لزوم کنترل و مدیریت افراد فرا‌حاکمیتی

ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران ساختاری پیچیده و در عین حال متاثر از یک بافت ساده است. ساختار از یک طرف برای سازمان‌ها و نهادهای فرادولتی است که در قالب قدرت‌های حکومتی با ابزار حاکمیتی خود را به نمایش می‌‌گذارند و دولت در سایه این نهادها و سازمان‌های فرا‌حاکمیتی عمل می‌کند. به عبارت دیگر دولت‌ها در نظام جمهوری اسلامی ایران جزئی از حکومت محسوب می‌شوند که تنها با قدرت محدود ناشی از آرای مردم باید در لبه اصطکاک مردم با نهادهای فراحاکمیتی و حکومتی قرار بگیرند. این بافتار قدرت در دوران‌های گذشته؛ نهادهای فراحکومتی یا فراحاکمیتی نبود بلکه نهادهای فرادولتی محسوب می‌شد و در دوران حکومت و حاکمیت جریان نظارت را تا حدودی به عهده می‌گرفت، اما به‌نظر می‌رسد اکنون برخی از اشخاص در درون این نهادها و برخاسته از قدرت این نهادها برای خود اختیاراتی فرا‌حاکمیتی و فرا‌‌حکومتی قائلند. ساختار قدرت با این بافتار ساده نمایشگر ایجاد یک کلونی از افراد پرقدرتی است که خود را در جایگاهی حتی فراتر از حاکمیت می‌بیند، به نهادهای حکومتی و حاکمیتی نیز تن در نداده و بدون توجه به اینکه اظهاراتش چه نتایجی می‌تواند برای کل ساختار قدرت دربر داشته باشد در بالای نهادهای حکومتی، حاکمیتی در جایگاه مقدس خود هر گونه اظهار نظر راجع به ذی‌المقدمه و سایه این نهادها را مورد عنایت خود قرار می‌دهند. از این رو شکاف کلاسیک ملت-دولت در ایران به‌واسطه وجود این ساختار پیچیده با یک بافت ساده متناقض‌نما در درون خود موجب شده که اکنون دولت به عنوان قوه مجریه در سایه قدرت نهادهای فرا‌دولتی و نهادهای فرادولتی در سایه اشخاص فرا‌حکومتی و فرا‌حاکمیتی قرار گیرد که خود را براساس چهره مقدس‌گرای خویش بالاتر از هر نهاد و سازمان می‌بیند و بالطبع هر سازمان، نهاد، شخصیت یا عاملیتی را در این بافتار قدرت با اتهامات خود رو‌به‌رو ساخته و بدون توجه به صحبت‌های خود با چالش‌های جدی رو‌به‌رو می‌سازد. صحبت‌های بسیاری از افرادی که در این جناح سیاسی قرار می‌گیرند نسبت به ارکان نظام و ساخت قدرت در ایران بسیار صریح و آشکارا بیان می‌شود و عاملیت‌ها به راحتی تحقیر می‌شوند. این در زمانی است که مبدأ این حرکت نه در نهادهای دولتی یا حتی حکومتی که در شخصیت‌هایی باشد که در جایگاه فراحاکمیتی، حکومتی خود را می‌بینند. صحبت‌های برخی از این افراد پشت تریبون‌ها اگر توسط مردم عادی یا فعالان سیاسی خارج از جایگاه فراحاکمیتی و فراحکومتی بیان شود فورا به عنوان تشویش اذهان عمومی، ضدیت با ارکان نظام، ایجاد شبهه و ناامنی در جامعه با اشد مجازات رو‌به‌رو می‌شود. در حالی که این افراد طیفی از کنشگرانی را در برمی‌گیرد که دارای یک غشای امنیتی بسیار قوی برای خود هستند و در پرتو این غشای امنیتی قوی به راحتی افراد، سازمان‌ها، نهادها و مجموعه سیستم را به ناگهان با پرسش‌های جدی رو‌به‌رو ساخته و از این جهت شکاف ملت-دولت را به شکاف دولت-حکومت و حکومت با کلیت جامعه رو‌به‌رو می‌سازند. لذا اگر این روند کنترل نشود می‌تواند ایجاد کننده یک حفره بسیار بزرگ سیاسی در جامعه باشد که در پی برون‌یابی روندهای موجود موجب شکاف ملت حکومت شود و بدین ترتیب زمینه‌های ضربه وارد کردن به بنیاد‌های اساسی این ساختار پیچیده را به‌وجود آورده و با فروریختن این ساختار پیچیده بافتاری وجود نخواهد داشت که بتواند زمینه‌های انسجام درونی را در این ساختار از منظر معنوی و رسالت‌های روحی، روحانی و ملی حفظ کند. بدین ترتیب می‌تواند ضربه‌ای بسیار کارآمد به سیستم وارد کند. اینجاست که هم اکنون شاهد موضع‌گیری دیرهنگام نهادهای حکومتی نسبت به این افراد فراحکومتی هستیم که خود را در یک جایگاه برتر استعلایی می‌دانند که به راحتی می‌توانند همه چیز را زیر پرسش ببرند، به هر کسی که خواستند خطاب و عتاب داشته باشند، قوانین را نادیده بگیرند و خود را محل اتهام قواعد و گزاره‌های حقوقی ندانند. اگر اینگونه بخواهد حرکتی شکل گیرد می‌تواند این انسجام درونی در بافتار قدرت و آن هم بخش رسمی این بافتار را با شکاف‌های عمده‌ای رو‌به‌رو سازد که در صورت بروز و ظهور، مدیریت آنها بسیار مشکل و ثقیل خواهد شد.
* آینده پژوه سیاسی و اجتماعی