ظریف در خاکریز اول جنگ اقتصادی

دیسیپلین روابط بین‌الملل و به طور مشخص نظریه رئالیسم ساختاری بر اساس تجربیات تاریخی می‌گوید، "سیستم بین‌المللی میل به توازن دارد." معنی این حرف آن است که کشورها (حتی اگر با آن کشور همپیمان و دوست باشند،) سیادت و رهبری کشور هژمون‌طلب را نمی‌پذیرند و در مقابل هژمون‌طلبی و یکجانبه‌گرایی مقاومت می‌کنند. این قاعده، طبیعت نظام بین‌الملل است و تجربه تاریخی نیز همین قاعده را
اثبات می‌کند.
با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، خط مشی چندجانبه‌گرایی اوباما وانهاده شد و دولت ترامپ به طور آشکار سیاست‌های یکجانبه را آغاز کرد. خروج از پیمان‌های مهم بین‌المللی، خروج از برجام و به سخره گرفتن بسیاری از رژیم‌های بین‌المللی نشانه‌های آشکار از میل هژمون‌گرایی دولت ترامپ است. ترامپ با تمسک به بهانه‌‌های واهی از پیچیده‌ترین و در عین حال موفق‌ترین توافق دیپلماتیک یعنی برجام خارج شد و اکنون می‌کوشد سایر قدرت‌های موثر از قبیل اتحادیه اروپا را با خود همراه کند و سپس چین و روسیه را نیز به خروج از برجام ترغیب نماید. نشست ورشو و اظهارات مقامات امریکایی در کنفرانس مونیخ، نشانه‌های این استراتژی تاکنون شکست‌خورده است. اما عکس العمل مقامات اروپایی به درخواست آمریکا مبنی بر خروج از برجام پوسته و مغزی دارد. پوسته و ظاهر آن همان اظهار نظر آنها است که می‌گویند، اروپا در برجام می‌ماند چون این توافق را برای مهار توان هسته‌ای ایران مفید می‌داند. هسته و مغز اما همان مقاومت در برابر یکجانبه‌گرایی آمریکا یا میل سیستم به توازن است.
همگان به این واقعیت اذعان داریم که خروج اروپا از برجام می‌تواند حلقه‌ای دوم برای تهدید امنیتی علیه ایران ایجاد کند. پیوستن اروپا به امریکا، اسرائیل، عربستان و امارات حتما هجمه اقتصادی و امنیتی را علیه ایران سخت‌تر خواهد کرد. پس راهبرد کوتاه مدت ایران باید حفظ شکاف میان آمریکا و اروپا و فعال کردن بیشتر این شکاف باشد. این راهبرد نیازمند کارکردی از سوی ایران است و این کارکرد دیپلماسی است. حتی قدرت بازدارندگی ایران نیز وابسته به دیپلماسی کارآمد است. اهمیت دستگاه دیپلماسی ایران در همین واقعیت است.


امریکا و اسرائیل تلاش می‌کنند شکاف ایجاد شده میان خود و اروپا را با دیپلماسی حل و فصل کنند و در مقابل ایران باید با دیپلماسی این شکاف را فعال نگه دارد. اظهارات هوشمندانه دکتر ظریف در کنفرانس مونیخ و به تعبیر سایت پولیتیکو "مسحور کردن مخاطبان مونیخ توسط ظریف" نشان داد که با دیپلماسی می‌توان بسیاری از پسامدهای دشمنی امریکا در ورشو را به عقب راند. دستگاه دیپلماسی با آگاهی از نحوه فعال کردن شکاف میان قدرت‌های بزرگ، به خوبی می‌تواند بحران موجود در سیاست خارجی را مدیریت کند؛ در یک سناریوی حداکثری تحریم‌های امریکا را به شکست کشاند و امریکا را مجبور به خواسته‌های ایران نماید و در یک سناریوی حداقلی از شدت تحریم‌ها بکاهد و تهدیدهای امنیتی را از ایران دور سازد. این مهم در سایه حمایت همه ارکان کشور از دستگاه دیپلماسی به خصوص از شخص دکتر ظریف و همکارانش محقق می‌شود. طناب‌کشی سیاسی داخلی تنها به سایش توان فرزندان انقلابی تمام می‌شود و انرژی آنها را در خاکریز‌های دیپلماتیک می‌کاهد. از ظریف باید حمایت کرد چون در خاکریز نخست ایران در این جنگ اقتصادی قرار دارد.