، حاضر نیست حقوق آن ها را به رسمیت بشناسد. دولتی که از دوره فتحعلی‌شاه قاجار به بعد، بازیگر بسیاری از وقایع و رخدادهای تاریخ ایران بود، پس از خروج روس‌ها از کشور ما، این سرزمین را ملک و حق خود می‌دانست و حتی یک‌بار، در 1919 میلادی، به فکر مستعمره کردن ایران افتاد؛ نقشه‌ای که البته به دلیل مقاومت‌های شدید داخلی و فشارهای بین‌المللی، راه به جایی نبرد. با این حال، بختک بریتانیا روی منابع نفتی ایران، دایمی به نظر می‌رسید و کسی گمان نمی‌کرد بشود از پسِ آن ها، به این راحتی‌ها برآمد. انگلیسی‌ها هم، برنامه خود را طوری تنظیم کرده بودند که دست ایرانی جماعتْ، به منابع نفتی خودش نرسد؛ ایرانی‌ها فقط به عنوان کارگر یا دست بالا، کارگر ماهر به کار گرفته می‌شدند. انگلیسی‌ها، مدیریت و اداره پالایشگاه و امور مربوط به استخراج را برعهده داشتند و در مشاغل فنی غیر حساس نیز، از تکنسین‌های اروپایی یا هندی استفاده می‌کردند. یرواند آبراهامیان، در کتاب «کودتا»، گزارشی تکان‌دهنده را به نقل از منابع اطلاعاتی سفارت انگلیس، درباره وضعیت کارگران ایرانی مشغول به کار در صنعت نفت، ارائه کرده است؛ گزارشی که نشان می‌دهد برخورد انگلیسی‌ها با ایرانیان، یعنی صاحبان اصلی منابع نفتی، از چارچوب‌های معمولی استعمارگری عبور کرده و به رویکردهای نژادپرستانه تبدیل شده بود. این رفتارها، کاسه صبر ایرانی‌ها را لبریز کرد. تکاپوهایی برای محدود کردن فعالیت انگلیس در صنعت نفت ایران، از اواسط دهه 1320 آغاز شد؛ اما چند سال طول کشید تا به مرحله مطلوب برسد. بعد از مقاومت اقلیت مجلس پانزدهم در برابر لایحه الحاقی به قرارداد نفتی رضاشاه با انگلیسی‌ها و نطق معروف حسین مکی در آخرین شب دوره پانزدهم که از نیمه شب گذشت و مجلس را از رسمیت انداخت، انگلیس به فکر انتخاب راه‌های دیگری برای مهار این اشتیاق عمومی افتاد؛ روی کار آوردن حاجیعلی رزم‌آرا. تو دَهَنی به «پایمن» رزم‌آرا در تابستان سال 1329، به نخست‌وزیری رسید. نمایندگان اقلیت که از وابستگی‌های وی خبر داشتند، از انتخابش برآشفتند. اما سفارت انگلیس به دنبال برقراری ارتباط با سران مخالفان هم بود؛ افرادی مانند حسین مکی، حسین فاطمی، حائری‌زاده و البته، دکتر مصدق. انگلیسی‌ها می‌دانستند که در برابر آیت‌ا... کاشانی، هیچ شانسی ندارند؛ او در همان ابتدا آب پاکی را روی دستشان ریخته و وعده داده بود که اجازه نخواهد داد «یک قطره از نفت ایران» به دست انگلیسی‌ها برسد. به همین دلیل، سفارت ترجیح داد با مکی وارد مذاکره شود و هر طور شده، به اصطلاح، سر و صداها را بخواباند. واسطه دیدار با مکی، حسین فرهودی بود، نماینده دزفول در مجلس که البته رابطه خیلی خوبی هم با سفارت انگلیس داشت. جلسه با اطلاع دکتر مصدق در منزل فرهودی برگزار شد. از طرف مخالفان، مکی و فاطمی آمده بودند و از طرف سفارت، پایمَن در جلسه حاضر شد. نماینده سفارت که گمان می‌کرد در این جلسه می‌تواند با تطمیع مخالفان یا احیاناً قبولاندن تقسیم بالمناصفه سود نفت به آن ها، به نتایج مد نظر طرف انگلیسی برسد، با پرسشی صریح و قاطع از سوی فاطمی و مکی روبه رو شد. حسین مکی در جلد دوم «کتاب سیاه» می‌نویسد: «[فاطمی پرسید:] چرا شما از رزم‌آرا حمایت می‌کنید و علی‌رغم افکار عمومی و [خواست] ملت ایران، او را به ملت تحمیل کرده اید؟ پایمن با همان لهجه مخصوص خود که فارسی را هم خوب حرف می‌زد، جواب داد: ما در امور داخلی ایران مداخله نمی‌کنیم. من در جواب گفتم: اگر شما مداخله نداشتید، پس او چطور نخست‌وزیر شد؟ فاطمی هم شواهدی آورد. در خلال این گفت‌وگوها، ناگهان پایمن سوال کرد: شما راجع به نفت چه می‌خواهید بکنید؟ دکتر فاطمی با همان لهجه‌ای که پایمن فارسی صحبت می‌کرد، جواب داد: این‌ها مداخله در امور داخلی ماست و شما [هم] که در امور داخلی ما مداخله نمی‌کنید و نباید [هم] مداخله کنید. رنگ پایمن تغییر کرد و به عنوان اعتراض از جا بلند شد و با عصبانیت رفت.» برخورد صریح فاطمی، انعکاسی از نگاه ملی به مسئله نفت و حضور انگلیسی‌ها بود؛ ایرانیان دیگر حاضر نبودند ریختِ انگلوساکسون‌ها را ببینند. در جلسه منزل نریمان چه گذشت؟ شکست گفت‌وگوهای پایمن و دیگر نمایندگان سفارت انگلیس، مقدمه‌ای برای یک اتفاق بزرگ محسوب می‌شد. در یکی از شب‌های زمستان سال 1329، منزل محمود نریمان، شاهد برگزاری یکی از مهم ترین و سرنوشت‌سازترین جلسات تاریخ معاصر ایران بود. همه فعالان این عرصه گرد هم آمده بودند؛ حائری‌زاده، نریمان، مکی، آزاد، بقایی، مصدق، آیت‌ا... کاشانی و تعدادی دیگر. موضوع جلسه، طرح لایحه ملی شدن صنعت نفت بود؛ آرمان ملت ایران.جلسه با فراز و فرودهایی همراه بود. برخی، مانند حائری‌زاده، معتقد بودند که بهتر است اکتشاف و استخراج ملی شود و پالایش، حمل و نقل و فروش برعهده شرکتی باشد که 51 درصد سهام آن به دولت ایران تعلق دارد؛ مشروط بر این‌که کشورهای دیگر دارنده 49 درصد سهام، هیچ‌کدام بیش از 10 درصد سهم نداشته باشند. حائری‌زاده، فقدان امکانات حمل و نقل و فروش نفت را برای ایران، دلیل این پیشنهاد می‌دانست. بحث و بررسی درباره این پیشنهاد، ساعتی طول کشید. شاید دکتر مصدق که پیشتر، به دنبال تقسیم بالمناصفه سود صنعت نفت، میان ایران و شرکت انگلیسی بود، تمایل داشت که پیشنهاد حائری‌زاده تصویب شود؛ اما یک گروه پنج نفره، متشکل از آیت‌ا... کاشانی، فاطمی، مکی، نریمان و آزاد، معتقد بودند که باید دست انگلیس را از صنعت نفت ایران کوتاه کرد؛ آن ها بر این خواسته پا می‌فشردند که نفت باید صد در صد ملی شود. به این ترتیب طرح ملی شدن صنعت نفت روی کاغذ نوشته شد: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می‌نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق، بدون استثنا، ملی اعلام شود؛ یعنی تمام عملیات اکتشاف و استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرار گیرد.»بحث در اطراف این طرح، در کمیسیون نفت مجلس شورای ملی در بهمن‌ماه سال 1329 آغاز شد؛ اما ارائه آن به مجلس، به دلیل فعالیت‌های رزم‌آرا و بیم از اقدامات قهرآمیز او، ممکن نشد. پس از کشته شدن رزم‌آرا در 16 اسفند 1329، مسیر برای ارائه طرح در مجلس شورای ملی هموار شد. روز 17 اسفند 1329، طرحی را که در آن جلسه مهم نوشته بودند، با قید دو فوریت، به مجلس تقدیم کردند و نمایندگان، آن را در 24 اسفند همان سال تصویب کردند و به انتظار جلسه مجلس سنا، در 29 اسفند 1329، برای تصویب نهایی این قانون، نشستند. منابع: کتاب سیاه؛ حسین مکی؛ تهران؛ امیرکبیر؛ جلد دوم؛ 1364 خواب آشفته نفت؛ محمدعلی موحد؛ تهران؛ کارنامه؛ جلد دوم؛ 1386 تاریخ سیاسی معاصر ایران؛ جلال‌الدین مدنی؛ تهران؛ دفتر انتشارات اسلامی؛ 1396 کودتا؛ یرواند آبراهامیان؛ ترجمه: محمد ابراهیم فتاحی؛ تهران؛ نشر نی؛ 1393