عقل فروشی

بعد از پایان دوران معاملات پایاپای؛ بازارها برای عرضه کالاهای تولیدی و وارداتی و خرید اقلام موردنیاز مردم ظاهر شده و رونق گرفت؛ تا امروز که به مدد فناوری‌های نوین و تئوری‌های پیشرفته اقتصادی و بازرگانی؛ مال‌ها‌ و پاساژهای جدید و تولد برندهای نوین مایحتاج کم کم جایگزین بازارهای سنتی با انواع مغازه و همهمه مردم و رفت و آمد شده و زرق و برق اینگونه مراکز با ایجاد نیازهای کاذب در مردم خبر از تغییرات اساسی در مراکز عرضه اقلام موردنیاز مردم می‌دهد. علیرغم این تفاوت‌های فاحش و تکاملی، اساس کار همان اصل قدیمی عرضه و تقاضاست و ماهیت کار تغییری نداشته است. مثل عامیانه شیر مرغ و جان آدمیزاد در مورد بازارها متفاوت جامعه صدق کرده و گاه بیگاه کالا و متاع موردنیاز با اقلام سنتی تفاوت فاحش یافته و بعضی از اوقات موجب دلتنگی و گاه
گریه می‌گردد.
چرا؟ چون کالاهای موردنیاز دیگر ساخته دست بشر و متداول در بازارهای جهان نیستند بلکه هرکدام جزیی از بدن یک انسان وبا ضرورت نجات جان انسانی دیگر مورد معامله قرار می‌گیرد تا کسی در این نیاز و لزوم قرار نگیرد خود و یا یکی از عزیزان دلبندش در دو راهی مرگ و زندگی قرار نگیرند؛ نمی‌تواند این حرکات را نفی یا قبول کند. تا قبل از دو دهه پیش نیز ضرورت تهیه و تامین بعضی از اعضای بدن شرایط خرید و فروش و واسطه‌گری پیدا نکرده و جنبه اهدا و هدیه و در مواردی نادر جنبه خرید و فروش
پیدا می‌کردند.


مهم‌ترین و مطرح‌ترین عضو این بازار «کلیه» است که با گردشی کوچک در اطراف بیمارستان‌های تخصصی در تهران و شهرهای بزرگ می‌توان به عمق فاجعه پی برد. فروشندگان هریک دلیلی تلخ و آزاردهنده در راستای توجیه کار خویش عنوان می‌کنند؛ اما بیشترین دلایل عبارتند از: خرید جهیزیه؛ اتمام کار ساختمان نیمه تمام؛ شهریه دانشگاه؛ پرداخت بدهی یا نزول و... نکاتی از این جنس؛ خوشبختانه اصلی‌ترین سهم در هدیه کلیه افرادی هستند که دچار مرگ مغزی شده و اطرافیان برای کاهش بار آلام فقدان عزیز خود دست به این کار خداپسند و انسانی می‌زنند.
فروش کبدیا بخشی از آن؛ فروش قرنیه نیز در لیست اقلام مطرح شده در این بازار هستند. فروش تخمک؛ خرید و فروش نوزاد وکودک نیز در زمره اقلام عرضه شده در بازارهای فضای مجازی بوده که به لحاظ آثار و لطمات عاطفی و انسانی در جامعه زیاد مورد توضیح و تحلیل قرار نمی‌گیرند. یکی از آخرین و آزاردهنده‌ترین اقلام در این آشفته بازار خرید و فروش "گیسو"می‌باشد؛ که براساس نیاز فروشنده طول مو؛ رنگ شده و نشده؛ و سن صاحب آن مورد ارزیابی و قیمت‌گذاری قرار می‌گیرد؛ با یک گردش کوچک در خیابان منوچهری و راسته لوازم آرایش فروشان می‌توان در این بحر غم غوطه‌ور شد. هریک از اقلام گفته شده همراه و به دنبال خود عوارض و آسیب‌هایی را به جامعه وارد می‌کنند که با جستجو در
دلایل این حرکت، سوگنامه ای ایجاد می‌کنند، که خواننده و شنونده‌ای را دچار بهت و حیرت و‌اندوه می‌نمایند.
در این بازار شوم و غم افزا تنها کالایی که تا امروز عرضه نشده «عقل» است که در صورت عرضه مشتریان آن جمعیتی انبوه بلکه به ارقام تعجب‌بر‌انگیزی می‌رسند؛که در صف خریداران می‌توان مشتریان خارجی را نیز مشاهده کرد. اگر عقل در این بازار عرضه شود اول کسانی که به خاطر زندگی کوتاه دنیا زندگی جاوید آخرت را به رایگان می‌فروشند باید این کالا را بخرند و سپس آنانکه در میدان سیاست ایمان را مثله کرده و دست به هرکار و زبان به هر دروغی می‌گشایند مشتریان پروپا قرص آن خواهند بود؛ سلطان‌های پوشالی در جاده ناهموار اختلاس و ویژه خواری در ردیف مشتریان شاید قسطی و نسیه این جنس قرار می‌گیرند.
شرکای دزد و همراهان قافله هم آنان‌که منافع و سود این مردم مظلوم و شریف را به میز مقام فروخته و هنوز دم از مردم و نیازمندان می‌زنند؛ در انتهای صف قرار می‌گیرند با این امید که شاید تا رسیدن نوبت به آنها اوضاع به نفعشان زیر و زبر گردد؛ که همین امیدهای واهی سند تایید نیاز آنها به عقل سالم است.