ولی‌الله شجاع‌پوریان شگفتی یک استعفای عقلانی

استعفای محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در روز گذشته به مهم‌ترین خبر رسانه‌های معروف جهان تبدیل شده بود، به صورتی که برخی از شبکه‌های خارجی برنامه‌های عادی خود را قطع کردند تا استعفای ظریف را پوشش بدهند. در همین اثنا کارشناسان این شبکه‌ها از زوایای گوناگون، وضعیت وزارت امور خارجه ایران در «پساظریف» را بررسی کردند. بی‌تردید واکنش‎ها به این استعفا به دلیل نقش ظریف و موقعیت کنونی جمهوری اسلامی و تزلزل برجام در روزهای آینده نیز ادامه خواهد داشت و از زوایای گوناگون نیز قابل بررسی است. در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:
1- ظریف به عنوان دیپلماتی کاربلد و توانمند در سخت‌ترین روزهای کشور، سکان‌دار دستگاه دیپلماسی ایران شد. او از جمله دیپلمات‌هایی بود که با تخصص و مدرک مرتبط، خدمت در وزارت امور خارجه را از سطوح پایین تا بالا تجربه کرده بود. همچنین حضور او در کشورهای مختلف به‌ویژه مقر سازمان ملل در نیویورک باعث شده بود شناخت و بینش دقیق و عمیقی از شبکه پیچیده تصمیم‌گیری سیاست خارجی آمریکا داشته باشد و از سویی از وزرای مورد اعتماد رهبری بود که بارها خدمات و دستاوردهایش مورد تقدیر و تمجید مقام رهبری نیز قرار گرفت. برخورداری از همین شاخص‌ها و ویژگی‌ها بود که در فرآیند مذاکرات به گل نشسته هسته‌ای گشایشی صورت گرفت و برجام شکل گرفت و علاوه بر رفع تدریجی تحریم‌ها، ایران از ذیل منشور هفتم سازمان ملل و صدور قطعنامه‌های سنگین خارج شد. موفقیت ایران در برجام، خشم مقامات اسرائیل، آمریکا، عربستان و سایر رقبای جهانی و منطقه‌ای ایران را برانگیخت و باعث شد تا با ظهور ترامپ، برجام به عنوان بزرگ‌ترین دستاورد دستگاه دیپلماسی کشور با محوریت ظریف با خوشحالی و استقبال مخالفان داخلی به محاق برود.
2- کسانی که از ساختار نظام سیاسی کشور شناخت دقیقی دارند، می‌دانند تصمیم‌گیری درباره سیاست‌های راهبردی نظام در عرصه بین‌الملل تصمیم شخصی فرد وزیر امور خارجه نیست، بلکه مجموعه پیچیده‌ای از نهادها و اشخاص، سیاست‌های کلان را مشخص و در نهایت وزیر امور خارجه این مسئولیت خطیر را برعهده می‌گیرد. به عنوان مثال تصمیم‌گیری درباره اصل مذاکره و برجام در حیطه اختیارات ظریف نبوده، بلکه با هوشمندی مسئولان نظام و منطبق با وضعیت کشور، برجام به عنوان تصمیم نهایی روی میز دستگاه دیپلماسی قرار گرفت،در عین حال ظریف و یارانش توانستند با کار طاقت‌فرسا و با مهارت و دانش خود این تصمیم را به فعلیت برسانند. آنچه مایه مباهات و تعریف و تمجید از ظریف در دوران پسابرجام بود، هنر ظریف در پیشبرد تصمیم ایران و اخذ امتیازات بیشتر از طرف مقابل بود که تسلط ظریف را در مذاکره، حقوق بین‌الملل و نظام جهانی نشان می‌داد و باعث شد بهترین خوانش را از تصمیم نظام در جریان مذاکرات ثبت کند.
3-بعد از خروج ترامپ از برجام، مخالفان داخلی دولت، این اقدام امریکا را که عهدشکنی آشکار آمریکا بود و با محکومیت جهانیان روبه‌رو شد و راه اروپا را از آمریکایی‌ها جدا کرد، بهانه قرار دادند و بر طبل تخریب دولت و ظریف و برجام کوبیدند. آنها ظریفی را نشانه گرفته‌ بودند که نه در اصل پذیرش یا عدم برجام در داخل اختیار تام داشت و نه در تصمیم‌گیری ترامپ می‌توانست نقش‌آفرینی کند. در چنین تنگنایی و شرایطی که ظریف سرسختانه در حال دفاع از مواضع کلان سیاست خارجی ایران بود، منتقدان داخلی بدون درک شرایط و فهم نظام بین‌الملل به عقده‌گشایی پرداختند و ظریف را مورد آماج حملات خود قرار دادند. مواضع، سخنرانی‌ها و تصمیمات ظریف بعد از خروج از برجام را حتی بسیاری از حامیان اصلاح‌طلب ظریف برنمی‌تابیدند، اما کماکان مخالفان دولت ظریف را عامل همه نابسامانی‌های کشور از گرانی گوشت و مرغ تا شیر و ماست معرفی کردند؛ رفتارهایی که در تاریخ ایران نمونه‌های مشابه دارد و بیش از هر شخصی مظلومیت دکتر مصدق را یادآوری می‌کند.
4- استعفای ظریف در چنین شرایطی تصمیمی عقلانی و منطبق بر واقعیات دنیای سیاست به نظر می‌رسد، ورای اینکه با این استعفا موافقت یا مخالفت شود، این پیام را منتقل می‌کند که ظریف نقشی کلیدی در دیپلماسی کشور ندارد و برای مخالفان نیز مصداق «گر تو بهتر می‌زنی، بستان بزن» است. ظریف نماد دیپلماسی مبتنی بر عقلانیت، تنش‌زدایی، تعامل، مصلحت‌اندیشی بر اساس منافع ملی، گفت‌وگو و مذاکره است و اگر بناست چنین راهبردی در سیاست خارجی کشور جاری نباشد، همان بهتر که مجری آن نیز شخصی به جز ظریف باشد تا بتواند دیپلماسی عدم مذاکره، ماجراجویی و شعارمحوری، تقابل به جای تعامل و انزواگرایی را دنبال کند. حتی اگر با استعفای ظریف موافقت نشود، چند دستگی در دستگاه تصمیم‌گیری سیاست خارجی کشور و عدم یکپارچگی به نفع نظام و مردم نیست و ترجیح آن است که وزیری از جنس سیاست‌های کلان نظام برای این جایگاه جایگزین شود.